تیغ بکف میرسد شاهد غضبان کیست
تشنه خونست یار خون بسر خوان کیست
غارت دل میکند غمزه فتان دوست
کفر سر زلف او رهزن ایمان کیست
آتش طور است این مایه نور است این
شمع شبستان که برق نیستان کیست
دلشده چون گوی رفت در صف میدان عشق
شاه سواران من در خم چوگان کیست
شور بعالم فکند از لب شیرین سخن
این نمک خوان حسن تا زنمکدان کیست
اژدر سحر آفرین از خم گیسو نمود
پنجه موسی بگو سر بگریبان کیست
گفتمش آن لعل لب خوش رطبی نور سست
گفت رسیده ولی در خور دندان کیست
غنچه تبسم نمود تا لب لعل که بود
ابر شده سیل خیز دیده گریان کیست
گفتمش این نرگس است بر رخ تو خیره ماند
گفت نظر کن ببین دیده حیران کیست
گفتمش آشفته کرد وصف لبت دوش گفت
طوطی شکر شکن بلبل خوشخوان کیست
عید بود ایجوان سر بره دوست نه
پیر چو شد گوسفند لایق قربان کیست
خاتمه این ورق مدحت شیر خداست
جهد کن ایدل ببین نامه بعنوان کیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنک چنان میرود ای عجب او جان کیست
سخت روان میرود سرو خرامان کیست
حلقه آن جعد او سلسله پای کیست
زلف چلیپا و شش آفت ایمان کیست
در دل ما صورتیست ای عجب آن نقش کیست
[...]
موج جنون میزند، اشک پریشان کیست
ناله به دل میخلد بسمل مژگان کیست
پای روان وداع، راه به کوی که برد
دست به دل بستهام، محرم دامان کیست
یاد خرام توام، میبرد از خویشتن
[...]
قامت دلجوی او سرو گلستان کیست؟!
عارض تابان او شمع شبستان کیست؟!
گر نبود تیر او سوی منش دم به دم
بر دل مجروح من ناوک پیکان کیست؟!
باد صبا میبرد قافله بر قافله
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.