گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

خاطرت هست که جز یاد در تو خاطر نیست

من شهید نظر و یار بمن ناظر نیست

ظاهرا گفت رقیب از نظرش افتادی

آری آن نظره که با من بودش ظاهر نیست

آخرین داروی دردم زطبیب آید کی

داغ عشق است از آن درد مرا آخر نیست

نیست ثابت بر اصحاب صناعت در عشق

هر که بر آتش سودای بتان صابر نیست

نامش از چه نبری از سر رحمت هرگز

آن که جز ذکر تو را در دو جهان ذاکر نیست

زنبق خام که هارب شود از آتش تند

خام بر پختگی البته بدان قادر نیست

نادر آنست که بیزخم کس از تیر تو جست

گر دلی زخمی تیر تو شود نادر نیست

روی بر کعبه و بر نقش بتان سجده کنی

چه نمازت بود ار قبله تو حاضر نیست

گر جهانی به تو دشمن شود آشفته چه باک

ناصرالدین شه غازی مگرت ناصر نیست

یار بی پرده بر اصحاب نظر چهره نمود

ظاهر اینست که بر اهل هوس ظاهر نیست

همت من شده مقصود بمدح حیدر

دست کوته بود و همت من قاصر نیست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
قوامی رازی

ای بزرگی که در آفاق تو را دیگر نیست

وز همه عالم چون گوهر تو گوهر نیست

بی جوار در تو مرد درم را زر نیست

بی وجود کف تو مرغ کرم را پر نیست

گر فلک خوانمت از جاه روا باشد از آنک

[...]

سعدی

کیست آن کش سر پیوند تو در خاطر نیست

یا نظر با تو ندارد مگرش ناظر نیست

نه حلالست که دیدار تو بیند هر کس

که حرامست بر آن کش نظری طاهر نیست

همه کس را مگر این ذوق نباشد که مرا

[...]

ابن یمین

مخور ای ابن یمین غم چو وفاقت برسد

بحضور عم و خال و پدر و مادر نیست

هر وفاتی که بسلطانیه واقع گردد

تو یقین دان که بفریومد از آن خوشتر نیست

خواجوی کرمانی

هیچکس نیست که منظور مرا ناظر نیست

گرچه بر منظرش ادراک نظر قادر نیست

ایکه از ذکر به مذکور نمی‌پردازی

حاصل از ذکر زبان چیست چو دل ذاکر نیست

نسبت ما مکن ای زاهد نادان به فجور

[...]

کمال خجندی

هر که را نقش خط و خال تو در خاطر نیست

گر دم از مشک زند خاطر او عاطر نیست

صورتت مظهر من است ولی این معنی

همچو حسن دگران بر همه کی ظاهر نیست

ساکن کوی تو از دور رخت بیند و بس

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه