اگر آنزلف و بناگوش بود و آن قد و قامت
دل و دین صبر و خرد را بنه ورو بسلامت
گل درد پرده خود چون نگرد آن رخ زیبا
سر از باغ رود بیند اگر آن قد و قامت
یک کنایه نبود بیش از آن قامت موزون
اینکه واعظ سخنی گفت زآشوب قیامت
عاشق صادق و اندیشه از شنعت حاشا
که بود سینه عاشق هدف تیر ملامت
شایدت دعوی اعجاز که روح الله و موسی
عاریت از لب و دست تو نمودند کرامت
خونم آن چشم سیه ریخت ولی پادشه عشق
بر لب لعل تو بنوشت مرا خط غرامت
برد آشفته کجا کوه صفت سیل زجایش
هر که افکنده در این کوی چو من رحل اقامت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیتها، شاعر به زیبایی و جذبهی معشوقش اشاره میکند و نقش او در صبر و عقل عاشق را بیان میکند. او به قد و قامت معشوق چنان توجه دارد که گویا جز آن، چیز دیگری وجود ندارد. شاعر همچنین به آشفتگی عاشق و عواطف شدید او در مقابل عشق اشاره میکند، در حالی که تأکید بر انزوا و غم ناشی از عشقش نیز وجود دارد. در نهایت، شاعر به قدرت عشق و تأثیری که بر زندگیاش گذاشته، اشاره کرده و حسرت و درد ناشی از آن را بیان میکند.
هوش مصنوعی: اگر آن موی زیبا و گوشهای دلنشین و آن قامت دلفریب وجود داشته باشد، صبر و خرد را رها کن و با خوشی و سلامت زندگی کن.
هوش مصنوعی: اگر گل درد و رنجی را که دارد در پرده خود نبیند، زیبایی آن رخسار را از باغ نمیتواند درک کند، اگر آن قامت و اندام را ببیند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که زیبایی و تناسب قامت یک شخص بیشتر از آن است که فقط به خاطر گوشزدهای واعظ در مورد روز قیامت جلب توجه کند. به عبارتی، جذابیت و زیبایی این قامت فراتر از تنها یک سخن یا هشدار مذهبی است.
هوش مصنوعی: عاشق واقعی و کسی که در افکارش صداقت دارد، هرگز به افکار منفی و بیاساس نزدیک نمیشود. قلب عاشق تنها هدفش رسیدن به عشق است و نه خود را زیر تیر انتقادات قرار دادن.
هوش مصنوعی: شاید تو هم ادعای اعجاز کنی، اما بدان که روح الله و موسی نیز قدرت های خود را از کلام و عمل تو به امانت گرفتهاند.
هوش مصنوعی: چشم سیاه تو باعث ریزش خون من شد، اما پادشاه عشق بر لبان سرخ تو نام مرا با خطی از بدهکاری نوشت.
هوش مصنوعی: کسی که در این مکان مانند من زندگیاش را برپا کرده، در جایی که طغیانی شورانگیز مانند سیل وجود دارد، به کجا میتواند برود؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به خدا کت نگذارم که روی راه سلامت
که سر و پا و سلامت نبود روز قیامت
حشم عشق درآمد ربض شهر برآمد
هله ای یار قلندر بشنو طبل ملامت
دل و جان فانی لا کن تن خود همچو قبا کن
[...]
منم و شورش و غوغا ز غمت تا بقیامت
چو سلام تو شنیدم چه برم راه سلامت
دل من مست بقا کن ز تجلیت فنا کن
چو دلم می نشکیبد چو کلیمی بکلامت
چو غمت برد قرارم خبر از طعنه ندارم
[...]
حسرت یثرب و هجر حرم و غصب امامت
محشر قتلگه و آن همه غوغا و غرامت
رنج کوفه غم شام آن دگر آشوب و قیامت
عشق و درویشی و انگشت نمائی و ملامت
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.