منم و شورش و غوغا ز غمت تا بقیامت
چو سلام تو شنیدم چه برم راه سلامت
دل من مست بقا کن ز تجلیت فنا کن
چو دلم می نشکیبد چو کلیمی بکلامت
چو غمت برد قرارم خبر از طعنه ندارم
چو دل آشفته یارم نه هراسم ز ملامت
ز غم عشق بجوشم چکنم گر نخروشم
قدحی درد بنوشم ببر ایماه تمامت
تو مرا واله خود کن ز میم مست ابد کن
همه را غرق احد کن نه نشان مان نه علامت
بده ای دوست صبوحی که توام راحت روحی
همه احسان و فتوحی همه فضلی و کرامت
ببر از خویش چنانم که دگر هیچ ندانم
که مرا بند ره آمد خرد و علم و شهامت
بکشم درد و بلایت طلبم جور و جفایت
که کسی راز دل و جان نبود هیچ سلامت
دل خود کرد حسین از همه اغیار مصفا
که در او جز تو کسی را نبود جای اقامت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به خدا کت نگذارم که روی راه سلامت
که سر و پا و سلامت نبود روز قیامت
حشم عشق درآمد ربض شهر برآمد
هله ای یار قلندر بشنو طبل ملامت
دل و جان فانی لا کن تن خود همچو قبا کن
[...]
حسرت یثرب و هجر حرم و غصب امامت
محشر قتلگه و آن همه غوغا و غرامت
رنج کوفه غم شام آن دگر آشوب و قیامت
عشق و درویشی و انگشت نمائی و ملامت
اگر آنزلف و بناگوش بود و آن قد و قامت
دل و دین صبر و خرد را بنه ورو بسلامت
گل درد پرده خود چون نگرد آن رخ زیبا
سر از باغ رود بیند اگر آن قد و قامت
یک کنایه نبود بیش از آن قامت موزون
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.