ز عشق روی تو هر کو مرا نمود ملامت
به یک مشاهده از عمر رفته داشت شکایت
کسی ز شنعت اعدا ز دوست روی نتابد
که همدمند ز آغاز عاشقی و ملامت
تمام وحشت مردم به حشر این بود و بس
که شام هجر درآید به جای روز قیامت
گناه دیگری از دیگری نخواسته ایزد
مراست دیده نظرباز و دل کچیده غرامت
طمع ز جان ببرد هر که جا گزید در آتش
ز عشق دم نزند هر که راست میل سلامت
ز نو قیامت دیگر کنی به پای همانا
به محشر ار بخرامی بتا به آن قد و قامت
ز کوی میکده کی رو کنم به صومعه زاهد
که من ز پیر مغان دیدهام هزار کرامت
گذر ز کوی تو کردن به خلق بس شده مشکل
ز بس که قافلهٔ دل فکنده رحل اقامت
ز خلق راز من آشفته کی نهفته بماند
که هست چهره و اشکم به درد عشق علامت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و مشقت عشق است. شاعر از ملامتهایی که به خاطر عشق به معشوق متحمل شده، شکایت دارد و اشاره میکند که هیچکس نمیتواند از عشق به دوستان خود رویگردان شود. او به وحشت مردم از روز قیامت اشاره میکند که ترسشان از جدایی و دوری از معشوق است.
شاعر به این نکته میپردازد که خداوند از ما نخواسته که گناه دیگری را سرزنش کنیم، و در عشق او، دلش همواره پُر از غم است. او بیان میکند که کسی که در آتش عشق نشسته، نباید به فکر آرامش باشد. در نهایت، او به دشواریهای زندگی اشاره میکند و میگوید که به دلیل عشقش، رازهایش آشکار شده و عواطفش قابل پنهان شدن نیستند.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق به چهره تو، هر کسی که به من عیب گرفت، با یک نگاه از عمر از دست رفتهام شکایت کرد.
هوش مصنوعی: هیچ کس از دشمنان تو روی نمیگرداند، چرا که از ابتدای عشق و سرزنش، همراه تو بوده است.
هوش مصنوعی: تمام نگرانی و ترس مردم به خاطر روز قیامت بود و این که شب تنهایی و دوری از معشوق، به جای روز رستاخیز بیاید.
هوش مصنوعی: من از کسی چیزی نخواستهام و گناهی نکردهام. خداوند خود میداند که چقدر به او نگاه میکنم و دلم از این وضع خسته است.
هوش مصنوعی: هر کسی که به عشق دچار شده و در آتش آن قرار گیرد، دیگر به فکر نجات خود نیست و درد و رنج را به جان میخرد. تنها کسی که به سلامت میاندیشد، از این آتش دوری میکند و به بیدردی زندگی میکند.
هوش مصنوعی: اگر روزی قیامت دیگری برپا شود و تو با زیباییات در محشر بیایی، به خاطر قامت و جذابیتات، همه را مجذوب خود خواهی کرد.
هوش مصنوعی: من از کجای میکده به خانقاه زاهد بروم، وقتی که از پیر میکده هزاران معجزه و کرامت دیدهام.
هوش مصنوعی: عبور از کوی تو برای مردم بسیار دشوار شده است، زیرا کاروان دلها در اینجا مستقر شدهاند و دیگر نمیتوانند به راه خود ادامه دهند.
هوش مصنوعی: از میان مردم، راز من هرگز پنهان نخواهد ماند، چون چهرهام و اشکهایم نشانهای از درد عشق هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وعظتک اجداث صمت
و نعتک ازمنة خفت
وارتک قبرک فی القبور
و انت حیّ لا تمت
عدیل نیست ترا در جهان حسن و ملاحت
عجب لطیف و صبیحی، بخیر باد صباحت
دلم بسوخت ز حیرت، تنم گداخت ز غیرت
قضا بمرگ رقیبان چو کج نهاد کلاهت
گرم بتخت نشانی ورم ز پیش برانی
[...]
ز وصل شاد نیم و زجفا ملال ندارم
چنان ربوده ی عشقم که هیچ حال ندارم
گذشت عمر و تو در فکر نحو و صرف و معانی
بهائی از تو بدین نحو صرف عمر بدیع است
به چار سوق طریقت بجز متاع محبت
بکار نیست قماشی بنزد اهل حقیقت
به چشم اهل حقیقت شود مجاز حقیقت
شریعت است طریقت طریقت است شریعت
همه نظام نبوت بنصه کثرت و آداب
[...]
اگرچه دولت وصلت به چون منی نرسد
در این امید بمیرم که خوش تمنایی است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.