ز عشق روی تو هر کو مرا نمود ملامت
به یک مشاهده از عمر رفته داشت شکایت
کسی ز شنعت اعدا ز دوست روی نتابد
که همدمند ز آغاز عاشقی و ملامت
تمام وحشت مردم به حشر این بود و بس
که شام هجر درآید به جای روز قیامت
گناه دیگری از دیگری نخواسته ایزد
مراست دیده نظرباز و دل کچیده غرامت
طمع ز جان ببرد هر که جا گزید در آتش
ز عشق دم نزند هر که راست میل سلامت
ز نو قیامت دیگر کنی به پای همانا
به محشر ار بخرامی بتا به آن قد و قامت
ز کوی میکده کی رو کنم به صومعه زاهد
که من ز پیر مغان دیدهام هزار کرامت
گذر ز کوی تو کردن به خلق بس شده مشکل
ز بس که قافلهٔ دل فکنده رحل اقامت
ز خلق راز من آشفته کی نهفته بماند
که هست چهره و اشکم به درد عشق علامت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وعظتک اجداث صمت
و نعتک ازمنة خفت
وارتک قبرک فی القبور
و انت حیّ لا تمت
عدیل نیست ترا در جهان حسن و ملاحت
عجب لطیف و صبیحی، بخیر باد صباحت
دلم بسوخت ز حیرت، تنم گداخت ز غیرت
قضا بمرگ رقیبان چو کج نهاد کلاهت
گرم بتخت نشانی ورم ز پیش برانی
[...]
ز وصل شاد نیم و زجفا ملال ندارم
چنان ربوده ی عشقم که هیچ حال ندارم
گذشت عمر و تو در فکر نحو و صرف و معانی
بهائی از تو بدین نحو صرف عمر بدیع است
به چار سوق طریقت بجز متاع محبت
بکار نیست قماشی بنزد اهل حقیقت
به چشم اهل حقیقت شود مجاز حقیقت
شریعت است طریقت طریقت است شریعت
همه نظام نبوت بنصه کثرت و آداب
[...]
اگرچه دولت وصلت به چون منی نرسد
در این امید بمیرم که خوش تمنایی است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.