ای قضا و قدر اِستاده به حکم و رایَت،
ماه و خور آینه رای جهان آرایت
تو کدامین شهی ای عشق که چون تکیه زدی
هیچ سلطان نتوان تکیه زند بر جایت
جان بکاهد غم ایام وزتو جان بخشست
بود این خاصیت اندر غم جان افزایت
در سویدای درون عشق تو منزل دارد
گر سرم میرود از دل نرود سودایت
سَر و جانی ست به کف ، بهرِ نثارِ قَدمَت،
تا اشارت کنی افشانمش اندر پایت
همره عشق بافلاک مرو ای جبریل
که زپرواز فتد بال جهان پیمایت
هر که از چاشنی تیر تو خوش کرده مذاق
جای در سینه دهد ناوک جان آسایت
توئی آن شاهد یکتا که بمرآت جهان
فکنی عکس ، نه عکسی که بوَد همتایت
فاش آشفته بگو خلوت وحدت زعلیست
سر توحید بیان کن چه غم از اعدایت
رنگ کن جامه ی جان را ، به خُمِ مهرِ علی،
تا که از رنگ علایق نبود پروایت
گر کست تیغ زند تا که بریزی مهرش
حاش لله که بشمشیر بگردد رایت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و جایگاه آن در زندگی انسانهاست. شاعر عشق را به عنوان قدرتی بزرگ و قضا و قدر معرفی میکند که هیچ سلطانی نمیتواند در برابر آن ایستادگی کند. او به تأثیر مثبت عشق بر روح و جان انسان اشاره کرده و میگوید که عشق توانایی آرامش و افزایش جان را دارد. شاعر همچنین به زیبایی و یکتایی تصویر عشق و اهمیت آن در زندگی پرداخته و تأکید میکند که عشق میتواند رنگ و حالتی تازه به جان انسان ببخشد. او عشق را به حقیقت واحدی تشبیه میکند که از درون عظمت و شادی را به ارمغان میآورد. در نهایت، شاعر به اهمیت عشق ورزیدن و وفاداری اشاره میکند، حتی در مواجهه با مشکلات.
هوش مصنوعی: ای سرنوشت و تقدیر که به فرمان و نظر تو ایستادهای، ماه و خورشید آینهدار رأی و اندیشه تو هستند.
هوش مصنوعی: ای عشق، تو چه پادشاهی هستی که وقتی بر جایگاهت تکیه میزنی، هیچ سلطانی نمیتواند بر آن تکیه کند.
هوش مصنوعی: غم و اندوه ایام باعث میشود که جان انسان آسیب ببیند، اما تو با وجود این که جان را میکاهی، خاصیت تو این است که در هنگام غم، جان را هم افزایش میدهی.
هوش مصنوعی: در اعماق دل من، عشق تو سکونت دارد و حتی اگر سرم از جایش برود، عشق تو هرگز از دلم نمیرود.
هوش مصنوعی: سر و جانم را در دستانم دارم تا به خاطر قدمهایت نثار کنم. کافی است فقط اشاره کنی تا به پای تو بریزم.
هوش مصنوعی: ای جبریل، که در سفر عشق همراهی میکنی، از آسمان بالا نرو که ممکن است بالهای جهان به زمین بیفتد.
هوش مصنوعی: هر کس که طعم تیر عشق تو را بچشد، در دلش جایی برای درد و رنج جان تو خواهد یافت.
هوش مصنوعی: تو همان یکتای محبوب هستی که با نگاهت در آینهی جهان، تصویر خود را منعکس میکنی، نه تصوری که برابری با تو داشته باشد.
هوش مصنوعی: بده یکصدای آشکار از راز وحدت، که این راز عمیق در دل توحید نهفته است. نگران دشمنان خود نباش، که در این مسیر، حقیقت و زیبایی بالاتر از همهچیز قرار دارند.
هوش مصنوعی: ای جان، لباس روح خود را به رنگ محبت علی بنما، تا در این رنگ، هیچ گونه وابستگی و تعلقی وجود نداشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر کسی با شمشیر به کسی ظلم کند و محبت او را بریزد، باید به خدا پناه برد که تمام ارزشها با تیغ و شمشیر به خطر میافتد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سر تسلیم نهادیم به حکم و رایت
تا چه اندیشه کند رای جهان آرایت
تو به هر جا که فرود آمدی و خیمه زدی
کس دیگر نتواند که بگیرد جایت
همچو مستسقی بر چشمه نوشین زلال
[...]
ای حریم حرم قرب الهی جایت
طرف جنت فردوس کجا پروایت
چون شدی از حرم ملک به سیر ملکوت
بود در انجمن خیل ملک غوغایت
طوطیان حرم قدس به حرم مشتاقت
[...]
ای خور اندوده به زر کرده نشان پایت
ماه فرسوده ز نعلین فلکفرسایت
عرش و کرسی و فلک پایه معراج تواند
برتر از کون و مکان ساخته بیچون جایت
رونق دین تو بازار ملل کرده کساد
[...]
کرده در آیینه حسن رخ خود شیدایت
طره ز آن سلسلهها ریخته اندر پایت
رخت بر بام سموات کشد فتنه اگر
جلوه ناز بدین شیوه کند بالایت
کمتر از خون مدد دیده کن ای دل ترسم
[...]
دل همی خواست که ریزد سر و جان در پایت
اینک اندر پی خون تیغ به کف اعدایت
رخصت حرب گر از آن لب جان بخشایت
سر تسلیم نهادیم به حکم و رایت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.