دلی که روز و شبان از پی نظر میگشت
ز زخمِ تیزِ نظر ، دوش بیخبر میگشت
کسی که پا نکشیدی ز کعبه در همه عمر
به طوف میکده میدیدمش به سر میگشت
بلی مسیر قمر عقربست و این عجبست
که دوش عقرب زلف تو بر قمر میگشت
اگر تو موی میان را به جلوه ننمودی
کس این خیال نکردی که مو کمر میگشت
نخوردی آب نی کلکم ار ز چشمه خضر
نه میوه سخنش تازه بود و تر میگشت
چنان به بزم طرب دوش چنگ زد مطرب
که گوش زهره ز مزمار و عود کر میگشت
چه بود لذت این سوختن که آشفته
نهاد خرمن و اندر پی شرر میگشت
حسابِ حشر ، ندانم چه میشدی با خلق،
اگر نه حیدر کرار دادگر میگشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و جذابیتهای آن میپردازد. شاعر از دلی سخن میگوید که شب و روز به دنبال نگاه محبوبش میگردد و در عین حال از زخم نگاه او غافل است. بهعلاوه، شاعر به تضاد بین جستوجوی معنوی در کعبه و آغوش جمعیت در میکده اشاره میکند و از پیچیدگیهای عشق و احساسات حرف میزند. او همچنین به زیباییهای جانبی عشق و تجربههای گوناگون در این مسیر میپردازد، از موسیقی و شادی در بزم طرب تا عواقب سوختن در آتش عشق. در نهایت، شاعر به نقش حیدر کرار (علی) بهعنوان عدالت و هدایت اشاره میکند، که میتواند در روز قیامت از فرجام امور آگاه باشد.
هوش مصنوعی: دل هایی که همیشه در پی نگاه معشوق بودند و از زخم های نگاه او رنج میبردند، دیشب ناخواسته و بیخبر از این درد غافل شدند.
هوش مصنوعی: کسی که در تمام طول عمرش از کعبه دور نشده بود، در میکده به حالت مستی و مستی میدیدمش که در حال چرخیدن و رقصیدن بود.
هوش مصنوعی: بله، مسیر ماه به سمت عقرب است و این جالب است که شب گذشته زلفهای تو مانند عقرب دور ماه در حال چرخش بود.
هوش مصنوعی: اگر تو زیبایی موهای خود را به نمایش نمیگذاشتی، کسی به ذهنش هم نمیرسید که این موها بر کمر تو میریزد.
هوش مصنوعی: اگر شما به چشمه خضر که نماد زندگی و جوانی است، دسترسی نداشته باشید، هرچند که سخنانش تازه و دلپذیر باشد، در واقع از آن آب نخوردهاید و نمیتوانید از آن بهرهمند شوید.
هوش مصنوعی: دیشب در مهمانی شادی، نوازنده به قدری زیبا چنگ نواخت که گوش زهره از صدای ساز و عود پر میشد و به نوعی مسحور و غرق در موسیقی میگردید.
هوش مصنوعی: چرا باید از این سوختن لذت برد وقتی که آتش خرمن را در هم میریزد و او در پی شعلهها میگردد؟
هوش مصنوعی: در روز حسابرسی و یکی شدن انسانها، نمیدانم چه سرنوشتی برای مردم رقم میخورد، اگر علی، که به عدالت معروف است، در آن زمان نبود و نقشآفرینی نمیکرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو ابر زلف تو پیرامن قمر میگشت
ز ابر دیده کنارم به اشک تر میگشت
ز شور عشق تو در کام جان خسته من
جواب تلخ تو شیرینتر از شکر میگشت
خوی عذار تو بر خاک تیره میافتاد
[...]
دلم به کوی تو هر شام تا سحر میگشت
سحر چو میشد از آن کو به ناله بر میگشت
پس از مجاهده چون همدم تو میگشتم
دل از مشاهده مدهوش و بی خبر میگشت
به آرزوی تو یک قوم کو به کو میرفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.