گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

آنرا که دوست هست چه پروای دشمن است

با شب گر آفتاب بود روز روشن است

سبحه نهم زپنجه و زنار بگسلم

تا رشته دو زلف توام طوق گردن است

چشم تو ترک جادو و مژگان سپاه تو

زلفت کمند ساز و خط سبز جوشن است

از چاک چاک سینه و دل پرتو رخت

چون شعله های شمع نمایان زروزن است

تا شعله ی زعشق تو زد بر دلم شرر

آتشکده نه سینا در سینه من است

تنها نه من بقید علایق معلقم

گر خود بود مسیح که در بند سوزن است

آب خضر معلق آن چاه غبغب است

ظلمات را بزلف سیاهت نشیمن است

یک خوشه ام بجا نگذارد زعقل و دین

گر عشق خانه سوز مرا برق خرمن است

خال تو هندوئی که بر آتش مجاور است

زلفین تو بر آتش دل باد بیزن است

آن مغبچه که بود که تا پرده برگرفت

دیر مغان زپرتو او طور ایمن است

آشفته دست و دامن پیریست کز ازل

سر وقف خاک راهش و دستش بدامن است

آن پیر می فروش محبت شه نجف

کش صد هزار رستم در چه چو بیژن است

 
 
 
امیر معزی

از زین‌ دین عراق و خراسان مزین است

این را دلیل ظاهر و حجت مبرهن است

حاجت نیایدش به‌ دلیلی و حاجتی

کاقبال او شناخته چون روز روشن است

بر قدّ بخت او سَلَبی دوخته است چرخ

[...]

مجیرالدین بیلقانی

صدرا! بدان خدای که مرغ ثناش را

در کام سالکان طریقت نشیمن است

گامی فراخ در ره حکمش همی رود

این چرخ تنگ بسته که چون کره توسن است

راتب ده وجد که بر خوان قدرتش

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

صاحبقرآنی تو فلک را مبرهن است

سلطان نشانی تو در آفاق روشن است

مجد همگر

هنگام نام دعوی مردی کند مطرز

در روز نام و ننگ و فتوت کم از زن است

هرجا که فتنه ئیست در اوش منزل است

هر جا که سفله ئیست بر اوش مسکن است

گر بغض نقطه ئیست دل اوش دایره ست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مجد همگر
سعدی

امشب به راستی شب ما روز روشن است

عید وصال دوست علی رغم دشمن است

باد بهشت می‌گذرد یا نسیم باغ

یا نکهت دهان تو یا بوی لادن است

هرگز نباشد از تن و جانت عزیزتر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه