صدرا! بدان خدای که مرغ ثناش را
در کام سالکان طریقت نشیمن است
گامی فراخ در ره حکمش همی رود
این چرخ تنگ بسته که چون کره توسن است
راتب ده وجد که بر خوان قدرتش
خورشید و نسر گرده و مرغ مسمن است
چون روز نست در ره امرش گشاد چشم
این سقف روز کور که خالی ز روزن است
کز شوق حضرت تو به پرگار چشم من
آفاق تنگ دایره چون چشم سوزن است
تو یوسف صفایی و بی لطف تو مرا
آب مراد تیره تر از چاه بیژن است
من گلبن و دم تو مرا نفحه صباست
من موسی و در تو مرا واد ایمن است
آراستم به شکر تو گوش زمانه را
کش منت تو هر نفسی طوق گردن است
نه ماهه حامله ست به مدح تو خاطرم
تدبیر مهد کن که مرا عهد زادن است
امروز کز برای جگر گوشگان فضل
در جوی خاک تیره نه بس آب روشن است
در باغ روزگار ز بس با شگونگی
آتش بنفشه پیکر و گل آتشین تن است
قحفی نمود لاله که این چیست نرگس است؟
تیغی کشیده خاک که این کیست سوسن است؟
بر لون چرخ نام شفق چون بهانه ایست
او خود به خون مرد و زن آلوده دامن است
ترتیب حرز با سر و کاری بدین صفت
از خاک پای صاین دین بس مبین است
صدرا! مرا خلاص ده و مردیی بکن
زن دور دون پرست که نه مرد و نی زن است
زین روزگار گرسنه سیر آمدم از آنک
من سخت بد پسندم و او نیک تن زن است
کار دلم تو ساز که ایام ماده طبع
از زادن فراغت دلها سترون است
مدحت چو شمع ده شبه کوتاه گشت از آنک
طبعم چو صورت لگن از معنی الکن است
بپذیر عذر کز قبل تهنیت به عید
بگذارم آن قصیده غرا که بر من است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف خدا و مقام او میپردازد و بیان میکند که چگونه این ذات مقدس، مراد سالکان و جویندگان حقیقت است. او از قدرت و عظمت الهی سخن میگوید، همچنین به عشق و شوق خود به حضوری الهی اشاره دارد، که زندگیاش را معنادار میکند. شاعر به تضادها و چالشهای زندگی اشاره میکند و از قحطی و کمبودها در دنیای مادی شکایت دارد. در نهایت، او از خدا طلب کمک و رهایی میکند و خواستار دگرگونی در زندگی و سرنوشت خود میشود. این شعر به طرز عمیق و زیبا احساسات انسانی و جستجوی معنای واقعی وجود را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ای صدرا! بدان که خدایی وجود دارد که پرندهی ستایشش در دل سالکانی که در راه سیر و سلوک هستند، سکونت دارد.
هوش مصنوعی: این چرخ زمان به طرز قابل توجهی در مسیر سرنوشت حرکت میکند، مانند اسبی تندرو که در قید و بند قرار دارد.
هوش مصنوعی: هر روزی که به سر سفره قدرت بنشینی، باید از نعمتهای بزرگ و فراوانی بهرهمند شوی که مانند خورشید درخشان و پر از انرژی است. همچنین، باید از تمام نعمتهای خوب و باارزش دیگر نیز استفاده کنی.
هوش مصنوعی: زمانی که روز آغاز میشود و فرمان او در راه باز میشود، این سقف روز که هیچ پنجرهای ندارد، کور و نابینا به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و شوقی که به شما دارم، دایرهی دید من بسیار محدود و کوچک شده است، مانند دایرهی تنگی که در ته یک سوزن وجود دارد.
هوش مصنوعی: تو مانند یوسف زیبایی، اما بدون محبت و لطف تو، زندگی من به اندازه چاه بیژن تیره و ناامیدکننده است.
هوش مصنوعی: من گلزار هستم و عطر تو، بویی از نسیم به من میدهد. من مانند موسی هستم و در وجود تو، احساس امنیت و آرامش میکنم.
هوش مصنوعی: به خاطر محبت و لطف تو، دنیای اطرافم را زینت بخشیدم. هر لحظهای که به یاد تو میافتم، انگار بر گردن زمانه حلقهای از شادی و زیبایی قرار دادهام.
هوش مصنوعی: دل من مانند ماهی که حامله است، پر از احساسات و افکار خوب درباره توست. اکنون باید چارهای بیندیشم که به این عشق و محبت عملی مستقیم بدهم، زیرا در من زایشی از عشق و وعدهای برای آغاز یک روابط عمیق وجود دارد.
هوش مصنوعی: امروز به خاطر عزیزان، در این خاک تیره فضلی دیده میشود که در آن آب زلالی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در باغ زندگی، به خاطر خوشبختی و زیبایی، آتش بنفشه و گلهای سرخ در حال شکفتن هستند.
هوش مصنوعی: خشکسالی باعث شده که لالهها کم رنگ و فرتوت شوند، به طوری که الان هم نرگس نمیتواند خوشبو باشد. آیا این تیغی که در خاک است، همان سوسن است؟
هوش مصنوعی: در آسمان، رنگ سرخی که به شفق معروف است، مانند بهانهای است؛ در حالی که خود این رنگ، دامنش به خون مردان و زنان آغشته است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد این بیت به موضوعی عمیق و معنوی اشاره دارد. به این معنا که ویژگیهای خاص و سنن مذهبی به شکلی منظم و با دقت ایجاد شدهاند. همچنین، نشان میدهد که پایبندی به اصول دینی و اهمیت آن تا چه اندازه در زندگی انسان مطرح است. در واقع، این بیانگر احترام به اعتقادات و عقاید دینی و تأثیر آنها بر زندگی انسانی است.
هوش مصنوعی: ای صدرا! مرا رها کن و به من کمال مردانگی عطا کن، از این زن که نه مرد است و نه زن، دور شو.
هوش مصنوعی: از این دنیای پرمشکل، من به جایی رسیدم که سیر شدم، چرا که من خیلی سختپسند هستم و او به طرز زیبایی از خود حراست میکند.
هوش مصنوعی: دل مرا مشغول به کار خودت کن، زیرا روزگار به گونهای است که از زاد و ولد احساسات و عشق، دلها خالی و بیمهر شدهاند.
هوش مصنوعی: مدح و ستایش من مانند شمعی است که تنها ده شب نور میدهد و این به خاطر این است که فکر و بیانی که دارم، از معنا و مفهوم خالی است.
هوش مصنوعی: لطفاً عذر مرا بپذیر که به مناسبت عید، شعر زیبایی را که درباره من گفتهام، برایت تقدیم میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از زین دین عراق و خراسان مزین است
این را دلیل ظاهر و حجت مبرهن است
حاجت نیایدش به دلیلی و حاجتی
کاقبال او شناخته چون روز روشن است
بر قدّ بخت او سَلَبی دوخته است چرخ
[...]
صاحبقرآنی تو فلک را مبرهن است
سلطان نشانی تو در آفاق روشن است
هنگام نام دعوی مردی کند مطرز
در روز نام و ننگ و فتوت کم از زن است
هرجا که فتنه ئیست در اوش منزل است
هر جا که سفله ئیست بر اوش مسکن است
گر بغض نقطه ئیست دل اوش دایره ست
[...]
امشب به راستی شب ما روز روشن است
عید وصال دوست علی رغم دشمن است
باد بهشت میگذرد یا نسیم باغ
یا نکهت دهان تو یا بوی لادن است
هرگز نباشد از تن و جانت عزیزتر
[...]
ما را به روی دوست شب تیره روشن است
خود زلف و روی او شب و روزی معیّن است
در شب گر آفتاب نبینند پس چرا
بر روز روشنش شب تاری مبیّن است
در آرزوی آن که ببینم خیال او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.