تا به کی بسمل خود را نگران میداری
تیر در ترکش و پاس دگران میداری
نقش ارباب هوس را زدل و دیده بشوی
گر نظر جانب صاحب نظران میداری
دیده در آینه ات تا بشفق مرغ سحر
این بغوغا دگری جامه دران میداری
زیر سیم همگی آهن و رویست نهان
چشم امید چه برسیم بران میداری
واعظ از پرده اسرار ندارد خبری
به عبث گوش بر این بیخبران میداری
ساقیا جام جهان بین شود انجام سفال
گر باین دست گل کوزه گران میداری
ما بخود عاشق و شیدا و قلندر نشدیم
باش ای عشق که ما را تو بدان میداری
یوسف وقت بصحرا و نیاید یعقوب
چشم دیگر چه براه پسران میداری
عمر بگذشت و گذر بر سرت ای سرو نکرد
طمع آخر چه زعمر گذران میداری
توئی آئینه صاحب نظران چشم به تو
آینه چند بر بی بصران میداری
دم زتوحید زن آشفته علی گوی علی
تابکی چشم بسوی دگران میداری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نگرانیها و دغدغههای انسانی اشاره دارد. شاعر از فردی میخواهد که دیگر خود را نگران مسائل دنیوی نکند و به جای توجه به نظرات و خواستههای دیگران، به حقیقت وجود خود و عشق بپردازد. او به جدایی میان افراد و عدم درک عمیق از معانی زندگی اشاره میکند و به این ترتیب، به خواننده میگوید که عمر به سرعت میگذرد و بهتر است به جوهر عشق و معانی عمیق زندگی توجه کند، نه به ظواهر و نظرات دیگران. در نهایت، شاعر تأکید میکند که باید به خود و دنیای درون توجه کرد و از افکار بیهوده فراق زد.
هوش مصنوعی: تا چه زمانی باید خود را بیحس و نگران نگهداری، در حالی که تیر در کمان داری و به دیگران فکر میکنی؟
هوش مصنوعی: برای دستیابی به بینش واقعی و خرد، باید از تمایلات و خواستههای بیاساس خود فاصله بگیری و آنها را کنار بگذاری. تنها در این صورت میتوانی به نظرات و دیدگاههای عمیقتر و ارزندهتر توجه کنی.
هوش مصنوعی: نگاه کن به آینه، تا زمانی که صبح زود، پرنده سحر بیدار شود. این غوغا و هیاهو نشانهای است که تو همچنان درگیر تغییر و تحولات هستی.
هوش مصنوعی: همه چیز در زیر ظاهر، از آهن و سختی پوشیده شده است، اما امید ما در دل پنهان است و نمیدانیم چه زمانی به آنچه میخواهیم خواهیم رسید.
هوش مصنوعی: واعظ از رازهای عمیق و اساسی اطلاعاتی ندارد، بنابراین بدون فایده در برابر کسانی که نمیدانند، صحبت میکند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، اگر جامی از حکمت و بینش به من بدهی، پایان کار سفالگر (کوزهگر) را میتوان با همین دست که گل را میسازد، مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: ما به عشق و دیوانگی و آزادگی خود نرسیدیم، ای عشق، تو خود ما را به این حال و وضعیت درآوردهای.
هوش مصنوعی: در این جمله اشاره به یوسف و یعقوب شده است. زمانی که یوسف به صحرا رفته است و یعقوب به دلیل دوری او، چشم امید به پسرش ندارد. بیانگر این است که یعقوب چگونه نباید به بقیه پسرانش توجه کند، وقتی خبری از یوسف ندارد. به نوعی، این جمله حس ناامیدی و انتظار را القا میکند.
هوش مصنوعی: عمر تو به سرعت در حال گذر است و تو هنوز در فکر زیبایی و دلربایی هستی. در نهایت، چه چیزی از این عمر کوتاه و گذرا نصیبت میشود؟
هوش مصنوعی: تو همان آینهای هستی که صاحبنظران به آن مینگرند و به واسطه تو میتوانند خود و دنیای اطرافشان را بهتر ببینند، در حالی که تو به کسانی که بصیرت ندارند توجهی نمیکنی.
هوش مصنوعی: بگو به توحید صدای بلندی سر بده و از علی یاد کن. وقتی که به او اشاره میکنی، نگذار چشمانت به سمت دیگران برود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.