تو که از شعاع شمعش بدرون چراغ داری
زفروغ شمع انجم همه شب فراغ داری
تو که پر گلست باغت زهوای لاله رویان
چه سر تفرج گل چه هوای باغ داری
چه زنی چو سرو آزاد تو لاف سربلندی
که به بندگی عشقش تو چو لاله داغ داری
چه بری زساقی بزم تو منت ایاغی
که زساغر دو چشمم همه دور ایاغ داری
زچه روی روی به هامون بطلب مدام مجنون
تو که خیمه گاه لیلی بدرون سراغ داری
شنوی زمرغ عاشق تو اگر نوای عشقی
نه زصوت بلبلی خوش نه حذر ززاغ داری
ز چه رو فتادی آشفته به چاه ظلمت نفس
که ز مهر روی حیدر به دورن چراغ داری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.