حاجتی هست مرا با تو اگر عذر نیاری
ای صبا خاک در یار بیاری تو ز یاری
تا کی آن لعل شکربار به کام دل اغیار
نمکم چند به داغ دل خسته بگذاری
تشنه بادیه را حالت سیرآب چه داند
رحم افتاده به فتراک کن ای آنکه سواری
نافهات چیست گر ای چهره تو خود ماه منیری
جا بماهت زچه ای زلف اگر مشک تتاری
دوری از چشم تر من چه کنی ای گل باغم
تو گلی عار مکن رشحه باران بهاری
رحم بر حالت بیماردلان ای لب نوشین
چون ز عناب علاج دل سودازده داری
وه که در حلقه چوگان بتان راه نیابی
تا که چون گوی سری را به ارادت نسپاری
نبود جز به در دیر مغان راه به جائی
شاید ار دامن مقصود در این ره به کف آری
دوزخم بی تو بهشت است و گلم بی تو بود خار
نیست چون روز فراقم به دوران شب تاری
طعمه طوطی مدح علی آن مظهر حق است
از نی کلک تو آشفته شکر هر چه بباری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و longing خود نسبت به معشوق میپردازد. او از صبا میطلبد که خاک پای یارش را به او بیاورد و از دوری و دردهای ناشی از این فراق سخن میگوید. شاعر به زیبایی معشوق و ویژگیهای او اشاره میکند و از وضعیت ناگوار دلسوختگان میگوید که در غم جدایی به سر میبرند. او همچنین به اهمیت و ارزش معشوقش در زندگیاش اشاره میکند و ابراز میکند که بدون او، زندگیاش شاداب و سرشار از زیبایی نیست. شعر در نهایت به تمجید از فضائل علی اشاره میکند و میگوید که لطافت و شیرینی کلام او، همچون شکر بر دل مینشیند.
هوش مصنوعی: من نیازمندی دارم که اگر عذری نیاوری، ای نسیم، تو به من کمک کن که خاکی را از یارم بیاوری تا از یاری او بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: تا کی باید آن گوهر شیرین و ارزشمند را در اختیار دیگران بگذاری، بیآنکه به من که دلش شکسته است، توجهی کنی؟
هوش مصنوعی: تشنگی کسی که در بیابان سرگردان است، چه ارتباطی با نیاز به آب سیراب دارد؟ ای کسی که سوار بر مرکب هستی، به حال رحم و محبت بیفت.
هوش مصنوعی: چهرهات چقدر زیباست که مانند ماه میدرخشد. موهایت چه ارزشی دارد اگر عطرش مانند مشک باشد؟
هوش مصنوعی: ای گل باغ من، از دوری تو قلبم میسوزد. تو کسی هستی که نباید از زیباییات خجالت بکشی و بگذار باران بهاری بر روی تو بریزد.
هوش مصنوعی: ای لبهای شیرین، به حال بیماردلان ترحم کن! زیرا تو مانند میوه عناب، درمان دلهای گرفتار به غم و اندوه هستی.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی اشاره دارد به اینکه در میدان عشق و محبت، اگر نتوانی به دل عاشقانی که در آنجا هستند راه پیدا کنی، مانند گوی کوچکی خواهی بود که تنها به خاطر ارادت و محبت به کسی در گردش میافتد. به عبارتی، در این بازی عشق، بدون عشق به کسی هیچقدر ارزشی نخواهی داشت و نمیتوانی در این دنیای زیبا و پرشور جایی برای خود پیدا کنی.
هوش مصنوعی: تنها راه رسیدن به مقصود، ورود به خانقه و میخانه است. شاید اگر در این مسیر تلاش کنی، بتوانی مقصد را به دست آوری.
هوش مصنوعی: بی تو، دوزخ برایم به مانند بهشت است و گلهایم بی تو، مانند خارهای بیارزش هستند. چون در روز جدایی، شب تاریک و دلگیر بر من حاکم است.
هوش مصنوعی: طعمه طوطی اشاره به ستایش و مدح امیرالمؤمنین علی (ع) دارد که نماد حقیقت و عدالت است. این مفاهیم به گونهای به هم پیوند خوردهاند که هر چه از دل و قلم تو بیان شود، همچون شکر شیرین و دلپذیر خواهد بود، هرچند که ممکن است گاهاً آشفته به نظر برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خنک آن دم که به رحمت سر عشاق بخاری
خنک آن دم که برآید ز خزان باد بهاری
خنک آن دم که بگویی که بیا عاشق مسکین
که تو آشفتهٔ مایی سر اغیار نداری
خنک آن دم که درآویزد در دامن لطفت
[...]
نه تو گفتی که به جای آرم و گفتم که نیاری
عهد و پیمان و وفاداری و دلبندی و یاری
زخم شمشیر اجل به که سر نیش فراقت
کشتن اولیتر از آن کهم به جراحت بگذاری
تن آسوده چه داند که دل خسته چه باشد
[...]
نیکبخت است که دارد چو تو یاری و نگاری
من ندیدم به نکورویی و خوبیِ تو باری
خرّم آن دل که بود در سر زلفِ تو قرارش
گرچه در زلفِ پریشانِ تو خود نیست قراری
یوسفِ مصر گر این روی بدیدی چو زلیخا
[...]
رخ خوبت به چه ماند، به گلستان و بهاری
چشم مست تو بدان نرگس رعنای خماری
می روی در ره و می گردد جان گرد سر تو
هم بدان گونه که گرد سر گل باشد خاری
تیغ بگذار که باری حق عشقت بگذارم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.