شبی به خواب بدیدم که رو به من داری
چه خوش بود که مجسم شود به بیداری
وصف آن لب شیرین شکر به بار آورد
وگرنه کی نی خامه کند شکرباری
خراب کرد به یک غمزه ملک دل چشمت
کشید زلف تو پرچم برای دلداری
ز یاد خویش مبر هستیم تو ای ساقی
دمی مباد که ما را به خود تو بگذاری
مرا به یاد تو عمر عزیز میگذر
تو ای عزیز زی عقوب کی به یاد آری
به پای دل بگشایم گره تو ای خم زلف
که به بود ز رهایی چنین گرفتاری
بود به دفع هوسپیشگان حلوا خور
شکرلبی که کند پیشه تلخگفتاری
چو خانگی بودم یوسفی به مصر درون
چرا روم ز پی یوسفان بازاری
به غیر گوهر مدح علی به مخزن نیست
ولی کساد متاعی ز بیخریداری
جواب مهر بتان چیستت به عرصه حشر
مگر ولای علی آیدت پی یاری
شها تویی که به دشمن کنی سخا و کرم
چه میشود که دل دوستان به دست آری
به بوی زلف تو دل دارم را بود طالب
ز شوق چشم تو من شایقم به بیماری
به کفر واعظ شهرت ستود آشفته
نه ناسزاست که این جمله را سزاواری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا به ناله و زاری همیبیازاری
جفای تو بکشم زانکه بس سزاواری
تو را به جان و تن خویشتن خریدارم
مرا به قول بداندیش میبیازاری
به جان شیرین مهر تو را خریدارم
[...]
نبود چون تو مَلِک در جهان جهانداری
نیافرید خدای جهان تو را یاری
خجسته آمد دیدار تو به عالم بر
خدایگان چو تو باید خجسته دیداری
تو راست مُلک و سزاوار آن تویی به یقین
[...]
ز عشقت ای عمل غمزهٔ تو خون خواری
بسی کشید تن مستمند من خواری
مراست عیش دژم تا شدی ز دست آسان
چگونه عیشی؟ با صد هزار دشواری
بدان دو چشم دژم عیش من دژم خواهی
[...]
در آی جانا با من به کار اگر یاری
وگرنه رو به سلامت که بر سر کاری
نه همرهی تو مرا راه خویش گیر و برو
تو را سلامت بادا مرا نگوساری
مرا به خانهٔ خمار بر بدو بسپار
[...]
اگر مدیحت گویم نیابم از تو عطا
وگر نگویمت از من همی بیازاری
اگرت گویم بخل واگر نگویم خشم
چه عادتست که تو میرخواره زن داری
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.