تو این نمک که به لعل شکرفشان داری
به خنده چاشنی خوان یک جهان داری
ز زهر خورده هجران مکن علاج دریغ
چرا که تو لبن و شهد در میان داری
تو را که سختتر از سنگ خاره باشد دل
چه فایده که تنی رشک پرنیان داری
سزد که اهل حقیقت بدیع خوانندت
از این معانی رنگین که در بیان داری
تو را ز سرو بود امتیاز در رفتار
به ماه فرق زمین تا به آسمان داری
لب تو نقطه موهوم یک از سخنی
هنوز اهل یقین را تو در گمان داری
نمانده مرغ دلی تا شکار غمزه کنی
برای که به کمان تیر امتحان داری
ز چین زلف به رخ تا فکندهای پرده
ز مشک تازه به خورشید سایبان داری
تو فتنهایّ و به تو فتنه زمان مفتون
از آن تو جلوهای در آخرالزمان داری
رهت به محمل لیلی چو نیست ای مجنون
همین بس است که راهی به ساربان داری
به سرو ناز چمان شایدت اگر بالی
چمیدنی که تو ای شاخ ارغوان داری
چه غم ز فتنه آخر زمانت آشفته
که تو پناه به خاک در مغان داری
ستوده درگه شاه نجف ولی ازل
کز آن مکان شرف ایدل بلا مکان داری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیباییها و ویژگیهای معشوق میپردازد. او میگوید که معشوقش دارای طعمی گوارا و زیباست که میتواند دلها را شاد کند. اگرچه معشوق دل سختی دارد، اما ظاهری زیبا و دلربا را به نمایش میگذارد. شاعر به او میگوید که او به خودی خود میتواند فتنهای باشد و حتی در زمانهای خاص، مثل فتنهی آخرالزمان، جلوهای درخشان دارد. در کل، این شعر به ستایش معشوق و زیباییهای او میپردازد و تأکیدی بر عشق و جذابیت او دارد.
هوش مصنوعی: تو این نمک که به زیبایی لبهایت میافشانی، به خندهات طعم زندگی را برای جهانی به وجود میآوری.
هوش مصنوعی: از زهر جدایی درمانی نکن، زیرا تو خود شیرینی و خوشی را در وجود داری.
هوش مصنوعی: اگر دلی سنگی و سخت داری، چه فایده دارد که بدنی زیبا و نرم مانند پارچههای گرانبها داری؟
هوش مصنوعی: شایسته است که صاحبنظران و اهل حقیقت تو را به خاطر معانی زیبا و جذابی که در سخنانت به کار میگیری، ستایش کنند.
هوش مصنوعی: تو در رفتار و کردار خود به زیبایی سرو ممتاز هستی و تفاوت تو با دیگران همچون تفاوت زمین و آسمان است.
هوش مصنوعی: لب تو، به عنوان یک نقطه نامشخص، تنها نشانهای از سخنی است که هنوز اهل یقین را در تردید نگهداشته است. تو در حال حاضر آنها را در شک و گمان میبینی.
هوش مصنوعی: هیچ کسی باقی نمانده که با نگاه فریبندهات شکار کنی، زیرا تو خود به کمانداری مشغول هستی و تیر آزمایش را آماده کردهای.
هوش مصنوعی: از چین و تاب زلفت که به صورتت افتاده، مثل پردهای که از مشک تازه درست شده، در برابر آفتاب سایهای به وجود آوردهای.
هوش مصنوعی: تو خود باعث بلوا و آشوبی و زمانه به خاطر زیباییهایت در تو شگفتزده است، چرا که در انتهای زمان، جلوهای خاص و ویژه داری.
هوش مصنوعی: ای مجنون، اگر چه نتوانی به محبوب خود یعنی لیلی برسی، همین که یک راه ارتباطی با ساربانی داری، خود کافی است.
هوش مصنوعی: اگر به زیبایی و ناز سروی نگاه کنی، شاید بتوانی با بالهای خود پرواز کنی، زیرا تو همچون شاخههای ارغوان، زیبایی خاصی داری.
هوش مصنوعی: چه جای نگرانی از مشکلات آخر الزمان، وقتی که تو همواره به خاک مقدس معبدها پناه میبیری.
هوش مصنوعی: ستایش میکنم درگاه شاه نجف را، زیرا از آنجا شرافت و بزرگی به دست میآید و معشوق واقعی نیز در این مکان بینظیر، هستی و مقام خود را دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به حق آنک تو جان و جهان جانداری
مرا چنانک بپروردهای چنان داری
به حق حلقه عزت که دام حلق منست
مرا به حلقه مستان و سرخوشان داری
به حق جان عظیمی که جان نتیجه اوست
[...]
ترا سزد که کنی دعوی جهانداری
که در جهان دلم ملک جاودان داری
جهان دل به تو بخشم کنون که نوبت تست
بزن بزن صنما نوبت جهان داری
اگر تو غاشیه بر دوش مه نهی بکشد
[...]
حدیث یا شکر است آن که در دهان داری
دوم به لطف نگویم که در جهان داری
گناه عاشق بیچاره نیست در پی تو
گناه توست که رخسار دلستان داری
جمال عارض خورشید و حسن قامت سرو
[...]
تویی که عارض رخسار دلستان داری
دلم به غمزه ربودیّ و قصد جان داری
تو بوستان جمالیّ و ناشکفته هنوز
هزار غنچه بر اطراف بوستان داری
بدین رخ چو مه و قامت چو سرو روان
[...]
دلم ببردی و دانم که قصد جان داری
سر بریدن پیوند دوستان داری
نه شرط صحبت و آیین دوستان دانی
نه رسم و عادت یاران مهربان داری
به خاطرت نگذشت ای طبیب مشتاقان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.