در کمندم فکنده صف شکنی
نقدم از کف ربوده سیمتنی
سخت بازو و عربده جوئی
صف شکن جان شکار راهزنی
غیر زلفش ندیده کس که کند
جا ببال فرشته اهرمنی
چند عاشق کشی کنی شیرین
بهر شهرت بس است کوه کنی
من نگویم که ماه در فلکی
من نگویم که سرو درچمنی
زآنکه از آن ندیده ام رفتار
زآنکه نشنیده ام از آن سخنی
گل شاداب گلشن جانی
ماه بزمی و شمع انجمنی
با رخ و زلف تو خطا باشد
که ببویند سنبل و سمنی
مگر ای زلف نافه چینی
مگر ای چشم آهوی ختنی
بنواز ای شمیم گلشن مصر
پیر کنعان ببوی پیرهنی
ما و من را بنه بکش می عشق
تا نماند بجای ما و منی
می عشقت که بخشد آشفته
جز علی یا حسین یا حسنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خروس ایچ ندانم چه کسی
نه نکو فعلی و نه پاک تنی
سخت شوریده طریقیست تو را
نه مسلمانی و نه برهمنی
طیلسان داری و در بانگ نماز
[...]
ساکن خانقاه «اَوْ اَدْنی»
سالک شاهراه «اَرْسَلْنا»
هر چه موی سپید بینی تو
دست در دامن بهانه زنی
برکنی گوئی این ز سودا بود
من ندانم که را همی شکنی
پنبه زاری شد آن بناگوشت
[...]
چون تو را خوان و کاسه نبود
بیهده کوس مهتری چه زنی
بی مروت تو را منی نرسد
ای منی چند از این منیّ و منی
با همه نادری و نو سخنی
برنتابیم روی از آن کهنی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.