گنجور

 
نظام قاری

هر مختصر چه داند آئین عشقباری

کی در هوا مگس را باشد مجال بازی

در جواب آن

ارمک بپوش و از حق میخواه جان درازی

دستار بندقی بند از بهر سرفرازی

آن تارها بچنگست از تار و پود والا

زان روی اینهمه نقش دارد بپرده سازی

والای پرمگس کی باشد چو سینه باز

کی درهوا مگس را باشد مجال بازی

کی باشدت صفائی ایخواجه در مصلا

در سعدی از نگردد رخت دلت نمازی

گر صاحب تمیزی بردار دامن از خاک

ضایع مکن لباست چون کودکان ببازی

عمر منست دستار میخواهمش همیشه

آن کیست کو نخواهد عمری بدین درازی

قاری حقیقتی دان کردن ببر سقرلاط

تفتیک راو ماشا هر دو شمر مجازی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode