گنجور

 
نظام قاری

هر مختصر چه داند آئین عشقباری

کی در هوا مگس را باشد مجال بازی

در جواب آن

ارمک بپوش و از حق میخواه جان درازی

دستار بندقی بند از بهر سرفرازی

آن تارها بچنگست از تار و پود والا

زان روی اینهمه نقش دارد بپرده سازی

والای پرمگس کی باشد چو سینه باز

کی درهوا مگس را باشد مجال بازی

کی باشدت صفائی ایخواجه در مصلا

در سعدی از نگردد رخت دلت نمازی

گر صاحب تمیزی بردار دامن از خاک

ضایع مکن لباست چون کودکان ببازی

عمر منست دستار میخواهمش همیشه

آن کیست کو نخواهد عمری بدین درازی

قاری حقیقتی دان کردن ببر سقرلاط

تفتیک راو ماشا هر دو شمر مجازی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مولانا

از بهر مرغ خانه چون خانه‌ای بسازی

اشتر در او نگنجد با آن همه درازی

آن مرغ خانه عقل است و آن خانه این تن تو

اشتر جمال عشق است با قد و سرفرازی

رطل گران شه را این مرغ برنتابد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
همام تبریزی

بازیچه نیست آخر آیین عشق‌بازی

با دوست درنگیرد تا روح در نبازی

چون شاهد حقیقی محجوب شد ز غیرت

در بت‌پرستیم دان با نسبت مجازی

تا آفتاب تابان از شرق برنیاید

[...]

ناصر بخارایی

آغاز می‌کند دل، سر نامهٔ نیازی

ای بی‌نیاز او را تشریف ده جوازی

در عقل ما نگنجد ادراک حسن رویت

کی محرم حقیقت گردد خیال بازی

ای از غبار کویت هر ذره آفتابی

[...]

فیض کاشانی

رو بر در تو آریم رانی و گر نوازی

جز تو کسی نداریم سازی و گر نسازی

ای چاره ساز هر چند سازی تو چاره ما

دیگر بتو گرائیم از بهر چاره سازی

از تو شویم‌آباد وز تو شویم ویران

[...]

آشفتهٔ شیرازی

اوقات خوش کدام است ایام عشقبازی

مشغول دوست بودن وز غیر بی‌نیازی

دوشم به گوش می‌خواند نی نکتهٔ حقیقت

مطرب بیا بگردان این پردهٔ مجازی

از حرف حق میندیش گر می‌زند به دارت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه