دلا ز عشق مجاز از چه مهر برکندی؟
حقیقتی به کف آور که باز پیوندی
بیا که تخم امیدم هنوز در دل هست
اگر تو بیخ محبت ز ریشه برکندی
سخن به بزم رقیبان نمودهای آغاز
نمک به زخم درونها چرا پراکندی؟
ز هر طرف که برندت برآری از نو سر
تو ای نهال محبت عجب برومندی
در سرای مغان باز باد بر رویم
که نیست غم گرم ای آسمان تو در بندی
نه ماه راست دهان و نه سرو را رفتار
که گفته است که با سرو و ماه مانندی
چه شد که نیستی ای دل به منزل جانان؟
اگر حجاب تعلق ز جان برافکندی
نه قند مصر پرستد مگس نه شکّر هند
اگر به آن لب شیرین کنی شکرخندی
به خون طپید دل مستمند از تیرت
عجب که آرزوئی یافت آرزومندی
بکش چنانکه تو دانی که شاد و خورسندم
به خون ناحق آشفته گر تو خورسندی
خدای گفته اگر والضحی وگر و اللیل
به روی و موی نکوی تو خورده سوگندی
چنین جنون که مرا هست بگسلم زنجیر
مگر مرا به خم زلف یار بربندی
کدام یار؟ علیّ ولی حقیقت عشق
که خور بسوخته در مجمرش چو اسپندی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلبستگی عمیق است. شاعر از محبوب خود میخواهد که از قطع ارتباط و جدا شدن از محبت دست بردارد و با او پیوند برقرار کند. او در دل هنوز امیدی دارد و از درد و رنج ناشی از جدایی سخن میگوید. شاعر به ناپایداری دنیا و بیوفایی یاران اشاره میکند و تأکید میکند که عشق واقعی و عمیق او همچنان وجود دارد، حتی اگر محبوبش بیمحبت باشد. او از احساسات خود و چالشهایی که با آنها روبروست، صحبت میکند و در نهایت به دنبال رهایی از زنجیرهای عشق و وابستگی است.
هوش مصنوعی: ای دل، چرا از عشق مجازی که داری جدا شدهای؟ حقایقی را به دست آور که دوباره بتوانی پیوند بخوری.
هوش مصنوعی: بیا و ببین که امیدم هنوز در دل زنده است، حتی اگر تو عشق و محبت را از ریشه بربایی.
هوش مصنوعی: در محفل رقبایت شروع به صحبت کردهای، اما چرا زخمهای پنهان دلت را بیشتر زخمزبان میزنی؟
هوش مصنوعی: از هر سو که تو را بکشند، همچنان جوانه میزنی و سر برمیآوری، ای درخت محبت، شگفتآور که چقدر به رشد و بالندگی ادامه میدهی.
هوش مصنوعی: در خانهی میفروشان، بگذار باد به صورتم بوزد، زیرا غمی ندارم. ای آسمان، تو هم در محدودیت قرار داری.
هوش مصنوعی: نه ماه با دهان زیبا است و نه رفتار سرو باشکوه، زیرا کسی گفته که با ماه و سرو مانند است.
هوش مصنوعی: دل من، چه شد که به خانه محبوب نرفتی؟ اگر وابستگیهایت را از خود دور کرده باشی.
هوش مصنوعی: نه مگس به قند مصری علاقهمند میشود و نه شکر هندی اگر تو لبهای شیرین خود را بخندانید.
هوش مصنوعی: دل بیپناه از تیر عشق تو به شدت میتپد و جالب اینجاست که با وجود درد و رنج، آرزوی دوست داشتن تو را پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: هر طور که میخواهی بکش، چون من با وجود این درد و خونریزی باز هم خوشحالم. اگر تو شادی، در این بیحالی من چه اهمیتی دارد؟
هوش مصنوعی: خداوند به خورشید و شب سوگند خورده است که زیبایی و نیکی تو را در نظر دارد و به آن اشاره میکند.
هوش مصنوعی: این احساس دیوانگی که دارم، میتواند زنجیرهای مرا پاره کند، اما تنها اگر تو با خم زلفهای خود مرا اسیر کنی.
هوش مصنوعی: کدام یار را میگویی؟ علی، ولیّ حقیقی عشق است که دلش مانند گونهای از عطر، در آتش عشق میسوزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خدایگان افاضل رشید دولت و دین
جهان سروری و عالم هنرمندی
زبیم آنکه خداوند را ملال بود
دراز می نکنم شرح آرزومندی
ایا بلطف بفرزندیم پذیرفته
[...]
چه باز در دلت آمد که مهر برکندی
چه شد که یار قدیم از نظر بیفکندی
ز حد گذشت جدایی میان ما ای دوست
هنوز وقت نیامد که بازپیوندی
بود که پیش تو میرم اگر مجال بود
[...]
نمازِ شام رسید ای بتِ سمرقندی
بساز چنگ و بزن پرده نهاوندی
اگر چو چنگ بننوازیم روا نبود
که چون بریشمم از پای و سر فروبندی
کرشمهای کن و بَشکی بزن چه باشد اگر
[...]
ببر دل از همه خوبان، اگر خردمندی
به شرط آنکه در آن زلف دلستان بندی
هر آن نظر که به دیدار دوست کردی باز
ضرورتست که از دیگران فرو بندی
اگر به تیغ تو را میتوان برید از دوست
[...]
به سمع معجری ای پیک عاشقان برسان
حدیث شوق ملاقات و آرزمندی
ز بعد آنکه زدی حلقه بر در و خود را
در آن جناب همایون چو حلقه افکندی
بگویش این قدر از من که ای به رتبت و فضل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.