گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

دلا ز عشق مجاز از چه مهر برکندی؟

حقیقتی به کف آور که باز پیوندی

بیا که تخم امیدم هنوز در دل هست

اگر تو بیخ محبت ز ریشه برکندی

سخن به بزم رقیبان نموده‌ای آغاز

نمک به زخم درون‌ها چرا پراکندی؟

ز هر طرف که برندت برآری از نو سر

تو ای نهال محبت عجب برومندی

در سرای مغان باز باد بر رویم

که نیست غم گرم ای آسمان تو در بندی

نه ماه راست دهان و نه سرو را رفتار

که گفته است که با سرو و ماه مانندی

چه شد که نیستی ای دل به منزل جانان؟

اگر حجاب تعلق ز جان برافکندی

نه قند مصر پرستد مگس نه شکّر هند

اگر به آن لب شیرین کنی شکرخندی

به خون طپید دل مستمند از تیرت

عجب که آرزوئی یافت آرزومندی

بکش چنانکه تو دانی که شاد و خورسندم

به خون ناحق آشفته گر تو خورسندی

خدای گفته اگر والضحی وگر و اللیل

به روی و موی نکوی تو خورده سوگندی

چنین جنون که مرا هست بگسلم زنجیر

مگر مرا به خم زلف یار بربندی

کدام یار؟ علیّ ولی حقیقت عشق

که خور بسوخته در مجمرش چو اسپندی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
جمال‌الدین عبدالرزاق

خدایگان افاضل رشید دولت و دین

جهان سروری و عالم هنرمندی

زبیم آنکه خداوند را ملال بود

دراز می نکنم شرح آرزومندی

ایا بلطف بفرزندیم پذیرفته

[...]

سعدی

چه باز در دلت آمد که مهر برکندی

چه شد که یار قدیم از نظر بیفکندی

ز حد گذشت جدایی میان ما ای دوست

هنوز وقت نیامد که بازپیوندی

بود که پیش تو میرم اگر مجال بود

[...]

حکیم نزاری

نمازِ شام رسید ای بتِ سمرقندی

بساز چنگ و بزن پرده نهاوندی

اگر چو چنگ بننوازیم روا نبود

که چون بریشمم از پای و سر فروبندی

کرشمه‌ای کن و بَشکی بزن چه باشد اگر

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
اوحدی

ببر دل از همه خوبان، اگر خردمندی

به شرط آنکه در آن زلف دلستان بندی

هر آن نظر که به دیدار دوست کردی باز

ضرورتست که از دیگران فرو بندی

اگر به تیغ تو را می‌توان برید از دوست

[...]

کمال خجندی

به سمع معجری ای پیک عاشقان برسان

حدیث شوق ملاقات و آرزمندی

ز بعد آنکه زدی حلقه بر در و خود را

در آن جناب همایون چو حلقه افکندی

بگویش این قدر از من که ای به رتبت و فضل

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه