رشته ها بر گردنم ای زلف یار آویختی
فتنه کردی ای نگاه مست خونم ریختی
منتی بر گردنم داری تو ای زلف دو تا
کز همه زنجیر مویان رشته ام بگسیختی
میبری نام رقیبان بر لب شیرین چرا
زهر با قند مکرر از چه رو آمیختی
شاید از جادوئی ضحاک آسا دم زنم
تا تو ای مار سیه بر گردنم آویختی
گر نبودت در کمین آن آهوان شیر گیر
از چه آشفته به چین زلف او بگریختی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی معشوق است. شاعر به زلفها و نگاه معشوق اشاره میکند و احساس بستگی و وابستگی خود را به او بیان میکند. او از زنجیرهای موی معشوق سخن میگوید که او را به خود جذب کرده و غم و فتنهای که از این عشق به او رسیده است. شاعر همچنین از رقیبان و سمی که در عشق وجود دارد میگوید و به نوعی به جادو و فریبندگی معشوق اشاره دارد. در نهایت، شاعر به این نکته اشاره میکند که حتی در غیاب معشوق، دلش به یاد او آشفته است.
هوش مصنوعی: ای زلف یار، رشتهها را بر گردنم انداختی و با این کار دلم را تسخیر کردی. با نگاه مستت، خونم را به ناحق بر زمین ریختی.
هوش مصنوعی: تو ای موی خوشی که به دو بخش تقسیم شدهای، بر من منت داری. زیرا به خاطر زیباییات، همه زنجیرها و وابستگیهایم را شکستی و آزاد کردی.
هوش مصنوعی: چرا نام رقبایت را با کلمات شیرین بر زبان میآوری؟ مگر چرا زهر را با قند بارها مخلوط کردهای؟
هوش مصنوعی: شاید من هم مانند ضحاک از قدرتی جادویی بهره ببرم، تا تو که مانند ماری سیاه بر گردنم افتادهای، رهایم کنی.
هوش مصنوعی: اگر تو در کمین آن آهوان نر نبودی، پس چرا با این حال از چیدمان زلف او گریختی و آشفته شدی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در شرابم چیز دیگر ریختی درریختی
باده تنها نیست این آمیختی آمیختی
بار دیگر توبهها را سوختی درسوختی
بار دیگر فتنه را انگیختی انگیختی
چون بدیدم در سرم سودای تو سودای تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.