دین و دل ای سیمتن تنها نه از من میبری
با چنین رو دل ز سنگ و روی آهن میبری
میکنی اندر شبستان خم زلفت نهان
آنچه دل از خلق اندر روز روشن میبری
با چین بستان روحانی که باشد بیخزان
باغبان بیبصیرت نام گلشن میبری
نافه از چین ای صبا بردن به زلف او خطاست
خوشهچینا چند خوشه سوی خرمن میبری
رخنه دل را رفو زآن نوک مژگان کن طلب
رشته را بیهوده اندر چشم سوزن میبری
یک لطیمه غنبر ار خواهی خوری صد لطمه موج
گو بیا گر عنبر به دامن میبری
ناخن از خونم کنی رنگین که بنمایی به غیر
تحفه خون دوست را از بهر دشمن میبری
بس بود آن طره ابرو تو را اندر مصاف
بیسبب در رزمگه شمشیر و جوشن میبری
خدمت زلف بناگوش بتان کن باغبان
چند زحمت از پی نسرین و سوسن میبری
ای شکنج زلف این سحر است یا خود معجز است
کآفتاب و ماه را رشته به گردن میبری
دل شده آشفته را تا چند ای زلف رسا
بند بر پا کو به کو برزن به برزن میبری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این چه رفتار است کآرامیدن از من میبری؟
هوشم از دل میربایی عقلم از تن میبری
باغ و لالستان چه باشد آستینی برفشان
باغبان را گو بیا گر گل به دامن میبری
روز و شب میباشد آن ساعت که همچون آفتاب
[...]
روی پنهان کن که آرام دل از من میبری
هوشم از سر میربایی جانم از تن میبری
این چه دلداری بود جانا که با من ساعتی
مینیارامی و آرام دل از من میبری
گفتهای نزد تو آیم بر من این منت منه
[...]
نه همی تنها دل ودین از کف من می بری
دین ودل از دست هر شیخ وبرهمن می بری
دین ودل تنها نه از تن ها بری از هر که هست
هوشش از سر صبرش از دل جانش از تن می بری
ازکف خسرو اگر شیرین ارمن برد دل
[...]
ایکه نام آن صنم را در بر من میبری
باخبر شو نام بت پیش برهمن میبری
ایدل افتادی چو در دنبال آن سیمین ذقن
خویش دانستم سوی چاهم چو بیژن میبری
در حقیقت پهلوان عشقست ای دستان سرای
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.