گر نه ای چشم سیه بهر شکار آمدهای
تیر مژگان به کف از بهر چه کار آمدهای
دلنشینی عجب ای ناوک مژگان پیداست
کز کمانخانه ابروی نگار آمدهای
به تماشای گل و سرو و سمن حاجت نیست
کز خط و چهره و قد رشک بهار آمدهای
آه عشاق نکرد ار رخ تو گردآلود
از چه ای آینه پنهان به غبار آمدهای
از کمینی که کشی سلسلهای را به کمند
از چه ای سلسله زلف قطار آمدهای
همه پیوسته به هم بار تو از مشک و عبیر
مگر ای قافله از چین و تتار آمدهای
فتنه دهر ندانم ز چه بالا بگرفت
گر نه ای فتنه آفاق سوار آمدهای
نبود چون تو گلی در همه گلزار جهان
حیف و صد حیف که همصحبت خار آمدهای
محتسب کرده کمین در گذر میخواران
از چه ای چشم بگو بادهگسار آمدهای
نیست جز در سر آشفته به سودای بتان
این چه می کز اثر او به خمار آمدهای
رفع دردسر عاشق نکند جز می عشق
خاصه آن عشق گلی کش تو هزار آمدهای
مگرت دست بگیرد ز کرم شاه نجف
که تواَش در همهجا مدحگذار آمدهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این غزل درباره زیبایی و جذابیت معشوق و تأثیر او بر عاشقانش است. شاعر به چشمان سیاه و مژگان معشوق اشاره میکند و از آنها میپرسد که چرا برای شکار قلبها آمدهاند. او زیبایی معشوق را با گل و بهار مقایسه میکند و میگوید که این زیبایی نیازی به تماشا ندارد، زیرا خود به تنهایی جذاب است. شاعر همچنین به مشکلاتی که عشق به وجود میآورد و تأثیر آن بر دل عاشقان اشاره میکند و از اینکه معشوق بعضی وقتها به صورت پنهان خود را مخفی میکند، ابراز تأسف میکند. در نهایت، شاعر از گلاب و مشک و زیباییهای دیگر نیز صحبت میکند و در نهایت به اینکه عشق واقعی تنها از طریق معشوقی میسر میشود، تأکید میکند.
هوش مصنوعی: اگر تو ای چشم سیاه به دنبال شکار آمدهای، پس چرا با تیر مژگان خود کار دیگری میکنی؟
هوش مصنوعی: عجب است که چشمانت چقدر دلنواز و جذاب هستند، به طوری که به نظر میرسد تو از کمان ابروی آن معشوقه زیبا به دنیا آمدهای.
هوش مصنوعی: برای تماشای زیباییهای گل و درختان همیشه سبز نیازی نیست، زیرا خودت با زیبایی خط و چهره و قامتت به قدری زیبا هستی که باعث میشوی بهار به تو حسادت کند.
هوش مصنوعی: ای کاش عشقها ناله نمیکردند اگر چهرهات غبارآلود شده باشد؛ به چه دلیل ای آینه، تو نیز در غبار پنهان شدهای؟
هوش مصنوعی: از جایی که تو با زلفهای پیچدرپیچ و زیبا به من نزدیک میشوی و مرا به دام میاندازی، معلوم میشود که زیبایی و جذابیت تو چقدر قدرتمند است.
هوش مصنوعی: همه با هم در ارتباطند و بار تو پر از عطر و خوشبوئی است، اما آیا ای کاروان، تو از چین و تاتار آمدهای؟
هوش مصنوعی: من نمیدانم که چه چیزی باعث شد تا مشکلات و فتنههای زمانه اینگونه شدت بگیرد، مگر اینکه تو، ای فتنهی جهان، آمدی و همه چیز را دگرگون کردی.
هوش مصنوعی: در دنیای پر از گلها، هیچگلی مانند تو نیست. ای کاش چنین باشد و متأسفانه تو همنشینی با خاری آمدهای.
هوش مصنوعی: محتسب در گذرگاه مینوشان کمین کرده است. چرا به من بگویی که بادهگسار آمدهای؟
هوش مصنوعی: تنها در دل آشفته و پریشان، به خاطر زیباییهای معشوق، هیچ چیز دیگری وجود ندارد. چه معنایی دارد که تو به خاطر تأثیر او به حالت مستی افتادهای؟
هوش مصنوعی: تنها نوشیدنی عشق میتواند دردسرهای عاشق را از بین ببرد، به ویژه آن عشق خاص که مانند گلی در بین هزاران آمدهای.
هوش مصنوعی: جز با لطف و رحمت شاه نجف نمیتوانی به مقصد برسی، چون تو در همه جا به ستایش او پرداختهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای گل تازه که در ملک به بار آمده ای
در دل خصمان بادت که چه خار آمده ای
پایدار است نکو خواه تو چون سرو از آنک
وقت رادی همه کف همچو چنار آمده ای
آشنا بط بچه را هیچکسی ناموزد
[...]
ای نسیم سحری! غالیهبار آمدهای
مگر از سلسلهٔ سنبلِ یار آمدهای
گر نداری هوس ریختن خون هزار
چیست ای غنچه! که با خنجر خار آمدهای
ای گل! ار سرخ برآیی عجبی نیست که تو
[...]
در کدامین چمن ای سرو به بار آمدهای؟
که ربایندهتر از خواب بهار آمدهای
با گل روی عرقناک، که چشمش مرساد!
خانهپردازتر از سیل بهار آمدهای
چشم بد دور که چون جام و صراحی ز ازل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.