آنکه نور دیده سازد روی آتشناک را
سرمه چشم ملائک ساخت مشتی خاک را
گر دل آدم نبودی جلوهگاه حسن او
با گِل آدم چه نسبت بود جانِ پاک را
آه از این نقاش شورانگیزْ کز نقش بیان
زنگ از دل میبرد آیینه اِدراک را
تا ابد از صورت شیرینلبان پرویزوار
دیده از حیرت ببندد خسرو افلاک را
هر که کرد از شِکَّر لطف خودش شیرین زبان
زهر حسرت میدهد نوش لبش تریاک را
ای که میگویی ، خَرامِ قدِّ خوبان دل بَرَد
این خرامیدن که داد آن قامت چالاک را
گر نکردی خون اهلی چشم خوبان را حلال
تیغ خونریزی ندادی غمزه بیباک را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر زیبایی و جذابیت معشوق است که به صورت هنرمندانه و با تشبیهات زیبا توصیف شده است. شاعر به نور و زیبایی چشمان معشوق اشاره میکند و اینکه اگر دل آدمی به جلوههای حسن او نباشد، چه نسبتی با گل آدمی دارد. او از هنرمندی و نقاشی خلاق سخن میگوید که زنگ دل را میزداید و باعث حیرت و شگفتی میشود. شاعر به تأثیری که لبان شیرین معشوق بر دل و جان انسان دارد، اشاره کرده و از حسرتهایی که بر دل میگذارد، یاد میکند. در نهایت، او از سایه شگفتانگیز زیبایی و تاثیر آن بر دلها صحبت میکند و به خواص مرگبار حسادت و زیبایی میپردازد.
هوش مصنوعی: کسی که میتواند با زیباییاش چشمها را روشن کند، از خاکی که از آن ساخته شده، سرمهی چشم فرشتگان را به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: اگر دل انسان نبود، زیبایی پروردگار با گل و خاک انسان چه ارتباطی میتوانست داشته باشد؟ روح پاک چگونه میتوانست وجود داشته باشد؟
هوش مصنوعی: این نقاشی که بسیار احساسی و جذاب است، با هنرش تصاویری را به تصویر میکشد که ما را از عمق وجود و احساسات واقعیمان دور میکند. مانند آینهای که نمیتواند واقعیت را به خوبی منعکس کند.
هوش مصنوعی: خسرو با زیبایی و جذابیت شیرینی که دارد، چنان مسحورکننده است که حتی آسمانها نیز به حیرت میافتند و از دیدن او چشم میپوشند.
هوش مصنوعی: هر کس که به خاطر محبت و لطف خود، دیگران را با زبان شیرین و دلنشین میسازد، در عوض ممکن است به خاطر حسرت و ناکامی، تلخی را تجربه کند. در واقع، این فرد ممکن است با وجود اینکه از محبت و خوشیها برخوردار است، احساس تلخی و زهر ناشی از حسرت را به دل ببیند.
هوش مصنوعی: تو که میگویی، ناز و کرشمهی زیبایی قلبها را میرباید، این نازیدن و زیبایی است که به قامت نرم و چالاک بخشیده شده است.
هوش مصنوعی: اگر چشمان زیبا را از گناه و کشتن پاک نکردی، پس تیغی برای خونریزی به این دل شجاع ندادهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صد هزاران آفرین جان آفرین پاک را
کافرید از آب و گل سروی چو تو چالاک را
تلخ میگویی و من میبینمت از دور و بس
زهر کی آید فرو گر ننگرم تریاک را
غنچهٔ دل ته به ته بیگلرخان خونست از آنک
[...]
هر دم افروزی چو گل رخسار آتشناک را
شعله در خرمن زنی مشتی خس و خاشاک را
عقل را روشن شود ماهیت حسنت اگر
پرده حیرت نبندد دیده ادراک را
جان پاک است آن نه تن در زیر پیراهن تو را
[...]
سوزیام ، تا برفروزی رویِ آتشناک را
ساز آتشگیرهٔ آن شعله، این خاشاک را
از شکاف غنچه پنداری نمایان گشت گل
گر ز چاک پهلویم بینی دل صد چاک را
گَردسان خیزد زمین، زان رو که در وقتِ خَرام
[...]
شعله ها در جان زدی این سینه غمناک را
خرمنی ز آتش چه حاجت بود یک خاشاک را
تا بکی در سینه تنگم نهان دارم چو راز
آتشی کز شعله خاکستر کند افلاک را
در ره عشق تو عمری شد که حیران مانده ام
[...]
گرم خون کردم به مژگان آه آتشناک را
شستهام از آتش خود کینهٔ خاشاک را
حرز مینا هست از بدگردیِ گردون چه باک
در بغل داریم سنگ شیشهٔ افلاک را
آسمان کودنپرست و ما همه فطرتبلند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.