گنجور

 
اهلی شیرازی

ای شکرخا کرده شُکرت طوطی گفتار ما

شکر توست الحمدلله همچو طوطی کار ما

قلبِ روی‌اندوده را گر امتحان ز آتش کنی

جز سیه‌رویی نباشد حاصل کردار ما

پیش بت سر بر زمین دست دعا بر آسمان

شد زمین و آسمان شرمنده از اطوار ما

نیکی ما اندک و زشتی ما بسیار، لیک

پیش احسانت چه سنجد اندک و بسیار ما

عنکبوت تن پرستد رشته جان بی‌تو، لیک

بگسلیم از رشته جان زانکه شد زنار ما

راستان را راه عشق آمد صراطُ المستقیم

پای لغز ما بود از عقل ناهموار ما

از حریم کعبه امّید کس نومید نیست

با وجود گمرهی اهلی، مکن انکار ما

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مولانا

پرده‌ی دیگر مزن جز پرده‌ی دلدار ما

آن هزاران یوسف شیرینِ شیرین‌کار ما

یوسفان را مست کرد و پرده‌هاشان بردرید

غمزه‌ی خونیِ مست آن شهِ خمارِ ما

جان ما همچون سگانِ کوی او خون‌خوار شد

[...]

جامی

کار ما جز فکر مردن نیست دور از یار ما

وه که یار ما ندارد هیچ فکر کار ما

روی در دیوار غم شبها به سر بردن چه سود

گرنه آن مه بر زند یک شب سر از دیوار ما

چند خود را پیش ما قیمت نهی ای پارسا

[...]

اسیری لاهیجی

می نماید هر زمان حسن دگر دلدار ما

تا نباشد جز طلبکاری بعالم کار ما

در حقیقت شد بهشت عاشقان دیدار دوست

جز وصال و فرقت او نیست نور و نارما

حسن او پیداست ما محجوب هستی خودیم

[...]

فضولی

شد بدیدار تو روشن دیده خونبار ما

یافت از وصل تو مرهم سینه افکار ما

بی تردد دولت وصل تو ما را شد نصیب

به که غیر از شکر این نعمت نباشد کار ما

همدم ما بود غم درد سر از ما کرد کم

[...]

نظیری نیشابوری

طاعت ما نیست غیر از ورزش پندار ما

هست استغفار ما محتاج استغفار ما

هر گشادی کز سوی ما شد گره بر کار زد

قطع ها کردیم اما شد همه زنار ما

از نخستین جلوه قد دلبری افراشت حسن

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از نظیری نیشابوری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه