|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت زلف مشکی اشاره میکند و بیان میکند که هرگز چیزی چون آن زلف را ندیده است. او یادآوری میکند که در شب، زیبایی ماه را در کنار ستارهها دیده و به خاطر میآورد روزی که تصویر محبوبش را در اشکهایش ملاقات کرده است. در نهایت، او از وداع با محبوبش سخن میگوید و احساس میکند که دلش با او رفته، اما جانش همچنان در رنج و اندوه از جدایی باقی مانده است.
هوش مصنوعی: هرگز مشکی به زیبایی آن زلف ندیدهام و در هیچجا نشنیدهام عطر مشک را در چین و شکنهای آن به این خوبی.
هوش مصنوعی: در شب، ماه را در آسمان مشاهده کردم و این موضوع مرا به یاد روزی انداخت که در اشکهایم تصویر چهره محبوبم را دیده بودم.
هوش مصنوعی: در روز وداع با آن پریچهره، هم جان و دل من از او جدا شدند. اگرچه جانم از بدنم جدا نشد، اما به خاطر دوری از او دلم بسیار رنجیده و ناراحت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیدهام
این بار من یک بارگی از عافیت ببریدهام
دل را ز خود برکندهام با چیز دیگر زندهام
عقل و دل و اندیشه را از بیخ و بن سوزیدهام
ای مردمان ای مردمان از من نیاید مردمی
[...]
من گرد مستان بارها، چون جام مِی گردیدهام
جز لعل دلبر حاصلی، بی حاصلم گر دیدهام
سودای چشم خویش را، حالی ز سر بیرون کنم
از عکس نور روی تو خالی شود گردیدهام
جانم نگنجد در جهان، تا تو نپنداری که من
[...]
گرد زمین و آسمان من سالها گردیدهام
روشن مبادا چشم من چون تو مهی گر دیدهام
تا دل به عشقت بستهام از قید هستی رستهام
چون با غمت پیوستهام از خویشتن ببریدهام
در خارزار آب و گل چون غنچه گشتم تنگدل
[...]
ای عاشقان ای عاشقان من عاشق شوریدهام
سودای عشق آن صنم بر جان و دل بگزیدهام
شهباز سلطانم چرا باشد مکانم آشیان
چون در هوای لامکان من سالها پرّیدهام
موقوف فردا کی شوم بهر لقایش چون که من
[...]
باشاخهها اخضر شدم با لالهها احمر شدم
با باغبانان در چمن من سالها گل چیدهام
با باد دوران کردهام، در دهر سیران کردهام
با ابر باران گشتهام در کوهها باریدهام
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.