فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.
مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «مجلس چرا نسازی، باده چرا نیاری» مصرع دوم یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ی» است.
حرف آخر قافیه
شماره ۱ - در صفت بهار و مدح ابوالحسن: نوبهار آمد و آورد گل و یاسمنا - باغ همچون تبت و راغ بسان عدنا
شماره ۲: همیریزد میان باغ، لؤلؤها به زنبرها - همیسوزد میان راغ، عنبرها به مجمرها
شماره ۳: چو از زلف شب باز شد تابها - فرو مرد قندیل محرابها
شماره ۴: غرابا مزن بیشتر زین نعیقا - که مهجور کردی مرا ازعشیقا
شماره ۵: ای با عدوی ما گذرنده ز کوی ما - ای ماهروی شرم نداری ز روی ما؟
شماره ۶: دوستان! وقت عصیرست و کباب - راه را گرد نشاندهست سحاب
شماره ۷: در خمار می دوشینم ای نیک حبیب - آب انگور دو سالینهم فرموده طبیب
شماره ۸: آمد شب و از خواب مرا رنج و عذابست - ای دوست بیار آنچه مرا داروی خوابست
شماره ۹ - در مدح سلطان مسعود غزنوی: ای ترک ترا با دل احرار چه کارست - نه این دل ما غارت ترکان تتارست
شماره ۱۰: الا وقت صبوحست، نه گرمست و نه سردست - نه ابرست و نه خورشید، نه بادست و نه گردست
شماره ۱۱: چرخست ولیکن نه درو طالع نحسست - خلدست ولیکن نه درو جوی عقارست
شماره ۱۲: سپیدهدم که وقت کار عامست - نبیذ غارجی رسم کرامست
شماره ۱۳ - در وصف خزان و مدح احمدبن عبدالصمد وزیر سلطان مسعود: المنة للٰه که این ماه خزانست - ماه شدن و آمدن راه رزانست
شماره ۱۴: می بر کف من نه که طرب را سبب اینست - آرام من و مونس من روز و شب اینست
شماره ۱۵: این قصر خجسته که بنا کردهای امسال - با غرفه فردوس به فردوس قرینست
شماره ۱۶ - در وصف نوروز و مدح خواجه ابوالحسن بن حسن: روزی بس خرمست، می گیر از بامداد - داد زمانه بده کایزد داد تو داد
شماره ۱۷ - در مدح ابوحرب بختیار: ساقی بیا که امشب ساقی به کار باشد - زان ده مرا که رنگش چون جلنار باشد
شماره ۱۸: به فال نیک و به روز مبارک شنبد - نبیذگیر و مده روزگار نیک به بد
شماره ۱۹: جز به چشم عظمت هر که درو در نگرد - مژه در دیده او خار مغیلان گردد
شماره ۲۰ - در وصف بهار و مدح فضل بن محمد حسینی: وقت بهارست و وقت ورد مورد - گیتی آراسته چو خلد مخلد
شماره ۲۱ - در مدح خواجه احمد وزیر سلطان مسعود غزنوی: ابر آذاری چمنها را پر از حورا کند - باغ پر گلبن کند، گلبن پر از دیبا کند
شماره ۲۲ - در مدح سلطان مسعود غزنوی: دلم ای دوست تو دانی که هوای توکند - لب من خدمت خاک کف پای تو کند
شماره ۲۳ - در وصف نوروز و مدح خواجه احمدبن عبدالصمد وزیر: نوروز روز خرمی بیعدد بود - روز طواف ساقی خورشید خد بود
شماره ۲۴: آمد ای سید احرار! شب جشن سده - شب جشن سده را حرمت، بسیار بود
شماره ۲۵ - در وصف بهار و مدح خواجه طاهر: باد نوروزی همی در بوستان سامر شود - تا به سحرش دیده هر گلبنی ناظر شود
شماره ۲۶ - در مدح سلطان مسعود غزنوی: صنما بی تو دلم هیچ شکیبا نشود - و گر امروز شکیبا شد فردا نشود
شماره ۲۷ - در مدح سلطان مسعود غزنوی: ابر آذاری برآمد از کران کوهسار - باد فروردین بجنبید از میان مرغزار
شماره ۲۸ - در مدح سلطان مسعود غزنوی: بر لشکر زمستان نوروز نامدار - کردهست رای تاختن و قصد کارزار
شماره ۲۹ - در وصف بهار و مدح خواجه علیبن محمد: هنگام بهارست و جهان چون بت فرخار - خیز ای بت فرخار، بیار آن گل بیخار
شماره ۳۰: با رخت ای دلبر عیار یار - نیست مرا نیز به گل کار کار
شماره ۳۱: به دهقان کدیور گفت انگور - مرا خورشید کرد آبستن از دور
شماره ۳۲ - در تهنیت نوروز و مدح خواجه ابوالقاسم کثیر: نوروز فرخ آمدو نغز آمد و هژیر - با طالع مبارک و با کوکب منیر
شماره ۳۳ - در وصف بهار و مدح شهریار: نوبهار آمد و آورد گل تازه فراز - می خوشبوی فزار آور و بربط بنواز
شماره ۳۴ - در مدح سلطان مسعود غزنوی: عاشقا رو دیده از سنگ و دل از فولاد ساز - کز سوی دیگر برآمد عشقباز آن یار باز
شماره ۳۵ - در مدح خواجه احمد عبدالصمد وزیر سلطان مسعود: آمدت نوروز و آمد جشن نوروزی فراز - کامگارا! کار گیتی تازه از سر گیر باز
شماره ۳۶ - در مدح خواجه ابوالعباس: بیار ساقی زرین نبید و سیمین کاس - به باده حرمت و قدر بهار را بشناس
شماره ۳۷ - در مدح سلطان مسعود غزنوی: سمنبوی آن سر زلفش که مشکین کرد آفاقش - عجب نی ارتبت گردد ز روی شوق مشتاقش
شماره ۳۸ - در مدح سلطان مسعود غزنوی: ای خداوند خراسان و شهنشاه عراق - ای به مردی و به شاهی برده از شاهان سباق
شماره ۳۹ - در مدح اسپهبد: بینی آن ترکی که او چون برزند بر چنگ، چنگ - از دل ابدال بگریزد به صد فرسنگ، سنگ
شماره ۴۰: نوبهار از خوید و گلآراست گیتی رنگ رنگ - ارغوانی گشت خاک و پرنیانی گشت سنگ
شماره ۴۱: شبی دراز، می سرخ من گرفته به چنگ - میی بسان عقیق و گداخته چون زنگ
شماره ۴۲ - در مدح وزیر سلطان مسعود غزنوی: الا یا خیمگی! خیمه فروهل - که پیشاهنگ بیرون شد ز منزل
شماره ۴۳: می ده پسرا! برگل، گل چون مل و مل چون گل - خوشبوی ملی چون گل، خودروی گلی چون مل
شماره ۴۴ - در مدح سلطان مسعود غزنوی: آمد نوروز ماه با گل سوری به هم - باده سوری بگیر، بر گل سوری بچم
شماره ۴۵: خیز بترویا! تا مجلس زی سبزه بریم - که جهان تازه شد و ما ز جهان تازهتریم
شماره ۴۶: ای دل چو هست حاصل کار جهان عدم - بر دل منه ز بهر جهان هیچ بار غم
شماره ۴۷: ای بت زنجیر جعد، ای آفتاب نیکوان - طلعت خورشید داری، قامت فردوسیان
شماره ۴۸ - در مدح منوچهربن قابوس: برآمد ز کوه ابر مازندران - چو مار شکنجی و ماز اندر آن
شماره ۴۹ - در وصف شراب فرماید: ای باده! فدای تو همه جان و تن من - کز بیخ بکندی ز دل من حزن من
شماره ۵۰ - در لغز شمع و مدح حکیم عنصری: ای نهاده بر میان فرق جان خویشتن - جسم ما زنده به جان و جان تو زنده به تن
شماره ۵۱ - در مدح علیبن محمد: شبی گیسو فروهشته به دامن - پلاسین معجر و قیرینه گرزن
شماره ۵۲ - در شکایت از حسودان و دشمنان خود میفرماید: حاسدان بر من حسد کردند و من فردم چنین - داد مظلومان بده ای عز میر مؤمنین
شماره ۵۳: فغان ازین غراب بین و وای او - که در نوا فکندمان نوای او
شماره ۵۴ - در مدح شهریار: رسم بهمن گیر و از نو تازه کن بهمنجنه - ای درخت ملک! بارت عز و بیداری تنه
شماره ۵۵ - در شکرگزاری عید و مدح خواجه محمد: ماه رمضان رفت و مرا رفتن او به - عید رمضان آمد، المنه لله
شماره ۵۶ - در وصف جشن مهرگان و مدح ابوحرب بختیار: برخیز هان ای جاریه، می در فکن در باطیه - آراسته کن مجلسی، از بلخ تا ارمینیه
شماره ۵۷: نبیذ پیش من آمد به شاطی برکه - به خنده گفتم: طوبی لمن یری عکه
شماره ۵۸: خوشا قدح نبیذ بوشنجه - هنگام صبوح، ساقیا، رنجه
شماره ۵۹ - در مدح خواجه طاهر: بینی آن بیجاده عارض لعبت حمری قبای - سنبلش چون پر طوطی، روی چون فر همای
شماره ۶۰ - در مدح سلطان مسعود غزنوی: ای لعبت حصاری، شغلی دگر نداری - مجلس چرا نسازی، باده چرا نیاری
شماره ۶۱ - در مدح سلطان مسعود غزنوی: خواهم که بدانم من جانا که چه خوداری - تا از چه برآشوبی، یا از چه بیازاری
شماره ۶۲ - در وصف نوروز و مدح (ملک محمد) قصری: نوروز درآمد ای منوچهری - با لاله لعل و با گل خمری
شماره ۶۳ - در مدح شیخ العمید(ابوسهل زوزنی): چنین خواندم امروز در دفتری - که زندهست جمشید را دختری
شماره ۶۴ - در صنعت «جمع و تقسیم» و مدح فرماید: بزن ای ترک آهو چشم آهو از سر تیری - که باغ و راغ و کوه و دشت پر ماهست و پر شعری
شماره ۶۵: بساز چنگ و بیاور دوبیتی و رجزی - که بانگ چنگ فرو داشت عندلیب رزی
شماره ۶۶ - در مدح ابوالحسن بن علیبن موسی: رفت سرما و بهار آمد چون طاووسی - به سوی سبزه برون آمد هر محبوسی
شماره ۶۷ - در شرح شکایت: گاه توبه کردن آمد از مدایح و ز هجی - کز هجی بینم زیان و از مدایح سود نی
شماره ۶۸ - در مدح فضل بن محمد حسینی: به نام خداوند یزدان اعلی - که دارای دهرست و دادار مولی
شماره ۶۹: نوروز برنگاشت به صحرا به مشک و می - تمثالهای عزه و تصویرهای می
شماره ۷۰ - در وصف بهار و مدح ابو حرب بختیار محمد: نوروز، روزگار مجدد کند همی - وز باغ خویش باغ ارم رد کند همی
شماره ۷۱ - درمدح علیبن عمران: جهانا چه بدمهر و بدخو جهانی - چو آشفته بازار بازارگانی
شماره ۷۲ - در مدح ابوالحسن عمرانی: صنما! گرد سرم چند همیگردانی - زشتی از روی نکو زشت بود گر دانی
شماره ۷۳ - در مدح خواجه ابوسهل زوزنی: نوروز روزگار نشاطست و ایمنی - پوشیده ابر دشت به دیبای ارمنی
شماره ۷۴ - در مدح فضلبن محمد حسینی: یکی سخنت بگویم گر از رهی شنوی - یکی رهت بنمایم اگر بدان بروی
شماره ۷۵ - در وصف اسب و مدح شهریار: آفرین زان مرکب شبدیز فعل رخش خوی - اعوجی مادرش و آن مادرش را یحموم شوی
شماره ۷۶ - در وصف بهار و مدح میرکامگار: اندر آمد نوبهاری چون مهی - چون بهشت عدن شد هر مهمهی
شماره ۷۷ - در مدح سلطان مسعود غزنوی: ای ترک من امروز نگویی به کجایی - تا کس نفرستیم و نخوانیم نیایی
شماره ۷۸: گرفتمت که رسیدی بدانچه میطلبی - گرفتمت که شدی آنچنان که میبایی
شماره ۷۹: نوای تو ای خوب ترک نوآیین - درآورد در کار من بینوایی