گنجور

 
منوچهری

آفرین زان مرکب شبدیز فعل رخش خوی

اعوجی مادرش و آن مادرش را یحموم شوی

گاه بر رفتن چو مرغ و گاه پیچیدن چو مار

گاه رهواری چو کبک و گاه برجستن چو گوی

چون نهنگان اندرآب و چون پلنگان بر جبال

چون کلنگان در هوا و همچو طاووسان به کوی

در شود بی‌زخم و زجر و در شود بی‌ترس و بیم

همچو آذرشست، بتش همچو مرغابی، به جوی

پی ز قوس و فش ز درع و رگ ز موی و تن ز کوه

سر ز نخل و دم ز حبل و برزسنگ و سم ز روی

دیر خواب و زود خیز و تیز سیر و دور بین

خوش عنان و کش خرام و پاکزاد و نیکخوی

سخت پای و ضخم ران و راست دست و گرد سم

تیزگوش و پهن پشت و نرم چرم و خرد موی

ابر سیر و باد گرد و رعد بانگ و برق جه

کوه کوب و سهل بر و شخ نورد و راهجوی

گور ساق و شیر زهره، یوز تاز و غرم تک

پیل گام و کرگ سینه، رنگ تاز و گرگ پوی

تیزچشم، آهن جگر، فولاد دل، کیمخت لب

سیم دندان، چاه بینی، ناوه کام و لوح روی

نیزه و تیغ و کمند و ناچخ و تیر وکمان

گردن و گوش و دم و سم و زهار و ساق اوی

اینچنین اسبی مرا داده‌ست بی زین شهریار

اسب بی‌زین همچنان باشد که بی‌دسته سبوی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ناصرخسرو

این کهن گیتی ببرد از تازه فرزندان اوی

ما کهن گشتیم و او نو اینت زیبا جادوی!

مادری دیدی که فرزندش کهن گردد هگرز

چون کهن مادرش را بسیار باز آید نوی؟

هرکه را نو گشت مادر او کهن گردد، بلی

[...]

قطران تبریزی

چون بطرف باغ بنماید گل خودروی روی

دست دلبر گیر و جای اندر کنار جوی جوی

برده از مرجان بگونه لاله نعمان سبق

برده از مطرب بدستان بلبل خوشگوی گوی

بستد از یاقوت بسد لاله و گلنار رنگ

[...]

مسعود سعد سلمان

تا بروید لاله سوری چو لاله دار روی

جام چون لاله کن از روی چو لاله کام جوی

جز به گرد باغ عیش و گرد قصر عزمپوی

جز پی رامش مگیر و جز گل دولت مبوی

انوری

صفه‌ای را نقش می‌کردند نقاشان چین

بشنو این معنی کزاین خوشتر حدیثی نشنوی

اوستادی نیمه‌ای را کرد همچون آینه

اوستادی نیمه‌ای را کرد نقش مانوی

تا هر آن نقشی که حاصل باشد اندر نیمه‌ای

[...]

ادیب صابر

نیکوی بر توست عاشق دیگران بر نیکوی

نیکوی بد خو کند معذوری اندر بدخوی

من که بر تو عاشقم با من نسازی پس مساز

همچنین با نیکوی کت عاشق آمد نیکوی

کار شیران ناید از آهو و بر من عشق تو

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه