سید محسن در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۰۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او:
درود بر ادیبان==برای جناب حامد نامی--میفرماید زمانی که یار انسان به زبان میگوید نه ولی واقعا علاقمند است به صد جان ارزش دارد
سید محسن در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۰۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او:
درود بر ادیبان--بیت 29 سگان شاه را ----درست است====بیت65 زچاهی خیمه بر عیوق می زن -----درست است
احمد خرمآبادیزاد در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۵۵ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۳ - نامهٔ سوم اندر بدل جستن به دوست:
با توجه به یادداشت ارزشمند مربوط به نسخه گاخاریا و نیز، کل متن این بخش، واژه «چَک» در بیت شماره 41 به معنی «خط» میباشد.
آیلین جعفری در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۳۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۵ - ارباب زمستان:
خیلی هم زیبا👌
واقعا لذت بردم
محمدحسین یوسفی mhh.yousefi@gmail.com در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۴:
با سلام
این مصرع چقدر جالب است:
"گه خمش بودن و گه گفت مواسا چه خوشست"
M J در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۵۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۴:
محض رضای س*گ یک نفر لطف کنه زیبا معنی کنه این دو بیت رو .
Mahmood Shams در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۹:
اللهم عجل لولیک الفرج 🙏🙏🙏
انشالله زنده و بینا باشیم و ببینیم رخ جان جهان را و مژده رسیدن یار و دلدار به گوش جهانیان برسانیم بانگ و فریاد برآریم که
بیایید بیایید که دلدار رسیده است
و انشالله یار باشیم نه سربار و عاقبت بخیر شویم
خداوندا 🙏🙏🙏
علیرضا غلامی در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۰ دربارهٔ کسایی » رباعیها » تیغ خورشید:
به نظر بنده معنی واژه ی "نهشته" نگذاشته است.
شعر تربت جام Shearjam.blogfa.com در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۰۴ در پاسخ به عبدی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:
در اینجا باید ابتدا حافظ و سپس شیخ جام را درست شناخت. اولا حافظ مخالف زهد ریایی بوده نه هر نوع زهدی. ثانیا شیخ جام کسی نبوده که به زهد ریایی دچار بوده باشد. در مصراع اول بیت آخر آمده:
حافظ مرید جام می است ای صبا برو
اینجا حافظ جام می را به عنوان اشاره به ایام جوانی شیخ احمد جامی ذکر کرده است. شیخ جام در جوانی عیاش و خوشگذران بوده و در همان جوانی یکباره متحول می شود و به عرفان روی می آورد و چندین اثر نفیس هم از خود مانند انس التائبین، کنوز الحکمه، رساله سمرقندیه و... بجای می گذارد.
در مصراع دوم نام شیخ جام را ذکر می کند و رسما خود را بنده و مرید وی می داند و این نکته را می گوید که حتی شیخ جام هم با آن مرتبه ی والا باده نوش بوده است و این با دیگر مفاهیم ابیات منافات ندارد.
الهه کریمی در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲۷ - در بیان آنک صفا و سادگی نفس مطمنه از فکرتها مشوش شود چنانک بر روی آینه چیزی نویسی یا نقش کنی اگر چه پاک کنی داغی بماند و نقصانی:
بسیار زیبا
سالوس پر دعوی در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۲۱ دربارهٔ غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی فاطمة الزهراء سلام الله علیها » شمارهٔ ۲ - فی مدح سیدة النساء سلام الله علیها:
مفتقرا متاب رو از در او بهیچ سو
زانکه مس وجود را فضۀ او طلا کند.
علی مظفریسیرجانی در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۱۵ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹:
در برخی لهجههایِ فارسی، پارچه را «کار» مینامند. اگر این معنا را بپذیریم، رودکی میگوید پوستیندوز به جای فروختن پوستِ روباه که ارزنده است، بر روی دنبه، پارچهای به رنگ پوست روباه کشیده است و به همان قیمت میخواهد که بفروشدش.
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۳۹ در پاسخ به Nima.Mmmm دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۳:
بسیار سپاسگزارم. در تکمیل توضیح شما:
آن نفسی که باخودی یار کناره می کُند
آن نفسی که بیخودی باده یِ یار آیَدَت
باده یِ یار آیدت>
باده یِ یار آید تو را>
باده یِ یار میآید برایِ تو>
باده یِ یار برای تو میآید(میآورد)>
شرابی که یار با دستانِ خود آماده کرده, خودش نیز در نقشِ ساقی به تو می نوشاند!
یا این گونه هم می توان "باده یِ یار" را تفسیر کرد که خودِ یار همچون شراب تو را مست می کند بدون نوشیدنِ شراب! بوی و روی و گفتگویِ یار تو را مست و از بی خود می کند!
حال این باده یِ یار کجا و آن کناره کردن و خودداریِ یار از تو کجا!
مسافر در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷:
سلام: این غزل توسط آقای پرویز شهبازی در برنامه 990 گنج حضور به زبان ساده شرح داده شده است می توانید ویدیو و صوت شرح غزل را در آدرسهای زیر پیدا کنید
محمد حسن ارجمندی در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵:
در مصراع اول بیت دوم "ای" جاافتاده در نتیجه وزن مخدوش شده است لذا با توجه به مصراع بعد که با "عجب ای چشم غماز" آغاز میشود باید این چنین باشد:
عجب ای ترک خوش رنگ این چه رنگست
دکتر صحافیان در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵:
پادشاهان تاجدار، غلام چشمان مست و زیبای تواند، آگاهان راز عشق، خمار شراب لبهای تواند.۲-باد صبا و اشکهای پیدرپی من، راز عشقمان را رسوا کرد وگرنه عاشق و معشوق رازدارند.
۳- آنگاه که از زیر دو رشته گیسوان بافته شده معشوق گذر میکنی، به بیقراران عشقش که در چپ و راست هستند توجه کن(خانلری: بیقراران و در بیت بعد سوگواران)
۴-پس چون باد صبا از بنفشهزار سوگوار عبور کن، تا عاشقانی که از ستمهای گیسوانش سوگوارند را ببینی.
۵- ای مدعی خداشناس! بهشت سهم ما عاشقان است چرا که گناهکاران مستحق کرامت حق هستند.
۶-آری تنها من غزلسرای چهره زیبایت نیستم، که از هر طرف هزاران بلبل عاشق برایت نغمهخوانی میکنند.
۷- ای خضر مبارک قدم! تو از من دستگیری کن! که همراهانم سواره(گرمتازان بیپروا در راه عشق) هستند و من پیادهام.
۸- به میکده عشق بیا و چهره از حال خوش برافروز! به عبادتگاه نرو! که ریاکاران سیاهرو آنجایند.
۹- هیچگاه حافظ از آن گیسوان تابدار رهایی پیدا نکند! که وابستگان زلف تو رها و آزادهاند.
نکته:تضاد و متناقض نما در غلامی پادشاهان، مستی هوشیاران، بهشتی بودن گنهکاران و رها بودن وابستگان.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح
کوروش در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۲۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۶ - بقیهٔ قصهٔ ابراهیم ادهم بر لب آن دریا:
گرچه دوری دور میجنبان تو دم
حیث ما کنتم فولوا وجهکم
یعنی : هر جا که باشید روی بدان سوی کنید
کوروش در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۶ - بقیهٔ قصهٔ ابراهیم ادهم بر لب آن دریا:
شه تنی را کو لعین درگهست
یعنی چه ؟
سامان نریمان در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۰۸ در پاسخ به حمزه حکمی ثابت دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰:
با درود بر شما دوست مستعد، خیلی با خودم کلنجار رفتم که این چند کلمه را برایتان بنویسم و شاید حدود ۱۰بار نوشتم و پاک کردم و گذشتم و برگشتم و......نهایتا امیدوارم مرا بخاطر این اظهار نظر کوتاه در جایی که غالباً خاموش و خواننده ام میبخشی. هرکس با توانایی خوانش زبان فارسی خیلی سریع متوجه این امر میشود که شعر سرودن در قالبهای کلاسیک شعر فارسی واقعا دشوار است و مستلزم وجود استعداد ذاتیست که شما دارایش هستید و بخاطرش بهتان تبریک میگویم و معترفم که غبطه میخورم. ولی قویا معتقدم که جایی بدتر از این حتی دشمنانت هم نمی توانستند برای نشر شعرت انتخاب کنند.اینجا خواه ناخواه با لسان الغیب مقایسه میشوید حتی اگر منظور خودتان این نبوده که مطمئنم نبوده۰ من چون سوادم قد نمیدهد با دلم شعر میخوانم و شعر شما برایم دلنشین بود لذا به خودم اجازه اظهارنظر دادم.برایتان دل خوش ارزومندم،شاد باشید.
ثریا کهریزی در ۱ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۶۰ - تمثیل تلقین شیخ مریدان را و پیغامبر امت را کی ایشان طاقت تلقین حق ندارند و با حقالف ندارند چنانک طوطی با صورت آدمی الف ندارد کی ازو تلقین تواند گرفت حق تعالی شیخ را چون آیینهای پیش مرید همچو طوطی دارد و از پس آینه تلقین میکند لا تحرک به لسانک ان هو الا وحی یوحی اینست ابتدای مسلهٔ بیمنتهی چنانک منقار جنبانیدن طوطی اندرون آینه کی خیالش میخوانی بیاختیار و تصرف اوست عکس خواندن طوطی برونی کی متعلمست نه عکس آن معلم کی پس آینه است و لیکن خواندن طوطی برونی تصرف آن معلم است پس این مثال آمد نه مثل: