شعر تربت جام Shearjam.blogfa.com در ۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۰۴ در پاسخ به عبدی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:
در اینجا باید ابتدا حافظ و سپس شیخ جام را درست شناخت. اولا حافظ مخالف زهد ریایی بوده نه هر نوع زهدی. ثانیا شیخ جام کسی نبوده که به زهد ریایی دچار بوده باشد. در مصراع اول بیت آخر آمده:
حافظ مرید جام می است ای صبا برو
اینجا حافظ جام می را به عنوان اشاره به ایام جوانی شیخ احمد جامی ذکر کرده است. شیخ جام در جوانی عیاش و خوشگذران بوده و در همان جوانی یکباره متحول می شود و به عرفان روی می آورد و چندین اثر نفیس هم از خود مانند انس التائبین، کنوز الحکمه، رساله سمرقندیه و... بجای می گذارد.
در مصراع دوم نام شیخ جام را ذکر می کند و رسما خود را بنده و مرید وی می داند و این نکته را می گوید که حتی شیخ جام هم با آن مرتبه ی والا باده نوش بوده است و این با دیگر مفاهیم ابیات منافات ندارد.
الهه کریمی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲۷ - در بیان آنک صفا و سادگی نفس مطمنه از فکرتها مشوش شود چنانک بر روی آینه چیزی نویسی یا نقش کنی اگر چه پاک کنی داغی بماند و نقصانی:
بسیار زیبا
سالوس پر دعوی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۲۱ دربارهٔ غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی فاطمة الزهراء سلام الله علیها » شمارهٔ ۲ - فی مدح سیدة النساء سلام الله علیها:
مفتقرا متاب رو از در او بهیچ سو
زانکه مس وجود را فضۀ او طلا کند.
علی مظفریسیرجانی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۱۵ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹:
در برخی لهجههایِ فارسی، پارچه را «کار» مینامند. اگر این معنا را بپذیریم، رودکی میگوید پوستیندوز به جای فروختن پوستِ روباه که ارزنده است، بر روی دنبه، پارچهای به رنگ پوست روباه کشیده است و به همان قیمت میخواهد که بفروشدش.
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۳۹ در پاسخ به Nima.Mmmm دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۳:
بسیار سپاسگزارم. در تکمیل توضیح شما:
آن نفسی که باخودی یار کناره می کُند
آن نفسی که بیخودی باده یِ یار آیَدَت
باده یِ یار آیدت>
باده یِ یار آید تو را>
باده یِ یار میآید برایِ تو>
باده یِ یار برای تو میآید(میآورد)>
شرابی که یار با دستانِ خود آماده کرده, خودش نیز در نقشِ ساقی به تو می نوشاند!
یا این گونه هم می توان "باده یِ یار" را تفسیر کرد که خودِ یار همچون شراب تو را مست می کند بدون نوشیدنِ شراب! بوی و روی و گفتگویِ یار تو را مست و از بی خود می کند!
حال این باده یِ یار کجا و آن کناره کردن و خودداریِ یار از تو کجا!
مسافر در ۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷:
سلام: این غزل توسط آقای پرویز شهبازی در برنامه 990 گنج حضور به زبان ساده شرح داده شده است می توانید ویدیو و صوت شرح غزل را در آدرسهای زیر پیدا کنید
محمد حسن ارجمندی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵:
در مصراع اول بیت دوم "ای" جاافتاده در نتیجه وزن مخدوش شده است لذا با توجه به مصراع بعد که با "عجب ای چشم غماز" آغاز میشود باید این چنین باشد:
عجب ای ترک خوش رنگ این چه رنگست
دکتر صحافیان در ۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵:
پادشاهان تاجدار، غلام چشمان مست و زیبای تواند، آگاهان راز عشق، خمار شراب لبهای تواند.۲-باد صبا و اشکهای پیدرپی من، راز عشقمان را رسوا کرد وگرنه عاشق و معشوق رازدارند.
۳- آنگاه که از زیر دو رشته گیسوان بافته شده معشوق گذر میکنی، به بیقراران عشقش که در چپ و راست هستند توجه کن(خانلری: بیقراران و در بیت بعد سوگواران)
۴-پس چون باد صبا از بنفشهزار سوگوار عبور کن، تا عاشقانی که از ستمهای گیسوانش سوگوارند را ببینی.
۵- ای مدعی خداشناس! بهشت سهم ما عاشقان است چرا که گناهکاران مستحق کرامت حق هستند.
۶-آری تنها من غزلسرای چهره زیبایت نیستم، که از هر طرف هزاران بلبل عاشق برایت نغمهخوانی میکنند.
۷- ای خضر مبارک قدم! تو از من دستگیری کن! که همراهانم سواره(گرمتازان بیپروا در راه عشق) هستند و من پیادهام.
۸- به میکده عشق بیا و چهره از حال خوش برافروز! به عبادتگاه نرو! که ریاکاران سیاهرو آنجایند.
۹- هیچگاه حافظ از آن گیسوان تابدار رهایی پیدا نکند! که وابستگان زلف تو رها و آزادهاند.
نکته:تضاد و متناقض نما در غلامی پادشاهان، مستی هوشیاران، بهشتی بودن گنهکاران و رها بودن وابستگان.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح
کوروش در ۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۲۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۶ - بقیهٔ قصهٔ ابراهیم ادهم بر لب آن دریا:
گرچه دوری دور میجنبان تو دم
حیث ما کنتم فولوا وجهکم
یعنی : هر جا که باشید روی بدان سوی کنید
کوروش در ۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۶ - بقیهٔ قصهٔ ابراهیم ادهم بر لب آن دریا:
شه تنی را کو لعین درگهست
یعنی چه ؟
سامان نریمان در ۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۰۸ در پاسخ به حمزه حکمی ثابت دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰:
با درود بر شما دوست مستعد، خیلی با خودم کلنجار رفتم که این چند کلمه را برایتان بنویسم و شاید حدود ۱۰بار نوشتم و پاک کردم و گذشتم و برگشتم و......نهایتا امیدوارم مرا بخاطر این اظهار نظر کوتاه در جایی که غالباً خاموش و خواننده ام میبخشی. هرکس با توانایی خوانش زبان فارسی خیلی سریع متوجه این امر میشود که شعر سرودن در قالبهای کلاسیک شعر فارسی واقعا دشوار است و مستلزم وجود استعداد ذاتیست که شما دارایش هستید و بخاطرش بهتان تبریک میگویم و معترفم که غبطه میخورم. ولی قویا معتقدم که جایی بدتر از این حتی دشمنانت هم نمی توانستند برای نشر شعرت انتخاب کنند.اینجا خواه ناخواه با لسان الغیب مقایسه میشوید حتی اگر منظور خودتان این نبوده که مطمئنم نبوده۰ من چون سوادم قد نمیدهد با دلم شعر میخوانم و شعر شما برایم دلنشین بود لذا به خودم اجازه اظهارنظر دادم.برایتان دل خوش ارزومندم،شاد باشید.
جمال رادفر در ۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۳۷ دربارهٔ عبید زاکانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴:
جمری . [ ج ُ ] (اِ) بلغت ماورأالنهر، مردم بازاری و کم اصل و جلف و گدا و تلنگی را گویند. و بفتح اول و کسر اول هم آمده است . (برهان ). بکروی شیراز میوه ای از جنس مرکبات که کمی تلخ است و کمتر ا زبقیه مرکبات طرفدار دارد
وحید شرفی چکان در ۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۳۴ در پاسخ به شایق دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:
سلام بر شما. فی منظرک نهار و لیل. یعنی در نگاه به تو یا در جلوه تو، روز و شب است. روز به معنا چهره و شب به معنا زلف
فاطمه یاراحمدی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۴۷ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵:
امیدوارم سالم باشید جناب ساقی!
نعمتی هستید برای ما❤️
کژدم در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۰۴ دربارهٔ فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱:
بیتهای یک تا چهار از یحیی دولتآبادی است.
مجتبی خدادادی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۱۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۰ - شنیدن آن طوطی حرکت آن طوطیان و مردن آن طوطی در قفص و نوحهٔ خواجه بر وی:
من ز شیرینی نشستم رو ترش
من ز بسیاری گفتارم خمش این مصرح شلید بهتر است اینگونه آورده شود: من ز پُریِ سخن باشم خَمُش
مجتبی خدادادی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۱۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۰ - شنیدن آن طوطی حرکت آن طوطیان و مردن آن طوطی در قفص و نوحهٔ خواجه بر وی:
ای گرانجان خوار دیدستی ورا
زانک بس ارزان خریدستی ورا
تصور میکنم، به جای ورا، درست است که مرا نوشته شود.ای گرانجان خوار دیدستی مرا
زانک بس ارزان خریدستی مرا
پویان ساعدی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۰۵ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۰:
در عجبم از بعضیها که معشوقِ موردِ خطاب در این اشعار را امامانِ معصوم و اولیای الهی میدانند، در حالیکه معشوق در این غزلیاتِ زیبا میتواند تمامِ افراد در تمامِ جهان باشد که به نوعی در بک رابطهی عاشقانهاند.
ادبیات در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۰۳ در پاسخ به مصیب دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۹:
بدونه تعصب و کمال احترام به تمام شاعران کلاسیک، بویژه حضرت حافظ، حضرت مولانا. فردوسی، نظامی، عطار... ولی هیچکس سعدی نمیشه. سعدی هم تونظم وهم نثر بی همتاست. بیخود نبود که ملک الشعرا شعر معروف سعدیا چون تو کجا نادره گفتاری هست... را در وصف حضرت شیخ سروده اند.🌹
علیرضا غلامی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۰ دربارهٔ کسایی » رباعیها » تیغ خورشید: