زهیر در ۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۴۰ در پاسخ به (نگین)در ابتدای راه دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴:
آیه ۳۴ سورۀ «فصّلت»: ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ
ترجمه بهرام پور: [بدی را] با شیوۀ نیکوتر دفع کن که ناگاه خواهی دید همانکه میان تو و او دشمنی بود، گوئی دوست صمیمی است.
شاید طبق این آیه بتوان درباره «او» چنین نظر و احتمالی داد که او هرکه و هرچه هست، قبلا با حافظ دشمنی داشته و اینک (یعنی زمان سرودن این شعر) دوست صمیمیِ حافظ گشته.
یزدانپناه عسکری در ۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:
[حافظ]
در کارِ گلاب و گل حکمِ ازلی این بود - کاین شاهدِ بازاری وان پرده نشین باشد
[یزدانپناه عسکری]
در کارِ گلاب و گل حکمِ ازلی طین بود – کاین مسخر مقصودی در پرده طین باشد
إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِینٍ لَازِبٍ – صافات : 11
خلق بشر با طینت و همت استوار و حتمی
إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ طین - ص : 71
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طین - المؤمنون : 12
سلل، لرزشی درهوا ، مَاء سَلْسَل: آبی که در ظرف و محلّش لرزشی و حرکتی می کند، طین بی کرانگی.
یَسْأَلُهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ - الرحمن : 29 (هر که در آسمانها و زمین است همه از او (حوائج خود را) میطلبند و او هر روز به شأن و کاری (در تکمیل و افاضه به خلق، پردازد.)
سلطان مبین:
سلطان (سلط) : اقتدار، 38 بار در قرآن آمده است.
مبین (بین) : بَیْن، حدّ فاصل میان دو چیز، بَانَ کذا- دسته و جدا نمودن و آشکار شدن.
مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِه (فرمان الهی) - الأعراف : 54 ، النحل : 12
7+5:90+8 ، 525:248 ، 125 :3+2+2 ، 264:1749
Mohammad Mastoor Paia در ۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۴۵ دربارهٔ اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۲۲ - هزاران سال با فطرت نشستم:
این چهار بیت را این طور خواندم
هزاران سال در فکرت نشستم
ز خود ببریدم و با غیر بستم
ولیکن حاصل عمرم سه حرف است
تراشیدم، پرستیدم، شکستم
احسان رحیمی در ۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۲۲ در پاسخ به یاسین مشایخی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:
شما واقعا تمام این نسخه ها را خود بررسی کردید و به این نتیجه رسیدید؟ یا فقط نقل قول میکنید, در بسیاری از کتب ازین غزل به نام مولوی یاد شده است!!!
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۱۱ در پاسخ به محمد دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۵:
بقیه هم از گفته شما تعجب می کنند
کاری ندارم که سعدی عارف بوده یا نبوده و نیز کاری ندارم که عرفان دکانی است بی انتها که چون یک هایپرمارکت همه جور چیزی را میشه داخلش جا داد و اسمش را عرفان گذاشت
چرا؟ چون هیچ چیزی در آن قابل نفی و اثبات نیست و هر کس می تونه هر ادعایی بکند. چون هیچ محکی ندارد
خوش بود گر محک تجربه آید به میان/تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد
اما عجیب این است که چون سعدی از کلمه «ازل» استفاده کرده پس آن را یک تعبیر عرفانی قلمداد کردید
پس آنجا که از بت و صنم و بتکده و .... استفاده می کنند حتما بت پرست هستند
وام گرفتن واژه ها و اصلاحات از گروه های مختلف امری بدیهی است
سفید در ۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت...
بهزاد خسروانی در ۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۳۴ در پاسخ به مبتدی76 دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۵:
بهترین توضیح بود
سپاس
الف رارا در ۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹:
بادهٔ گلرنگِ تلخِ تیزِ خوشخوارِ سَبُک
شاید یکی از زیباترین و بینظیرترین توصیفات شراب در ادبیات جهان باشه
یزدانپناه عسکری در ۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۰۶ دربارهٔ میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۶- سورة الانعام » ۱۵ - النوبة الثالثة:
1- و أسبغ علیکم نعمه ظاهرة و باطنة
***
[یزدانپناه عسکری]
أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً - لقمان : 20
عطای تسخیر نعمت توسط الله تعالی به همت و بدون تبعیض به تمامی انسان ها.
جسم انسان آگاهی طبیعی او را تسخیر و کنترل می کند در نعمت ظاهره ، و تمرکز اثیری انسان، ابر آگاهی (سبغ = وسعت تابش آگاهی در سطح و عمق حصهٔ وجود، وسعت نعمت) او را تسخیر و کنترل می نماید در (نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً) و انجام هر کاری که به قصد دل و همت درآید. پس ابر آگاهی دروازه همت (قصد) است.
دفترِ دانش ما جمله بشویید به مِی - که فلک دیدم و در قصدِ دلِ دانا بود (حافظ – غزل 203)
3+4:120 4+4:104
سفید در ۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰:
یار از برای نفس گرفتن طریق نیست
ما نفس خویشتن بکشیم از برای یار...
الف رارا در ۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰:
از زمان حافظ یعنی هفتصد سال پیش تا امروز هنوز مشکل ما همونه
یاسین مشایخی در ۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
شاید براتون عجیب و ضدحال باشه، متاسفانه این غزل در نسخههای قدیمیتر و معتبر دیوان شمس نیومده! و به قول استاد مجتبی مینوی، اگر غزلی در سه نسخهی معتبر «قو، عد و قح» نیاد، اون غزل از مولانا نیست.
Sh A در ۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۳۹ دربارهٔ رهی معیری » منظومهها » خلقت زن:
ببینید این شاعر دم دمی مزاج از روی احساسات چطور خودش را در درجه یک خدا قرار داده و راجع به همه زنان نظری بس بیهوده و خالی از لطف با افکاری مالامال از پوسیدگی و ناآگاهی داده در حالی که خود او و هر مرد و انسان دیگری وقتی که روح در آنها دمیده شد،در شکم یک زن بودند و آنگاه که گریه میکردند در آغوش یک زن بودند و آنگاه که عاشق شدند در قلب یک زن. و حالا با نادیده گرفتن تمام موارد و به این دلیل که احساسات بر او چیره شده که دلیلش هر چه میخواهد باشد،چه تعصب، چه تربیت نادرست،چه ضعف شخصیتی و فقدان عزت نفس و... برای پر کردن خلأ درونی به این شکل هم نوع خود را تخریب میکند که البته این تخریب تنها برای خود او و افرادی که مثل این شاعر ناآگاه، ضعف شخصیتی دارند خوشایند است😏 و نه انسان های مدرن امروزی با آگاهی بالا که شایسته یک انسان زندگی میکنند.
و در آخر زنان را باید ستایش کرد و از میان هزاران دلیل همین بس که جسم آنان تنها موجود روی زمین است که قدرت آوردن روح ها را به زمین دارد🙏🏻
کوروش در ۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۸:
منظور از باد و هوا در مصرع پایانی چیست
ابراهیم وژدان در ۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:
سلام
حقیقتا نظراتی که زیر این شعر نوشته شده بود را دوست داشتم. یکی از مهارتهای حافظ اینه که از هر جهتی به شعرش نگاه کنی یه چیزی میبینی.علاوه بر این دو نگاه که دوستان فرمودند (۱- از طرف فرزند آدم ، ۲- از زبان شیطان ) دو نفر هم یکی به داستان هاروت و ماروت و یکی هم به حادثه کربلا و آنچه برای حضرت زینب کبری(س) افتاد اشاره داشت که این شعر مانند آینه همه را بازتاب دهد.
درباره بعضی از بیت ها هم این حقیر حرفهایی دارم که ندیدم کسی به آن اشاره کند. و نگاه من از زبان انسان به معنی فرزندان ادم ابوالبشر میباشد.
طایر گلشن قدسم:پرنده یک باغ یا حریم مقدسم، اشاره به بهشتی که مقدس است و شاعر خود را عاجز از بیان مفهوم درد فراغ از این حریم قدسی میبیند.
من مَلَک بودم: ما دو مدل ملک داریم ، یعنی چی؟ یعنی یک مدلش از نظر نژادی هست که از این نظر نه آدم و نه ابلیس را شامل نمیشه اما از نظر درجه و مقام و مرتبه همه دوستان میدانند که ابلیس در بارگاه الهی به مرتبه ای رسیده بود وملقب به عزازیل بود.یعنی از این نظر از بعضی فرشتگان مقام بالاتری هم ممکن است داشته باشد. البته همه اینها برمیگرده به قبل از دستور سجده بر آدم. وقتی آن مقام از ابلیس گرفته شد از نظر درجه هیچ چیزی نداشت و برای اشاره به او باید از اسم و نژاد او که جن هست استفاده شود.چون دیگر مقام ملک را ندارد.(این برای دوستانی که با اشاره به قرآن ابلیس را ملک میدانند و فکر میکنن بعد از رانده شدن از درگاه حق ماهیتش از فرشته به جن تغییر پیدا کرده) در این جا خواجه شیراز میگه منِ فرزند آدم از مقربین درگاه بودم از مقام بالایی برخوردار بودم ، مقام ملکوتی داشتم(نظر شخصی)
دیر خراب آباد: دوتا نکته گفته شد که هر دو میتونه درست باشه.خرابهی دنیا که آبادی پنداشته شده، یا خرابه ای که در آن امید گنج هست(دنیای خرابی که مزرعه آخرت است)و میتواند ما را به آبادی یعنی همان فردوس برین برگرداند
سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض/به هوای سر کوی تو برفت از یادم
زمانی که آدم خود را در بهشت و اشرف مخلوقات دید با خودش گفت آیا بالاتر از من هم هست و این سوال را از خدا پرسید و خداوند به او گفت عرش را نگاه کند ، وقتی عرش را نگاه کرد اسم یا جایگاه ۵ تن آل عبا را دید بعد از دیدن این جایگاه به هوای رسیدن به آن جایگاه ،سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض از یادش رفت و آخر کار هم با هدف رسیدن مقام بالاتر در دام دشمن گرفتار شد و فریب خورد.
نیست بر لوح دلم جز الف قامت (دوست/یار)
فرقی بین دو کلمه یا کلماتی که معنا را کامل کند نیست.کلمه الف را بعضی از دوستان با حرف وسط یار یکی دیدن و گفتن این درسته که با کمال احترام به نظر دوستان اما درباره حرف الف میخوام توضیح بدم
در کلمه "خدا" یا درستترش "خود آ" یعنی کسی که خودش الف میباشد.
در کلمه "اله" یا(تلفظ) "الآه" یا درستترش " ال آ" که در عربی یعنی الفی که با "ال" معرفه شده است.
الف یعنی راست قامت ،کسی که متکی به خود است ، قائم به ذات است و وابسته به دیگری نیست.
در عبارت لا اله الا الله که دقت کنیم عبارت کلمه "اله" که اشاره بر "ال آ" دارد صفت قائم به ذات بودن بجز الله در هیچ وجود دیگری نیست.
در بیت مورد اشاره جناب حافظ میگه که من الف صفتی جز (عشق/یار/دوست) خود نمیشناسم و این بر لوح دلم ثبت شده و ...
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق/هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم.
از وقتی که به مقام بندگی رسیدم و غلامی این خانه را میکنم، هر دم غمی (آزمایشی) جدید به سوی من میاد. عبارت "مبارک بادم" از آنجایی که این آزمایش سبب بالا رفتن مقام این غلام حلقه به گوش میشود آن را با اینکه سختی دارد و انسان آزرده میشود ولی مبارک خطاب کرده
میخورد خون دلم مردمک دیده،سزاست/که چرا دل به جگر گوشه مردم دادم: چون اشاره به مردمک چشم(آن سیاهی داخل عنبیه که لنز چشم برای ارسال تصاویر به شبکیه چشم هست) شده اشاره به دیدن با چشم مادی دارد و میگه این چشم داره خون دلم را میخوره(یا دلم را خون کرده) و حقم هست. و دلیل این حرفش اینکه بجای یار حقیقی عاشق دختر(جگرگوشه) مردم (همان ترک شیرازی😂) شده است
Sepide در ۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱:
از شدت قشنگی این غزل میتونم گریه کنم
فاطمه یاوری در ۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۰۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۱:
بر سر راه توام خواباند جوش آبله
سعی پا بر جا زمین آخر به دندان ها گرفت....!
:))))))
فاطمه یاوری در ۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۵۸ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹:
سراغ منزل مقصد مپرس از ما زمینگیران
به سعی نقش پا راهی نمی گردد سفید اینجا.....!
به یادگار از 18. خرداد. 02
کامران هیچ در ۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۲۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۴:
شراب بد نیست
خوب هم هست
اعتیاد به شراب بد و ناپسنده نه خودش
زهیر در ۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۴۴ در پاسخ به مستعار فلانی دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۱۳) حکایت موسی علیه السلام در کوه طور با ابلیس: