مهرناز در ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۰۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۱ - سرآغاز:
بلای خمار است در عیش مل
سلحدارِ خار است با شاه گل
یعنی چه
هادی امراللهی در ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۲۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۴:
به یاد ماندن نام نیک مغایرتی با این رباعی ندارد؟ که می گوید: نی نام ز ما و نی نشان خواهد بود!
دکتر حافظ رهنورد در ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲:
به آب روشن می عارفی طهارت کرد
خبر دهیدکه حافظ به می طهارت کرد
معمولا رفتن به مکانهای مقدس را زیارت مینامند.
حالا با کمی بازی با دو بیت نخست میشود اینگونه برداشت کرد؛
همین که خورشید فرونشست و هلال ماه نو (شوال) نمایان شد و مستی عیب نبود. به بامدادان عارفی (که خود خواجه است) بهجای رفتن به مصلّی برای نماز عید فطر، میخانه را زیارت کرد و با می وضو کرد و خود را پاکیزه نمود؛ حالا اگر امام جماعت سراغش را گرفت بگویید که فلانی با می وضو گرفته. او خود نیز خرقه را به می آلوده است.
مریم نیکویی در ۱ ماه قبل، جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۵۱ در پاسخ به علی میراحمدی دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه:
متشکرم از پاسخگوییتون ولی من متوجه نشدم پس چرا در مصراع دوم بیت 82 میگوید روبه به از چو شیر باشد؟ و ربطش به شیر و روباه چی هست؟
متشکرم
احمد خرمآبادیزاد در ۱ ماه قبل، جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۵۱ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۸۷ - در بیان کل مامیز تموه با رهامکم فهو مخلوق مثلکم و مردود الیکم:
1-مصرع دوم بیت 16 به شکل «فرقۀ روحانیان اندر ثبات» نادرست، نامفهوم و ناسازگار با نگاه انتقادی شاعر است. با توجه به این نکته و به استناد نسخه خطی مجلس (به شماره ثبت 5379) شکل درست عبارت است از:
«فرقۀ روحانیان اندر سُبات» («سُبات» به معنی «خواب» است)
2-در مصرع دوم بیت 18، «کنجر» (= فیل بزرگ جثۀ جنگی) به جای «گنج» درست است. منظور مصرع این است که «شترها مانند کنجر فریبکارند» چنین مفهومی در بیت 19 تایید میشود.
مرتضی عبّاسی در ۱ ماه قبل، جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸:
درود و ادب
هجای قافیه "اَیب" است؛ پس واژههای قافیه باید به این آوا ختم گردد؛ چون عَیب، غَیب، جَیب، صُهَیب، رَیب، شُعَیب و شَیب.
دیگر، اینکه در مصراع یکمِ بیت ششم، باید وادیِ "اَیمَن" (نام خاص) نوشته شود و همینگونه هم خواند.
برمک در ۱ ماه قبل، جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۲۷ دربارهٔ کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸:
با این وزن و قافیه تنها شیخ سعدی یک غزل دارد که بسیار شاهکار است
کمال گویدآه ما با نو کی رسد کانجا
باد را زهره رسیدن نیست
سعدی گویدروز وصلم قرار دیدن نیست
شب هجرانم آرمیدن نیست
طاقت سر بریدنم باشد
وز حبیبم سرِ بریدن نیست
مطرب از دست من به جان آمد
که مرا طاقت شنیدن نیست
دست بیچاره چون به جان نرسد
چاره جز پیرهن دریدن نیست
ما خود افتادگان مسکینیم
حاجت دام گستریدن نیست
دست در خون عاشقان داری
حاجت تیغ برکشیدن نیست
با خداوندگاری افتادم
کش سر بنده پروریدن نیست
گفتم ای بوستان روحانی
دیدن میوه چون گَزیدن نیست
گفت سعدی خیال خیره مبند
سیب سیمین برای چیدن نیست
بی تو از دردم آرمیدن نیست
وز توأم طاقت بریدن نیست
گر تو شمشیر میکشی ما را
زهره آه بر کشیدن نیست
آه ما با نو کی رسد کانجا
باد را زهره رسیدن نیست
بار در پیش چشم تست ای اشک
حاجت هر طرف دویدن نیست
خواستم بوسه از آن دهان نشنید
رسم خردان سخن شنیدن نیست
Delkhaste در ۱ ماه قبل، جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۴۹ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲:
غالباً درست است.
در قدیم معانی متفاوتی داشته
غالباً : به احتمال اغلب، ظاهراً :
محتسب گوید که بشکن ساغر و پیمانه را
غالباً دیوانه میداند منِ فرزانه را (سلمان ساوجی)
منبع : لغت نامهٔ دهخدا
مهرناز در ۱ ماه قبل، جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۵۸ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۳۰ - حکایت:
ولی سعدی خیلی واضح هر جا خواسته یه حرف درست هم بزنه در کنارش یه زن رو ابله و بی خرد معرفی کرده،نمیدونم زنش چه بلایی به سرش آورده که اینقدر دلش خونه.
فرهود در ۱ ماه قبل، جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۴۱ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۶ - داستان آن عاشق کی با معشوق خود برمیشمرد خدمتها و وفاهای خود را و شبهای دراز تتجافی جنوبهم عن المضاجع را و بینوایی و جگر تشنگی روزهای دراز را و میگفت کی من جزین خدمت نمیدانم اگر خدمت دیگر هست مرا ارشاد کن کی هر چه فرمایی منقادم اگر در آتش رفتن است چون خلیل علیهالسلام و اگر در دهان نهنگ دریا فتادنست چون یونس علیهالسلام و اگر هفتاد بار کشته شدن است چون جرجیس علیهالسلام و اگر از گریه نابینا شدن است چون شعیب علیهالسلام و وفا و جانبازی انبیا را علیهمالسلام شمار نیست و جواب گفتن معشوق او را:
با درود
من مصرع اول را اینطور خواندم
نوردیده و نورِ دیده بازگشت
نوردیده (بصیرت یافته) و نورِ دیده (محبوب، دوستداشتنی)
احمد خرمآبادیزاد در ۱ ماه قبل، جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۳۷ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۸۸ - در مذمت تقلید و نکوهش ارباب آن:
1-مصرع نخست بیت 28 به شکل «ور عدالت پیشه ای و بی نظیر» آشفته، نامفهوم، کاملا ناسازگار با مصرع دوم همین بیت و کل بیت 29 است. با توجه به این نکته و به استناد نسخه خطی مجلس به شماره ثبت 5379، شکل درست این مصرع عبارت است از:
«در عدالت بی شبیه و بی نظیر»
2-در مصرع نخست بیت31 («هست این قانون سلطان هریش») واژه «هریش» بی معنی است. با انجام تصحیح و انطباق با نسخه خطی، مصرع یاد شده چنین است:
«هست این قانون سلطان نامیش» (= نام این قانون، قانون سلطان است)
3-مصرع دوم بیت 40 به شکل «هم گناهان را همی بر باد ده»، نامفهوم است و کل بیت قافیه ندارد. با انجام تصحیح و انطباق با نسخه خطی، مصرع یاد شده چنین است:
«همگنان را رسمی از نو یاد ده»
درخور یادآوری است که چنین مفهومی با بیت شماره 34 نیز سازگار است که از مخاطب میخواهد رشته تقلید را بگسلد و برای خود رسمی نوین برپا کند.
* نگرش سیستمی حکم میکند که پیش از هر چیز، به وجود انسجام درونی یک سیستم بیندیشیم!
احمد خرمآبادیزاد در ۱ ماه قبل، جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۳۵ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹۰ - در بیان اینکه وهم از حزب شیطان است:
1- در مصرع دوم بیت 8، «حافظه» (به جای «حافظ») درست است؛ زیرا شاعر از همان آغاز، روح، عقل، شرع و ... را خطاب میکند. در نسخه خطی مجلس (به شماره ثبت 5379) نیز «حافظه» ثبت شده است.
2-در مصرع نخست بیت 13، در راستای سازگاری با مصرع دوم و نیز بنا به نسخه خطی، «هین بکن» (به جای «هین مکن») درست است.
*به کار بستن نگرش سیستمی، یعنی افزایش دقت و درستی کار!
*این حاشیه پس از ویرایش، حذف نخواهد شد تا به عنوان سندی برای پژوهشگران باقی بماند.
محمد وحید در ۱ ماه قبل، جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۲۳ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۰:
«من که خمارم» در مصرع نخست باید یا خَمّار باشد یا مخمور.
این گونه که نوشته شده است به احتمال بسیار، خُمار خوانده خواهد شد که وزن را به هم می ریزید.
فرشاد در ۱ ماه قبل، جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۳۹ در پاسخ به برگ بی برگی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵:
با سلام و عرض خسته نباشید
به جای تمام «اسفندیار» های نوشته شده در متن «افراسیاب» بخوانید!
کوروش در ۱ ماه قبل، جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۰ - معشوقی از عاشق پرسید کی خود را دوستتر داری یا مرا گفت من از خود مردهام و به تو زندهام از خود و از صفات خود نیست شدهام و به تو هست شدهام علم خود را فراموش کردهام و از علم تو عالم شدهام قدرت خود را از یاد دادهام و از قدرت تو قادر شدهام اگر خود را دوست دارم ترا دوست داشته باشم و اگر ترا دوست دارم خود را دوست داشته باشم هر که را آینهٔ یقین باشد گرچه خود بین خدای بین باشد اخرج به صفاتی الی خلقی من رآک رآنی و من قصدک قصدنی و علی هذا:
هر که رنجی دید گنجی شد پدید
هر که جدی کرد در جدی رسید
مصرع دوم یعنی چه ؟
احمد خرمآبادیزاد در ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۱۱ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹۲ - در بیان راه تسخیر شیطان حصار دل را:
1-مصرع نخست بیت دوم به شکل «اصل دیو و دد هم از آتش بود» هم میلنگد و هم نادرست است. به دلیل اینکه شاعر این بخش را با «خانۀ وهم» آغاز کرده، و نیز به استناد نسخه خطی مجلس به شماره ثبت 5379، مصرع یاد شده باید به شکل زیر باشد:
«اصل دیوِ وهم از آتش بود»
سخن گفتن از «وهم» و «خیال» (به ترتیب در مصرع نخست بیت 9 و 27)، شکی در درستی تصحیح باقی نمیگذارد.
2-بیت شماره 26 (به دلیل آشفتگی و نامفهوم بودن)، به شکل زیر نادرست:
«نفس مسکین محو شیطان هوشیار/غافل از این کاروان در فکر کار»
با توجه به ایراد بالا و به استناد نسخه خطی مجلس، شکل درست بیت چنین است:
«نفس مسکین محو و شیطان هوشیار/غافل این از کار و آن در فکر کار»
*بهره گیری از نگرش سیستمی یعنی کاهش احتمال خطا در انجام هر کار!
مسعود کلانتری در ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۱۱ دربارهٔ صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰:
کاملا به این جمله ایمان دارم که خدا در دل سودا زدگان است
مجید ریاضی پور در ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵:
در مورد بیت اول و دوم :
به نظرم منظور حافظ این است: اگر صوفی به دنبال تغییر رویه است لازم است زیاد بنوشد تا او را از خود بی خود کند و از لباس تزویر و ریا بیرون آورد و اگر بخواهد کم بنوشد بطوری که عقلانیتش حفظ شود و همچنان وجهه خود را حفظ کند فقط باده را حرام کرده است و همان به که از اول وارد این عرصه نشود. در حالت اول نوش جانش و در حالت دوم حرامش باد.
بیت دوم اشاره به وارستگانی است که بر خلاف صوفی حتی با یک جرعه از خود بی خود می شوند و به سهولت از هستی به نیستی می رسند و شایسته است شاهد مقصود را در آغوش کشند.
امین آب آذرسا در ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۵۰ در پاسخ به علی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:
این بیتی است که شهریار به تقلید از حافظ سروده است.
مهرناز در ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۰۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۴ - تازه کردن داستان و یاد دوستان: