گنجور

حاشیه‌ها

تازه کار در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۵۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۴:

اون همه بهش خدمت کرد این هم ثمرش

خیلی نمک نشناسه خسرو

اصلا خوشم نیومد ازش. بهرام شاه میشد وضع بهتر میشد

 

Abolfazl Nasrollahi در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۵۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۵۲:

آدینه : جمعه /عذار:چهره/اکسیر : کیمیا/ ریاضت:سختی/خرقه:جامه ای که پیر طریقت به کسی دهد/ مشک و نافه: عطر سیاه رنگ/

علیرضا زرین آرا در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۶:

شهرام ناظری در آلبوم سخن تازه در آواز اصفهان این غزل را خوانده به نشانی زیر بروید

پیوند به وبگاه بیرونی

بهرام گودرزی در آواز دشتی این غزل را بصورت تصنیف خوانده میتوانید به نشانی زیر بروید

پیوند به وبگاه بیرونی

مسافر در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷۳:

سلام

این غزل توسط آقای پرویز شهبازی در برنامه 998 گنج حضور به زبان ساده شرح داده شده است

می توانید ویدیو و صوت شرح  غزل را در آدرسهای  زیر پیدا کنید:

aparat

parvizshahbazi

 

Elham Khani در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۱۹ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » بخش دوازدهم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل:

من شکارچیم میخام اهو‌شکار کنم؛تنها راه شکار اهو دویدن دنبالش هست دراین بین این سوال پیش میاد که ایا من آهو میرسم یا خیر؟مولانا به این حقیقت رسیده شمس رسیده و...هرکسی در مرحله ای از پله آگاهی هست ؛هرکس به مقداری از حقیقت دست پیدا میکند.

Elham Khani در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۱۳ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » بخش دوازدهم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل:

پیام حکایت ؛بیقراری بنده در جهت رسیدن به حقیقت است.

وحید حسینی در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۹:

سروران عزیز، برای من جای سؤاله که کسی داخل اون موزیک صدای چاوشی رو چطور می‌شنوه؟ آواز دهل یک همخوانی و اثر فردین خلعتبری هست.

حمید در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱:

عکسِ رویِ تو چو در آینهٔ جام افتاد

عارف از خندهٔ مِی در طمعِ خام افتاد

حُسن رویِ تو به یک جلوه که در آینه کرد

این همه نقش در آیینهٔ اوهام افتاد

این همه عکسِ می و نقشِ نگارین که نمود

یک فروغِ رخِ ساقیست که در جام افتاد

غیرتِ عشق، زبانِ همه خاصان بِبُرید

کز کجا سِرِّ غمش در دهنِ عام افتاد

من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم

اینم از عهدِ ازل حاصلِ فرجام افتاد

چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار؟

هر که در دایرهٔ گردشِ ایام افتاد

در خَمِ زلفِ تو آویخت دل از چاهِ زَنَخ

آه، کز چاه برون آمد و در دام افتاد

آن شد ای خواجه که در صومعه بازم بینی

کار ما با رخِ ساقیّ و لبِ جام افتاد

زیرِ شمشیرِ غمش رقص‌کُنان باید رفت

کـ‌آن که شد کشتهٔ او نیک سرانجام افتاد

هر دَمَش با منِ دلسوخته لطفی دگر است

این گدا بین که چه شایستهٔ اِنعام افتاد

صوفیان جمله حریفند و نظرباز ولی

زین میان حافظِ دلسوخته بدنام افتاد

وقتی که تنها عکسی از لذات دنیوی به چشم عارف خورد ( درقالب می ناب) ؛ عارف به طمع افتاد و این همه اوهام در فکرعارفی که خودرا از لذات دنیوی مصون می یابد افتاد .

میبینی که غیرت عشق با نشان دادن شمه ای از خودش، زبان همه مدعیان زهد را بست .

اگر میبینی من از مسجد افتادم به گوشه میخانه تقصیر من نیست ، از ازل تقدیر من بود .

ایام با انسان این میکند، اگر بخواهی مثل پرگار دور خودت نگردی و راهی دیگر بروی 

دل من به لطف زلف تو از چاه بیرون آمد ولی در واقع در دام عشقت افتاد .

به خاطر همینه که الان من رو در میخانه و لبم رو به جام میبینی .

این غم شیرین است و باید رقص کنان تن به تیغ شمشیرش داد ( غمش هم شیرین است )

حالا این معشوق هر لحظه یه لطفی به من میکنه ؛واقعا چه گدای خوبی هستم که تو اینطور با لطف کردن به من انعام میدی

صوفیان و زاهدان دروغین همگی چشم چران هستند و در خلوت همه کار میکنند اما من حافظ دل سوخته که همه کارهایم عیان است بدنام شدم 

ارشک دادور در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۴۸ در پاسخ به وحید سبزیان‌پور wsabzianpoor@yahoo.com دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۲۰:

برداشت و تصورات خودتان را به شاعر نسبت ندهید. بوته همان درختچه و خار بیابانست

Hasib Nazari در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۴:

پریر عشق مرا گفت من همه نازم

همه نیاز شو آن لحظه‌ای که ناز کنم

چو ناز را بگذاری همه نیاز شوی

من از برای تو خود را همه نیاز کنم

میر نور الدین علوی در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۴۶ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

در مصرع اول (یُذَکِّرُنِی) صحیح است

اعرابگذاری برخی کلمات دیگر هم اشتباه است

حامد فرجی در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۰۸ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » خیام فیلسوف:

از دوستانی که منتقد نوشتۀ هدایت هستند، انتظار می‌رود آنچه او  دربارۀ خیام نوشته را با ذکر مصداق نقد کنند!. وارد کردن ایراداتی از قبیل "باید عارف بود تا خیام را شناخت" و یا "مضحک" دانستن نوشتۀ هدایت بیشتر سبب گمراهی خوانندگان می‌شود.

Amir Solat در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۵۸ دربارهٔ جامی » بهارستان » دیباچه:

عالییییی 

 

omid در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۵۶ در پاسخ به عنقاء مغرب دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳:

از کجا متوجه شدین منظورش علی ابن ابی طالب هست؟دلیل منطقی بیار دوست عزیز

محمد نصری در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۵۲ دربارهٔ جامی » بهارستان » روضهٔ هشتم (در حکایات حیوانات) » بخش ۱۹:

درود برشما 

منظور از دراز گوش اینجا خرگوش هست یا الاغ ؟؟؟

عبدالرضا ناظمی در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۳۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵:

علی باقری٢٣:٤٩ - ١٣٩٩/٠٥/٠٥خدا خوانان قال:
دکتر شفیعی کدکنی در مورد واژه ی " خدا خوانان قال" می نویسد : ( ( یعنی آنان که به زبان و قول خدا را می خوانند. بی آنکه حضور قلبی در دعای آنان باشد. قال در فارسی معنی اسمی دارد ولی در اصل عربی از قالَ ( = گفت ) مفرد مذکر غایب فعل ماضی از قول گرفته شده است در مقابل آن" حال" رواج دارد که با ضمیر و دل سروکار دارد و نه با زبان و قول . ) )


( ( ای خداوندان مال! الاعتبار الاعتبار!
ای خداخوانان قال! الاعتذار الاعتذار! ) )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 322. )

عبدالرضا ناظمی در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۳۱ در پاسخ به مهدی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵:

درود احسنت به این نکته دانی

 

علی عموشاهی در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰۷:

گمان کنم مولانا جلال لاغر بوده و معشوقه‌اش چاق و تپلی (و شاید قندی چون گفته ای "بت همچون شکرم").

 

ببینید چی سروده:

 

داروی "فربهی" ز تو، یافت زمین و آسمان

 

تربیتی نما مرا، از بر خود، که "لاغرم"

سجاد تقوی sajadtx۱۹۹۰@gmail.com در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۴۳ در پاسخ به سجاد تقوی sajadtx1990@gmail.com دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۰:

یا 

مفعول مفاعلن مفاعیل فعل

سجاد تقوی sajadtx۱۹۹۰@gmail.com در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۳۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۰:

آیا وزنش

مفعول مفاعلن مفاعلن فعلن 

در دی ده/ به جا ی خوا/ ب آ ب اس/ ت م را

نیست؟

۱
۵۳۳
۵۳۴
۵۳۵
۵۳۶
۵۳۷
۵۴۸۲