گنجور

حاشیه‌ها

دکتر حسن منعم در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۳۶ در پاسخ به آشنا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

درود و سلام فراوان 

با توجه به ابیات بالا و ما بعد به نظر نمیرسه که این استنباط شما درست باشه 

چرا که تا همین چندی پیش یعنی حدود صد سال پیش هنوز دختران دست به صورتشان نمیزدند، صورتشان را اصلاح نمیکردند و موهای صورتشان گواهی بر دوشیزه بودنشان بوده 

پس فکر میکنم این بیت و معنای آن با تعبیر زیبای استاد عزیز آقا رضای عزیز بیشتر همخوانی داشته باشد 

 

آسمان آزاد در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۲۳ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

با درود به آقا رضا که همیشه شرح خوب و روانی دارند و به راستی که بهره فراوانی به خوانندگان می بخشد. اما با احترام باید بگویم که در مورد واژۀ «مور» با شما موافق نیستم. چرا که «مور» در «مورخط» نمیتواند به معنی تموج یا موج زدن باشد.گرچه به همین معنی در لغتنامه دهخدا آمده است اما موهای ظریف رسته شده در اطراف صورت موج نمی زند. در همان لغت نامه دهخدا «مور» کنایه از کوچک و ظریف و ضعیف نیز آمده است. البته شما هم به «ظریف» اشاره کردید، همان کفایت میکرد (گرچه اشتباه است اما از معنی موج زدن بهتره)  اما موج زدن اصلا شایسته و درخور برای این معنی نیست.

البته بنده همان معنی اصلی یعنی معنی «مورچه» را باور دارم. شاهدش این بیت خود حضرت حافظ:

«سبزپوشان خطت بر گرد لب  //   همچو مورانند گرد سلسبیل» .

( این را هم میخواهید موج زدن معنی کنی؟؟!!) یعنی خود حافظ به وضوح گفته و این تعبیر و تصویر در قدیم معمول بود. 

شاهدی دیگر از حکایت شماره 10 گلستان سعدی باب عشق و جوانی که باز هم به وضوح معنی را گفته: 

در عنفوان جوانی چنان که افتد و دانی با شاهدی سری و سرّی داشتم ............

....... گر صبر کنی ور نکنی موی بناگوش

این دولت ایام نکویی به سر آید

گر دست به جان داشتمی همچو تو بر ریش

نگذاشتمی تا به قیامت که بر آید

سؤال کردم و گفتم جمال روی تو را

چه شد که مورچه بر گرد ماه جوشیده‌ست؟

جواب داد ندانم چه بود رویم را

مگر به ماتم حسنم سیاه پوشیده‌ست. 

بنابراین درست نیست بدون تحقیق دیگران (آن استاد دانشگاه ) را به سخره بگیری!!! 

نردشیر در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۴۳ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۳:

چه شعر جالبیه

ضیا احمدی در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۵۷ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵:

هرچند نگارش «سدّ» در مصرع اول بیت ششم را صحیح می‌دانم ولی دیکته‌ی «صد» نیز با مفهوم سایر ابیات چندان مخالفتی ندارد؛ اولی یک قطره‌ای از باده‌ی عشق را مانع دریای زهر ارزیابی می‌کند و دومی بالعکس، آن را معادل صد دریای زهر!...

از نظرات دوستان فرهیخته استفاده می‌کنم.

 

عبدالعزیز میرخزیمه در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۰۱ در پاسخ به ساعد دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۰:

با سپاس در برنامه 753 گنج حضور هم این غزل را استاد شهبازی شرح داده اند

عبدالعزیز میرخزیمه در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۰:

این غزل را استاد شهبازی در برنامه 753 از گنج حضور شرح داده اند

دکتر صحافیان در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵:

تا زمانی که شراب و میکده حال خوش پا برجاست، ارادت ابدی‌‌مان با پیر مغان است.
۲- حلقه پیر مغان و حال خوشش از روز نخست آفرینش در گوش جانم نشسته است. ما بر همان پیمان ازلی باقی می‌مانیم و جز این در جهان چیزی نیست( بیت ۱ و ۲: پیمان ازلی- ابدی)
۳-چون از خاکم عبور کردی شوق و طلب درخواست کن، که آنجا زیارتگاه جهانی زیرکان سالک خواهد شد.( تربت: گور بزرگان که از باطنشان مدد می‌گرفتند)
۴- اما تو ای زاهد خودپرست از این مقام برو، که راز این نکات عرفانی و حال خوش از تو پوشیده است و پوشیده خواهد ماند.
۵- امروز معشوق زیبایم که عاشقان را از اندام موزونش کشته است، بیرون رفت تا باز از چشم چه کسی اشک خونین روان شود؟!
۶- آری وقتی با شوق تو سر در گور نهم، چشمانم تا صبح رستاخیز نگران دیدار توست!(خانلری: ز شوق تو نهم سر به لحد- عشق در ژرفای جان حک می‌شود و از زمان عبور می‌کند)
۷-با همه این‌ها اگر طالع حافظ این گونه باشد، همچنان زلف معشوقه در دست دیگران خواهد بود!
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

پیوند به وبگاه بیرونی 

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۲۱ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۶۳ - در جامهٔ خواب افتادن استاد و نالیدن او از وهم رنجوری:

سلام نقل قولی است از رسول اکرم به مسلمین هنگام صدور دستور جهاد  که فرمودند اگر نزد ما خود را به بیماری بزنید بیمار میگردید . 

گفت پیغمبر که رنجوری به لاغ

رنج آرد تا بمیرد چون چراغ 

 

شاد باشی عزیز

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۱۵ دربارهٔ عطار » پندنامه » بخش ۵ - در بیان مخالفت نفس اماره:

اقا صادق سلام 

  مشکل از سایت نیست تنظیمات گوشی یا کامپیوتر خودت را چک کن .

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۱۱ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۶۶ - رفتن مادران کودکان به عیادت اوستاد:

سلام 

 مادر غران به معنی مادر قحبه بکار رفته غر به معنی زن فاحشه وبد کاره است

سیامک یوسفی در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۲۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

سعدی افتاده و پاکباز است و نمونه های بسیاری از تواضع و بندگی در اشعار او می بینیم. همه شاعران از شعر خود تعریف و تمجید و خود ستایی کرده اند ولی سعدی همین خود ستایی را هم با افتادگی و خضوع بیان میکند. برای نمونه:


- حافظ: دوش می آمد سروشی عقل گفت - قدسیان گویی که شعر حافظ از بر میکنند (!)
- سعدی: من دگر چیز نخواهم بنویسم که مگس - زخمتم میدهد از بس که سخن شیرین است


در عشق و یاد معشوق هم سعدی افتاده و پاکباز است


- حافظ: ای گل خوش نسیم "من" "بلبل" خویش را مسوز - کز سر صدق میکند شب همه شب دعای تو
- سعدی: خویشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندم - که تو هرگز گل من باشی و من خار تو باشم


در این غزل سعدی به مولانا گوشزد میکند که افتادگی و تواضع شرط راه است حتی در بیان آرزو و آمال قلبی.

و شاه بیت این پاسخ به غزل مولانا اینست:

چون کودکان که دامن خود اسب کرده اند - دامن سوار کرده و میدانت آرزوست


زنده باشید

کوروش در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۶۶ - رفتن مادران کودکان به عیادت اوستاد:

گفت من هم بی‌خبر بودم ازین

 

آگهم مادر غران کردند هین

 

مادر غران یعنی چه ؟

 

 

 

کوروش در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۱۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۶۳ - در جامهٔ خواب افتادن استاد و نالیدن او از وهم رنجوری:

 

قول پیغامبر قبوله یفرض

 

ان تمارضتم لدینا تمرضوا

 

یعنی چه ؟

 

 

کوروش در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۱۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۶۲ - رنجور شدن اوستاد به وهم:

گفت رو مه تو رهی مه آینت

 

دایما در بغض و کینی و عنت

 

مصرع اول یعنی چه ؟

 

 

 

امیرحسین محمودی در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷:

درود، این شعر را استاد شجریان در آلبومی به اسم دیلمان با آهنگسازی کامبیز روشن روان خوانده اند.

بنده خواستم ثبت کنم اما نشد.

سعید در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۱۱ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۰:

این غزل بیدل 

از نظر حال‌وهوا و مضمون‌ها بی شباهت به این غزل صائب نیست.

آسمان در چشمِ ما دود و بخاری بیش نیست...

محسن زمانی در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۲۴ در پاسخ به حوسن عمی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶:

مولوی چنین چیزایی نگفته 

صادق در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۴۵ دربارهٔ عطار » پندنامه » بخش ۵ - در بیان مخالفت نفس اماره:

سلام،قبلا روی واژه کلیک میکردم،لغت نامه باز میشد،ولی الان چیزی که میاد،لغت نامه انگلیسی به فارسی و بلعکس میاد،لطفا منو راهنمایی کنی 

مسکین در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۵ - انکار کردن موسی علیه السلام بر مناجات شبان:

سلام
این شعر را شهرام ناظری در آهنگ موسی و شبان خونده است وارد نکردید

صادق در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۱۶ دربارهٔ عطار » پندنامه » بخش ۵ - در بیان مخالفت نفس اماره:

سلام،خیلی خوشحالم که چنین سایتی داریم،از بانیان این حرکت مقدس کمال تشکر را دارم،دوست دارم این شعر عطار را خودم بخوانم

۱
۵۳۴
۵۳۵
۵۳۶
۵۳۷
۵۳۸
۵۴۸۲