Shurideh در ۱ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۰۲ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت غافلی که عود میسوخت:
کاملاً درسته
اینطور بخوانید: کفرِ من، ویمانِ من از عشق اوست
شهرام . در ۱ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۴۲ در پاسخ به شایق دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:
جناب شایق ، همچنان سپاسگزارم
محمد تدینی در ۱ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۱ دربارهٔ ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۷ - مرثیه:
ابوالحسن خان صبا که از دوستان نزدیک ایرج میرزا بود در این باره نوشته:
اوقاتی که ایرج در خراسان بوده اشعاری در ذم عاشورا ساخت و جهت مرحوم پدرم کمال السلطنه فرستاد. پدرم بیاحتیاطی نمود و آن اشعار را در محضر دوستان خواند. طبعاً در مجالس اشخاصِ خوش حافظه هستند که فوراً حفظ میشوند. کمکم به گوش شاهزادهٔ متخلص به پروانه رسید، چون مرد مذهبی بود برآشفت و دو نفر سید خرافی را مأمور کشتن ایرج نمود.
«رنود خیراندیش» ایرج را از ماجرا مطلع مینماید. هر چند ایرج از مرگ وحشتی نداشت لیکن از بلوا و شورش و کشتن با افتضاح متوحش بود. از این رو شرح ما وقع را نزد حضرت آیتاللهزاده که معروف به آقازاده، فرزند آخوند خراسانی، بود برد. آقازاده در خراسان دارای شخصیت و اهمیت بهسزایی بود. به ایرج دستور میدهد که بیانیه صادر و اشعار فوق را استنکاف نماید و ضمناً مرثیهای هم بسازد. ایرج به دستور فوق عمل کرده و نتیجه خشم و غضب مردم را کاست و تیر پروانه به سنگ خورد... در عارفنامه میگوید:
در ایران تا بود ملا و مفتی/ به روز بدتر از این هم بیفتی
فقط یکوقت یک آزاده بینی/ یکی چون آیتاللهزاده بینی…
محمد تدینی در ۱ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۵۵ دربارهٔ ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۸۱ - انتقاد از قمهزنان:
ابوالحسن خان صبا که از دوستان نزدیک ایرج میرزا بود در این باره نوشته:
اوقاتی که ایرج در خراسان بوده اشعاری ساخت و جهت مرحوم پدرم کمال السلطنه فرستاد. پدرم بیاحتیاطی نمود و آن اشعار را در محضر دوستان خواند. طبعاً در مجالس اشخاصِ خوش حافظه هستند که فوراً حفظ میشوند. کمکم به گوش شاهزادهٔ متخلص به پروانه رسید، چون مرد مذهبی بود برآشفت و دو نفر سید خرافی را مأمور کشتن ایرج نمود.
«رنود خیراندیش» ایرج را از ماجرا مطلع مینماید. هر چند ایرج از مرگ وحشتی نداشت لیکن از بلوا و شورش و کشتن با افتضاح متوحش بود. از این رو شرح ما وقع را نزد حضرت آیتاللهزاده که معروف به آقازاده بود برد. آقازاده در خراسان دارای شخصیت و اهمیت بهسزایی بود. به ایرج دستور میدهد که بیانیه صادر و اشعار فوق را استنکاف نماید و ضمناً مرثیهای هم بسازد. ایرج به دستور فوق عمل کرده و نتیجه خشم و غضب مردم را کاست و تیر پروانه به سنگ خورد...
در ایران تا بود ملا و مفتی/ به روز بدتر از این هم بیفتی
فقط یکوقت یک آزاده بینی/ یکی چون آیتاللهزاده بینی…
محمد مهزیار اولیائی در ۱ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۵۹ در پاسخ به حسن دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۷:
دقیقا چه تغییری؟
این دو عین همند
بهروز سعیدی در ۱ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۵:
درود
پیشنهاد میکنم این شعر را با صدای ملکوتی خانم هایده گوش کنید.
جعفر عسکری در ۱ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۲۰ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۲۴:
سلام. این رباعی هم به نام مهستی است:
دوشم (دستم) بگرفت آن نگار سرمست
کز دست من دلشده نتوانی جست
گفتم که: شب است! دستم از دست بدار
تا با تو نگیردم کسی دست به دست
منابع: نزهه المجالس و خلاصه الاشعار
محمدرضا در ۱ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۴۹ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان:
این بیت حسن تعلیل دارد. یعنی خورشید چون عاشق دختر مسیحی شده است صورتش زرد است ( در ادبیات فارسی معمولا عاشقان به دلیل مریض احوال بودن زرد روی هستند)
بهار در ۱ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۵۳ در پاسخ به ابراهیم دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۸:
بخدا که ما چند ساله می گیم منظورِ حضرت مولانا از شمس فقط خداوند هست و این در خیلی از غزلیاتش مشهوده ولی نمیفهمم چرا بقیه متوجه نمیشن ...ممنون از درک شما👌🏻
Shurideh در ۱ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۵۴ در پاسخ به علی میراحمدی دربارهٔ عطار » پندنامه » بخش ۹ - در سیرت ملوک:
ببخشید از کجاش مشخصه؟
این اثر مگه چشه؟
Manoochher Hooshi در ۱ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۱۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۴:
دوستان درود
عاج چه رنگی دارد ..از سرتا پایش مثال عاج صیقلی و سفید بود
سپهدار تازی سرراستان
منظور ان فرمانده و ارتش داران مهراب از راستی و بدرستی سخن گفت که شرمنده ما اجازه نمیدیم که دخترمان که مثل جفتمان میماند باتو پارتی کنه
شایدم نمیخواسته پارتی کنه فقط ببینه
و ایین و روش و عرفشون که تازی بودن اجازه نمیداد چون عاقبت خوبی نداشت
فرهود در ۱ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۰۷ در پاسخ به *Nasha دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
مولانا در جای دیگر نیز شیرجو را به معنی شیرخوار و جویندهی شیر بکار برده است:
وقتِ طفلیام که بودم شیرجو
*Nasha در ۱ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۲۳ در پاسخ به محمد اردستانی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
[ماده اینجا به معنی بی جان] اگر جان داری به قوه ی آن شاه به رقص در بیا
[جوش در رفتن: در جوش رفتن. جوشیدن و غَلَیان پیدا کردن] مانند شیر مادر جوشش و حرکت داشته باش
*Nasha در ۱ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۲۰ در پاسخ به بیژن غ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
[جوش در رفتن: در جوش رفتن. جوشیدن و غَلَیان پیدا کردن] مانند شیر مادر جوشش و حرکت داشته باش
*Nasha در ۱ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۲۰ در پاسخ به مریم دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
[ماده اینجا به معنی بی جان] اگر جان داری به قوه ی آن شاه به رقص در بیا،
اگر جماد نیستی، با نیروی پروردگارت به رقص دربیا و حرکتی کن
[جوش در رفتن: در جوش رفتن. جوشیدن و غَلَیان پیدا کردن] مانند شیر مادر جوشش و حرکت داشته باش
Shurideh در ۱ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۱۲ دربارهٔ رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۶۵ - رضی آرتیمانی قُدِّسَ سِرُّه:
چرا ساقی نامه این قدر ناقصه !؟
محمدرضا parshid۱۳۹۶@gmail.com در ۱ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴:
امروز نیمه شعبان ، پنجم اسفند ماه ۱۴۰۲در ارتفاعات ایران عکس هایی از هما پرنده ی جوانبخت ثبت شد.
جهت ثبت در تاریخ نوشتم .
همایون در ۱ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۵:
ماه و دل در دریای دانش جلال دیّن دو واژه کلیدی هستند واژه های دیگر هم که به این دو واژه وابسته اند نیز همینطور مانند شب و غم و آتش و دیگرها
غم را به آرزومندی باید معنی کرد، و خواستن و عشق
مثنوی او را میتوان ماهنامه نامید و
دیوان شمس را دل نامه
رابطه ای که میان ماه و دل هست نه به نور و نه بو و نه واسطه دیگری نیاز دارد گویی هر دو خانه هم را میدانند و صد گونه جنبش و راز و رمز میان آن دو هست، و ما نیازی به فهمیدن آن نداریم گویی با چیزی روشن و آشکار روبروییم و این بی نیازی به فهمیدن بالا ترین بی نیازی است و گنج بزرگی است که باید توانست از آن برخوردار شد
مهدی اسدی در ۱ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۰۰ در پاسخ به سعید دربارهٔ سعدی » گلستان » دیباچه:
لالی جمع لولو است
احمدرضا نظری چروده در ۱ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۲۹ دربارهٔ جامی » بهارستان » روضهٔ پنجم (در عشق و ذکر حال عاشقان) » بخش ۸: