گنجور

حاشیه‌ها

MOSTAFA Nikroozi در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۸۷:

بسیار زیبا و تامل بر انگیز

MOSTAFA Nikroozi در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۴:

ایا دلدار منظور خداست؟؟

که در مصرع سوم جناب مولانا میفرماید آخر به چه عیب می گریزند از او؟

احمد جدیدی در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۰۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۶:

وقتی این رباعی دوباره به یادم آمد. از مصرع اول آن، درس گرفتن از گذشته در ذهن من تداعی شد.
روح خیام بزرگ شاد

MOSTAFA Nikroozi در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۱۳:

بسیار زیبا

 

مهرداد راد در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۲۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۶:

امیر محمد تفتی خواننده خوش صدا به زیبایی و آراستگی این شعر را خوانده است. پیشنهاد میکنم حتما گوش بفرمایید. 

عزیز رادیو در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۳۵ در پاسخ به احمد ابو دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۰:

درود بیکران
نان پاره ز من بستان اشاره به دنیا دارد و می خواهد بگوید اگر تمام دنیا را از من بگیری از تو دست نمی کشم و این اتصال من به تو گسسته نمی شود.

اصولا طریقت از نبوت شروع می شود آنگاه که در اثر دلشکستگی و یا تفکر و یا انکار همه چیز، سالک شایسته آن می شود که انسان کامل را درک کند و انسان کامل سینه او را فراخ می گرداند و روح انسانی او را فعال می کند.

از آن پس رهنمودها در گوش سالک نجوا می شود و فرمانهایی در جهت کمال به او داده خواهد شد چه در خواب و چه در بیداری. مانند آنکه به ابراهیم فرمان دادند اسماعیل را قربانی کن.

در این زمان سالک به همه چیز بی اعتنا می شود و دنیا را به نان پاره تشبیه می کند. از این پس نه عقل که دل و عشق رهنمای سالک است. «تو پای به ره در نه و هیچ مپرس/// خود راه بگویدت که چون باید رفت»

در اینجا جناب مولانا با عشوه هایی طلب مقام بالاتر را مد نظر دارد. مقامها یکی پس از دیگری در نوردیده می شود تا به عارف برسد. عارف از ماده «عُرُف» عربی است. (که به اعتقاد حقیر معرب کلمه اُرُج فارسی است) عرف به زبان عرب یعنی هم آغوشی. یعنی عارف کسی است که با حضرت عشق هم آغوش است. «خوشا آنان که دائم در نمازند» و پس از آن صوفی است که اجازه دارد به حضور انسان کامل مشرف شود. صوفیان در هر دوره انگشت شمارند.
به هر حال به قول عزیزالدین نسفی انسان کامل که تمام هستی بر مدار او می چرخد (قطب باید گردش افلاک را /// محوری باید ستون خاک را) در کار دنیا ضعیف و اغلب فقیر و ندار است و هر روز روزی همان روز را به دست میآورد. پس دنیا برای اهل طریقت همان نان پاره است که باید بخورد تا جان بگیرد. دقت داشته باشید که نان متعلق جهان ملک است و جان از دیار ملکوت. ارتباط نان و جان اولین چیزی است که سالک در میابد و شگفتزده می شود.

اسیر تهرانی در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۳۳ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - قصیدهٔ دریای ابرار «این تلخ می که هست دل مرده را حیات زهر است در دهان حریفان بد فعال»:

بیت دوم ظاهرا باید «تا به هر بادی نجنبی پا به دامن کش چو کوه» باشد. یعنی برای این که هر بادی تو را نجنباند مثل کوه ثابت بنشین؛ محکم بنشین. ایراد کاتب است. 

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۰۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۰ - ملامت‌کردن مردم شخصی را کی مادرش را کشت به تهمت:

 سلام

      خدمت عزیزانی که دراین بخش مثنوی به دنبال کشف مذهب جناب مولانا میگردند  عرض مینمایم که ابیات مطرح شده در قالب تمثیل آورده شده واصلا ربطی به مذهب ایشان نداره وبهتر است با تعمق بیشتر بخوانید وجان کلام را دریابید در ثانی حالا ایشان شیعه،اهل تسنن، نصرانی ،یهودی یا اصلا لاییک باشه چه فرق میکنه ایشان افتخار نوع بشری است فارغ از مذهب و موطن وزبان وسایر موارد.

در پناه حق باشید

امین در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۵۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:

درود بر روان والا مرتبه مالک ملک سخن

برخلاف بسیاری از بزرگان که قصاید خاقانی را می‌ستایند ، بنده معتقدم غزل های ایشان هم حرف ها برای گفتن دارد... چه بسا تاثیراتی که بر دیگر شاعران پس از خود گذاشت و سبک خود را پدید آورد. بی شک اگر در سبک های شعری ادبیات پارسی سبکی را سبک خاقانی نام گذاریم ، کار گزافی نکرده ایم...!

عابد زاهد در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۴۹ دربارهٔ نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۵:

با درود ... این شعر رااستاد ایرج در برنامه گلها خوانده ..ولی کدام برنامه است نمیدانم .. دوستان اگر اطلاعی دارند راهنمایی فرمایند

نەمام در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۳۰ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۸:

ز سر بگذشت آب دیده اش از سرگذشت من

به هر کس شرح آب دیده گریان خود کردم

 

 

 

 

آشنایی نه غریب است که دلسوز من است

چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت

حافظ

نرجس نامجو در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۰۴ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۵ - در مدح ابوالمظفر جلال الدین شروان‌شاه اخستان:

ک‌آبله‌ی رخ فلک... استعاره از ستارگان.

محمد خراسانی در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۴۱ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » آسیای زمانه:

وزن درست مفتعلن فاعلات مفتعلن فع است 

عباس منصوری در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۳۹ دربارهٔ اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۶ - ببرگ لاله رنگ آمیزی عشق:

جناب حسام الدین سراج،همینطور خوانده اند،ولی گویا صحیح به برگ لاله رنگ آمیزی ای عشق....به جان ما بلا انگیزی ای عشق....

منتها واقعاً زیبا خونده این شعر زیبا رو

عباس منصوری در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۳۹ دربارهٔ اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۶ - ببرگ لاله رنگ آمیزی عشق:

جناب حسام الدین سراج،همینطور خوانده اند،ولی گویا صحیح به برگ لاله رنگ آمیزی ای عشق....به جان ما بلا انگیزی ای عشق....

منتها واقعاً زیبا خونده این شعر زیبا رو

اسیر تهرانی در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۳۲ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۶:

بیت دوم قطعا "مردم همه گفتند (که) پیشانی کرد" درست است. پیشانی کردن یعنی گستاخی کردن. 

اسیر تهرانی در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۲۸ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۷:

در یک نسخه‌ی قدیمی خطی که اینک در دست تصحیح دارم و نمونه‌هایی از اشعار شاعران ادبیات فارسی در آن هست رباعی با ردیف «شود» ضبط شده و مصرع اول بیت دوم آن به نظر درست‌تر می‌آید:

ابروی تو آن سپاه پیشانی‌دار

پیشانی‌دار به معنای خوش‌اقبال و موفق و دولتمند است. 

اسیر تهرانی در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۴۵ دربارهٔ کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۳۴ - فی الصّدر رشید الدّین:

در نشخه‌ی خطی یک کتاب مربوط به قرن هجدهم که در دست تصحیح دارم این بیت چهاردهم به صورت زیر ضبط شده است: 

بدان ز پوست برون آمدم که همچون رگ

چو راست گشتم و صد زخم نیشتر دیدم

 

MOSTAFA Nikroozi در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۲۵ دربارهٔ ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۵:

بسیار زیبا 

MOSTAFA Nikroozi در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۲۴ دربارهٔ ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۲:

زیبا و قابل تامل 

۱
۵۲۳
۵۲۴
۵۲۵
۵۲۶
۵۲۷
۵۲۶۴