حسرت زلف توام بود شکستم دادند
وصل میخواستم آیینه به دستم دادند
بیخود شیوهٔ نازم که به یک ساغر رنگ
نُه فلک گردش از آن نرگس مستم دادند
دل خون گشته که آیینهٔ درد است امروز
حیرتی بود که در روز الستم دادند
صد چمن جلوه ببالد زغبارم تا حشر
گه به جولان تویی رنگ شکستم دادند
فال جولان چه زنم قطرهٔ گوهر شدهام
آنقدر جهد که یک آبله بستم دادند
بهر تسلیم غبار به هوا رفتهٔ من
سجده کم نیست به هرجاکه نشستم دادند
چه توان کرد که در قافلهٔ عرض نیاز
جرس آهنگ دل نالهپرستم دادند
نه فلک دایرهٔ مرکزتسلیم من است
دستگاه عجب از همت پستم دادند
ناوک همتم از جوشن اسبابگذشت
به تغافل چقدر صافی شستم دادند
بیدل از قسمت تشریف ازل هیچ مپرس
اینقدر دامن آلوده که هستم دادند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به حسرت و درد ناشی از عشق میپردازد. او در آغاز به شکستن دل و دوری از محبوب اشاره میکند و اینکه تلاش کرده وصل شود، اما به جای آن تنها به او آئینهای داده شده است. شاعر از زیبایی و جذبه محبوبش میگوید که به او لطافت و ناز دهد، اما به جای آن زخمهایی از عشق خورده است.
او دلشکسته و سردرگم است و تعبیر میکند که در میان درد و حسرت، به او یادآوری شده که زندگیاش پر از غبار و ناپاکی است. همچنین به نوعی تسلیم چرخ روزگار شده و احساس میکند که نمیتواند از این قافله عشق عبور کند. در نهایت، شاعر از قسمت و تقدیرش میگوید و از این که دامنش آلوده به غم و درد عشق شده، ابراز پشیمانی میکند.
هوش مصنوعی: من دلم به زلف تو حسرت میخورد و نتوانستم به وصالت برسم. در عوض، مرا با آیینهای به خودم مشغول کردند.
هوش مصنوعی: ناز و دلربایی من بیدلیل است، چرا که با یک جام، اثر زیبایی و جذابیت نرگس، مرا به حالت مستی و شگفتی کشانده است.
هوش مصنوعی: دل من از درد به شدت متأثر شده است و امروز در حیرت و شگفتی به سر میبرم، گویی که در روز قیامت مانند آیینهای دردهایم را نشان میدهند.
هوش مصنوعی: صد چمن از گرد و غباری که من ایجاد کردهام، جلوهگر میشود، تا روز قیامت که تو به رنگ تازهای به نمایش درآیی.
هوش مصنوعی: من به دنبال نشانههایی هستم و در این راه تلاش کردهام تا جایی که به یک دانهٔ باارزش تبدیل شدهام، اما تنها نتیجهام یک زخم کوچک بوده که نصیبم شده است.
هوش مصنوعی: من به خاطر تسلیم و خضوعی که دارم، هر کجا که نشستهام، مانند غباری که در آسمان رفته، سجدهام کم نیست و مورد احترام قرار گرفتهاست.
هوش مصنوعی: در قافلهای که به سوی درخواستها حرکت میکند، چه کاری میتوان کرد وقتی صدای دل بهعنوان آهنگ، فقط ناله میکند؟
هوش مصنوعی: نه آسمان گردان مرکز تو تسلیم من است، بلکه این دستگاه عجیب از تلاش پایینام به من داده شده است.
هوش مصنوعی: من با اراده و تلاش خود، به راحتی از موانع عبور کردم و به سادگی و با بیتوجهی، مشکلات را کنار زدم و بر آنها غلبه کردم.
هوش مصنوعی: بیدل، به هیچوجه از قسمت و سرنوشت اولیهام نپرس؛ چون من به حدی دست و دامن آلودهام که همینقدر هم که دارم به من دادهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سرزلف سخن آن روز به دستم دادند
که به هر مو چو سر زلف شکستم دادند
پرده دیده من کاغذ سوزن زده شد
تا سر رشته مقصود به دستم دادند
نیست در طالع من عقده گشایی، ورنه
[...]
ساغر عیش ابد گرچه به دستم دادند
راه راحت همه از جام الستم دادند
کاروانان قضا و قدر از هشیاری
چون حنا بسته مرا بر کف مستم دادند
هرکجا باشم اگر بیاثر داغ نیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.