گنجور

حاشیه‌ها

برمک در ‫۳ روز قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۰۶ در پاسخ به پوری دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:

دوست گرامی  شاهنامه را فردوسی بزرگ  و سخنور  هزار سال پیش  پدید اوردند  نمیشود که  سخن بلند ایشان را  با پندارو زبان  پست امروزی  باز گفت  فردوسی فرمودند جادویی  ، جادویی بمعنی کار و بار جادو  است   همانگونه که آخوندی بمعنی کارو بار آخوند است  جادو به معنی   کسی است  که کارش جادویی  و افسونگری است  . همانگونه که آخوند   بمعنی کسی که کارش آخوندی  است   جادو مانند آخوند هنرمند اموزگار است .

نهان راستی اشکارا گزند 
 در پارسی  کهن راستی به معنی  عدل است و داد به معنی قانون  است  و  گزند و کاستی به معنی  ستم و زیان  است  و کژی  و کژستن یعنی خیانت 


ز نیرو بود مرد را راستی 
ز سستی کژی زاید و کاستی

برمک در ‫۳ روز قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۴۶ در پاسخ به علیرضا دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:

نرفتی درست است  رفتن سخن  هم کهن و راست و درست است هم دو معنی دارد یکی  سحن از چیزی رفتن و دیگر  انگونه که سعدی گفته  اری انجا که تو باشی سخن ما نرود

برمک در ‫۳ روز قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۰۸ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳:

 اتش بر آشیان شما نیز بگذرد

 ویرانگری به  خان  شما نیز بگذرد

آن مرگ جان ربا که فروغ از جهان برد

 ناگه بر استان  شما نیز بگذرد

باد خزان گردش وارون روزگار

بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد

 ان نوبهار خرم ساسانیان نماند

  این ناسزا خزان  شما نیز بگذرد

ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز

این تیزی سنان شما نیز بگذرد

  چون داد اردشیر بدان خرمی نماند

  بیداد جانستان  شما نیز بگذرد

در کشوری که غرش شیران فروخمید

این  هوهو سگان شما نیز بگذرد

 گرد سپاه اسب سواران فرونشست

گرد سم خران شما نیز بگذرد

بادی که در زمانه بسی روشنا بکشت

هم بر چراغدان شما نیز بگذرد

 آن  مرغوای خانه پریشان جانگداز

 بر بیخ خانمان  شما نیز بگذرد

 هنگامه  از کسان به شما ناکسان رسید

  ای ناکسان زمان شما نیز بگذرد

 

در باغ جوش گل دو سه روزست در بهار

این گل ز گلستان شما نیز بگذرد

 این آب ایستاده نماند همیشگی

این گند ناروان شما نیز بگذرد

 ما خود رمه سپرده به چوپان گرگ‌سار

این گرگی شبان شما نیز بگذرد

علی میراحمدی در ‫۳ روز قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۴۳ در پاسخ به برمک دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳:

شما اگر خود را میراث دار فرهنگ ایرانی و شاهنامه خوان میدانید باید در قضاوت خویش هم حق راستی و درستی را ادا کنید.

چگونه است که شما بمب اتم را که باعث قتل هزاران انسان شده و آثار و عواقبش تا امروز هم باقی است اینگونه توجیه میکنید.

 

بهتر است به جای یافتن اشعار پارسی بیخته در شاهنامه اصول راستی و جوانمردی و نیکی را از کلام فردوسی فرا بگیرید.

برمک در ‫۳ روز قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۱۶ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳:

 

ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز

این تیزی سنان شما نیز بگذرد

در کشوری که غرش شیران گذشت و رفت

این هوهو سگان شما نیز بگذرد

 گرد سپاه اسپ سواران فرونشست

گرد سم خران شما نیز بگذرد

بادی که در زمانه بسی  روشنا بکشت

هم بر چراغدان شما نیز بگذرد

زین کاروانسرایْ بسی کاروان گذشت

ناچار کاروان شما نیز بگذرد

هنگامه از کسان به شما ناکسان رسید

 هنگام ناکسان شما نیز بگذرد

بر تیر جورتان ز  شکیبی سپر کنیم

تا سختی کمان شما نیز بگذرد

ان نوبهار خرم ساسانیان گذشت
این ناسزا خزان شما نیز بگذرد 

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۳ روز قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۰۴ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹:

1-در نسخه علی عبدالرسولی، در مصرع دوم بیت نخست به جای «وز توام»، «نز توام» ثبت شده است.

2- در بیت شماره 6، شاعر گناه سردی دلدار را «دمِ سردِ خودش» معرفی می‌کند. بنابراین، منطقی است که در مصرع دوم بیت نخست، دیگر گلایه‌ای از دلدار نداشته باشد. یعنی، «نز تواَم جای تظلم زدن است» با این بیت سازگار می‌باشد.

برمک در ‫۳ روز قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۴۷ در پاسخ به رهگذر دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳:

شگفت از شما   خوهم  همان خواهم است 

خوهم ای جان یکی بوس از دهانت 
-
خوهم رفتن ز تهران سوی شیراز
-
خوهم بوسی بگیرم از لبانت
-
خواه  را در پارسی باستان و پهلوی  به گونه وای/ مای بوده و آنرا به هر دو گونه  تا کنون میگویند 

وویم یاری بگیرم از خراسان
کاکا وایم زن کنم
 کاکا مایوم  زن کنم

برمک در ‫۳ روز قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۳۶ در پاسخ به مهدی دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳:

تاجایی که همه جهانیان میدانند  بمب اتم برای بازداری ژاپن  و پایان دادن به جنگ جهانی بود جنگی که جان ۵۰ ملیون تن گرفته بود و هیچ قصدی برای گرفتن جهان نبود و به اشکار دیدیم که انان که بمب زدند  ژاپن  و کره را یاری دادند تا برخیزند و از بهترینهای جهان شوند و هیچ چشمداشتی به  خاک  و دارایی انان نداشتند اما  ما  گرداگرد خودمان  مردم و باوری را میشناسیم که ارزو دارد جهان را بگیرد  همه را به دین خود دراورد و پیش از ان کودکان و زنان  مردم جهان را که هم دینشان نیستند به بردگی بکشد  و حلال و طیب و طاهر از انان بهره ببرد  پیش از مغولان   میان  اسکندر و مغول  دو سپاه دیگر هم بر ایران گذشت  جور انان هیچ کمتر از مغول نبود  پس  خواهش میکنم از  سرود فردوسی  برای  پراکندن  باورهای سیاسی خود بهره مبرید 

امروز اگر چه هست دهان شما گشاد
 تنگی بر این دهان شما نیز بگذرد

برمک در ‫۳ روز قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۰۸ در پاسخ به روفیا دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:

دیگر انکه  اگر اندکی  مطالعه میکردید میدانستید که کام  خواسته و طبع  است و نه دهان 

برمک در ‫۳ روز قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۰۵ در پاسخ به روفیا دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:

نخست آنکه رضاشاه بزرگ ان هنگام که فضل الله نوری  در تهران سایه خواب بود  سردارسپه  از مرزهای این آب و خاک  پاسداری میکرد  وانگهی داستان را وارونه شنیده ای  آن  مدرس بود که به  رضاشاه بزرگ  گفت  پایتان را بر دم ما علمای اسلام  مگذارید  و شاه فرمودند  شما دمتان را همه جا پهن کرده اید دم خود را جمع کنید تا کسی پا بر ان نگذارد 

برمک در ‫۳ روز قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۵۴ در پاسخ به امیررضا دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:

سخنتان راست و درست است  آیین بسیار بجاست   کردار  بیشتر بچم توانمند و یا همان قادر عربی است گاهی نیز بچم همانند است

علی میراحمدی در ‫۳ روز قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۱۶ در پاسخ به علی محبوبی دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵:

اشاره است به ماجرای کندن جوی شیر در دل کوه توسط فرهاد برای شیرین
گویا گله چوپان بالای کوه چرا میکرده و شیرین در دامنه کوه اقامت داشته و فرهاد را فرا میخوانند تا از بالا تا پایین کوه جویی با تیشه دربیاورد تا شیر درین جوی از بالای کوه تا دامنه روان گردد و شیرین بدون شیر نماند!
فرهاد کندن جوی را با نهایت دقت و همت و سرعت و به قول معروف سفارشی انجام میدهد !
شاعرمیگوید :از حال و حرارت و همت فرهاد در جوی کندن میتوان عشق او به شیرین را دریافت.
همانطور که در زخم میتوان اثر و قدرت و برندگی شمشیر را دریافت(مصراع دوم)

ابیات زیر در خسرو شیرین نظامی این ماجرا را بیان میکند:


چو آگه گشت از آن اندیشه فرهاد
فکند آن حکم را بر دیده بنیاد

 

در آن خدمت به غایت چابکی داشت
که کار نازنینان نازکی داشت

 

از آن جا رفت بیرون تیشه در دست
گرفت از مهربانی پیشه در دست

 

چنان از هم درید اندام آن بوم
که می‌شد زیر زخمش سنگ چون موم

 

به تیشه روی خارا می‌خراشید
چو بید از سنگ مجرا می‌تراشید

 

به هر تیشه که بر سنگ آزمودی
دو هم‌سنگش جواهر مزد بودی

 

به یک ماه از میان سنگ خارا
چو دریا کرد جویی آشکارا

احمد رحمت‌بر در ‫۳ روز قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۴۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۶:

ایندیپندنت فارسی 

جمعه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۱

آهنگ شنیده‌نشده‌ای از استاد محمدرضا شجریان با شعری از عطار نیشابوری به مزایده گذاشته شد.

این اثر «دانای عشق» نام دارد و مزدا انصاری نوازندگی پیانوی آن را بر عهده داشت. او پیش‌تر آهنگ «آه باران» را با صدای استاد محمدرضا شجریان منتشر کرده بود.

 

آهنگ دانای عشق را پلتفرم «راریبل» به‌صورت ان‌اف‌تی (توکن غیرقابل تعویض) به مزایده گذاشته است اما گفته می‌شود پیشنهاد مزایده این اثر را مزدا انصاری مطرح کرده بود.

آن‌طور که آقای انصاری می‌گوید استاد شجریان حدود ۱۳ سال پیش وقتی‌ در حال ضبط آلبوم «آه باران» بود، آهنگ «دانای عشق» را نیز ضبط کرد و سپس به او هدیه‌ داد.

مزدا انصاری در زمان همه‌گیری کرونا پیانو این اثر را پس از سال‌ها اجرا کرد.

 

به گزارش وب‌سایت ایران آرت، ریموند موسسیان ضبط آهنگ دانای عشق را بر عهده داشت و میکس و مسترینگ آن را هم رامین مظاهری در استودیو باران انجام داد. تهیه و انتشار این توکن بر عهده عماد پسندیده بوده است. 

 

عماد پسندیده، تهیه‌کننده این اثر، نیز با تایید مزایده آهنگ دانای عشق، در صفحه فیس‌بوکش برای علاقه‌مندان به شرکت در این مزایده توضیح داد که ابتدا وارد وب‌سایت راریبل شوند و عبارت دانای عشق را با حروف لاتین جستجو کنند سپس، علاوه بر شنیدن اثر، می‌توانند با اتصال کیف پول رمزارز به سایت و اعلام مقدار پیشنهادی با واحد اتریوم در مزایده شرکت کنند.

مرتضی عبّاسی در ‫۳ روز قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۳۲ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۸۱ - جوجهٔ نافرمان شاعر نامشخص:

درود و ادب
چنانکه دیگر گرامیانی نیز اشارت نموده‌اند، بی‌تردید و وفق قواعد و موازین سبک‌شناختی، شعر از ایرج میرزا است. بیتِ آخِر که با تغییر واژه‌هایی، عینا نمودارِ بیتی از سعدی (بابِ پنجم، حکایت شماره 18) است (گر تضرّع کنی و گر فریاد// دزد، زر باز پس نخواهد داد)‌ و ایرج میرزا در این طرز، دستی بلند داشت. خود، دلیل بر این گفته بهتر از بیانِ خودِ جَناب استاد دکتر محجوب، که دیوانِ ایرج میرزا را تصحیح فرموده‌اند؟ ایشان طی نشستی -از سلسله نشستهای گزارشِ غزلیاتِ حافظ؛ به پندارم نوامبر 1993 در دانشگاهِ بِرکلی- از این شعر استناد و بدان و مرجعِ آن اشارت فرموده‌اند.

۱
۲
۳
۴
۵
۶
۵۵۷۹