گنجور

 
حافظ

یارم چو قدحْ به دست گیرد

بازارِ بُتانْ شکست گیرد

هر کس که بدیدْ چشم او گفت

کو محتسبی که مست گیرد؟

در بحرْ فِتاده‌ام چو ماهی

تا یار مرا به شَست گیرد

در پاشْ فِتاده‌ام به زاری

آیا بُوَد آن که دست گیرد؟

خُرَّم دلِ آن که همچو حافظ

جامی ز مِیِ اَلَست گیرد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۱۴۸ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۱۴۸ به خوانش فاطمه زندی
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل شمارهٔ ۱۴۸ به خوانش آویسا بذرگران
غزل شمارهٔ ۱۴۸ به خوانش افسر آریا
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
نظامی

سیمای سمن شکست گیرد

گل نامهٔ غم به دست گیرد

جامی

هر مست که می به دست گیرد

زان نرگس می پرست گیرد

آن را که فکند ساقت از پای

جز ساعد تو که دست گیرد

با قدر بلند سدره خود را

[...]

عرفی

چون سنگ وفا به دست گیرد

بس شیشهٔ دل شکست گیرد

بد مست شدم ، مگو که واعظ

آهنگ ترانه پست گیرد

از محتسب آمد این که در خلد

[...]

فیض کاشانی

مهدی چو به عدل دست گیرد

بازار ستم شکست گیرد

چون رایت حق بلند گردد

باطل همه راه پست گیرد

علم و تقوی چون کمال یابد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
مشتاق اصفهانی

چون ساغر می بدست گیرد

دل از کف هر که هست گیرد

در میکده دست میفروشست

دستی که هزار دست گیرد

رسمیست کهن که شحنه عشق

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه