گنجور

حاشیه‌ها

کوروش در ‫۳ روز قبل، چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۴۸ - نشستن دیو بر مقام سلیمان علیه‌السلام و تشبه کردن او به کارهای سلیمان علیه‌السلام و فرق ظاهر میان هر دو سلیمان و دیو خویشتن را سلیمان بن داود نام کردن:

پس بپرس از حد او وز فعل او

 

در میان حد و فعل او را بجو

 

منظور از حد چیه

 

 

 

 

کوروش در ‫۳ روز قبل، چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۲۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۴۸ - نشستن دیو بر مقام سلیمان علیه‌السلام و تشبه کردن او به کارهای سلیمان علیه‌السلام و فرق ظاهر میان هر دو سلیمان و دیو خویشتن را سلیمان بن داود نام کردن:

ما ببوش و عارض و طاق و طرنب

 

سر کجا که خود همی ننهیم سنب

 

یعنی چه 

 

 

سایه بختیاری در ‫۳ روز قبل، چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

آقای رضا ساقی چقدر معانی و تفاسیر قشنگی در حاشیه هر غزل نگاشته‌اید. من فقط دنبال کامنت شما میگردم در پی هر شعر. درود بی انتها بر شما. به راستی که جان‌ها فدای مردم نیکونهاد باد.

 

سید محمد در ‫۳ روز قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۵۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۳۴:

اما نسخه ای که خدا بیامرز مادر بزرگم پشت دار قالی میخوند این بود

الهی واکیاشم واکیاشم

مو که بی دست و پایم واکیاشم

همه از در برونند وا تو آیم

تو گر از در برونی واکیاشم

 

 

faraneh heydari در ‫۴ روز قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۲۷ در پاسخ به عبدالرضا ناظمی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۷:

درود خیلی عالی بود

 

فرهود در ‫۴ روز قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۲:

 

صورتگر نقاشم‌، داریوش رفیعی لینک

 

 

کاوه شیرکُش در ‫۴ روز قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۴۸ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۱۲ - هدیۀ عاشق:

اینجا که میگه :

خواست کازاد کند از بندش

نام گل برد و در آب افکندش

گفت رَو تا که ز هجرم بِرَهی

نام بی مهری بر من ننهی

موردِ نیکیِ خاصت کردم

از غم خویش خلاصت کردم

در واقع کی خطاب به کی میگه ؟؟!!

 

ر.غ در ‫۴ روز قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۴۲ دربارهٔ حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۷:

به دیدار توام چندان نیازست
که شرحش چون شبِ هجران درازست
دگر خوابم نمی‌گیرد که تا روز
همه شب چشمم از اندیشه بازست
نیازم در نمی‌گیرد همانا
درِ امّید مشتاقان فرازست
تو می‌دانی و من اسرار معلوم
کسی دیگر نداند کاین چه رازست
وفا می‌کن که جانِ اهل معنی
فدایِ راهِ یارِ پاکبازست
بناز از کامرانی بر جوانی
که بر ماهت به خوبی جای نازست
مرا بر صبر تلقین می‌کند عقل
ولیکن عشق می‌گوید مجازست
برآید کارها بی سعی مخلوق
نیاز بیدلان با بی نیازست
ز مولا استعانت کن نزاری
که در هر حال مولا کارسازست

 

محمد گره در ‫۴ روز قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۰۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۵:

کتایون چو بشنید شد پر ز خشم>>>>کتایون خورشید رخ پُر ز خشم

 

نردشیر در ‫۴ روز قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۰۰ دربارهٔ حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۰:

مست مست مست

 

یوسف شیردلپور در ‫۴ روز قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶:

خوش بود لبِ آب و گل و سبزه و نسرین

افسوس که آن گنجِ روان رهگذری بود

چه زیبا تشریح کرده اند حضرت حافظ نماد این جهان هستی را باتمام زوایا از خوش گذرانی ها دورهمی ها لذت دنیوی با این همه زیبایی خیره کننده اش اما در آخر میفرمایند این همه تجملات آنی هستند و زودگذر 🤔 گلی بچین و برو 💚🙏

 

نردشیر در ‫۴ روز قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۴۰ دربارهٔ حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۰:

چه شعر زیبایی

 

حمیدرضا در ‫۴ روز قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:

واعظِ شَحنه شناس این عظمت گو ...

دکتر محمدرضا ضیاء در شرح صوتی این غزل (در دسترس ذیل شعر) اشاره می‌کنند که دربارهٔ این که ریشهٔ کلمهٔ «شحنه»، نحوهٔ تلفظ آن (به فتح یا کسر شین) و این که عربی است یا ترکی است بحث وجود دارد.

در این مورد این نوشته از کانال تلگرام نسخهٔ خطی جالب است:

💠 « شحنه » یا « شهنه » ؟! کدام درست است؟¹

#نسخه_خوانی

 [در واژۀ ] « شهنه » که در صفحۀ 48 ، ضمن قصیدۀ مشرق [مشرق طهرانی] آمده، «هاء هوّز» نه تنها غلط نیست، بلکه صحیح و صحیحِ صحیح است؛ زیرا [مقام و] منصبی است بسیار مهم به شخصی مورد اعتماد، [که] از طرف شاه داده می‌شده.
«شه» ، مخفّفِ «شاه» است و « نِهْ » ، مخفّفِ « نهادن » [که] لغت فارسیِ اصیلِ پدر-مادر‌دار است.
اگر [اشخاص] بیسواد یا نادانی، « حاء حطّی » یا به گفتۀ اینروزی‌ها [ امروزی‌ها با ] «حاء جیمی» نوشتند، که تازی [یا عربی] نمی‌شود. همچنانکه یک دوشیزۀ زیبای ایرانی را اگر عبا به سر و دوشش افکنند، سامی [ یعنی عرب] نمی‌شود.
بر فرض آنکه [حتی] هزار سال پیش هم، «شهنه» را «شحنه» نوشته‌باشند، لغت مال ماست. [ یعنی این واژه فارسی است].

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸  نویسنده: خداویردی بن محمد ابراهیم خان قاجار، متخلص به «ادب».

📕  نسخۀ خطی تذکرۀ ایلخانیه ، به شمارۀ 8588 کتابخانۀ مجلس.

✍️ ¹- در همین خصوص، شاهدی از یک نسخۀ خطی دیگر نیز هست که بعدا تقدیم می‌شود.

@manuscript_ir

〰️🍃🌺

 

XYusufi در ‫۴ روز قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۴۵ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » داغ تنهایی:

به تازگی خانم فائزه زارع رفیع چند بیتی از این غزل رو با آهنگسازی آقای جواد شاهی اجرا کردند، فکر می‌کنم در دستگاه ابوعطا باشه  که بسیار زیبا و گوشنواز است.

 

bolhasani در ‫۴ روز قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱:

سلام، درک من از بیت چهاردهم حضرت مولانا به این صورت بود که منشا و مبدا زبان را خداوند میداند و از آن به عنوان نعمت های عطا شده به انسان نام میبرد. اینکه چگونه حروف را مانند اعداد رمز در کنار هم قرار میدهیم و در انتها یک راز بزرگ در پشت پرده عیان میشود

 

رضا از کرمان در ‫۴ روز قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۲:

سلام  عزیزم 

 بله  دقیقاً درست میفرمایید  خدا را شکر که جهل ایشان لااقل بر بعضی از فضلا پوشیده نمانده وهمچون جلاال الدین ایشان را رسوای خاص وعام مینمایید تا شاید تاج سروری که از حاشیه نویسی، بدین رستم های خیالی  عطا شده ، از سر ایشان بردارند وبه رستم های حقیقی ببخشند  ای هیج برای هیچ بر هیچ مپیچ  ضمناً بعضی از این مخنثها شاید بنظر مخنث وجاپلوس وسترون باشند ولیکن   به قول شیخ اجل سعدی شیرین سخن 

هرپیسه گمان مبر نهالی   شاید که پلنگ خفته باشد. 

محالست که هنرمندان بمیرند و بی‌هنران جای ایشان بگیرند که ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند

 سوی دریا عزم کن زین آبگیر /// بحر جو و ترک این گرداب گیر 

  شاد باشی عزیزم 

 

bolhasani در ‫۴ روز قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹:

سلام، به نظر من حضرت مولانا منظورش از پا گذاشتن بر روی سر به معنی پا گذاشتن در جایی است که عقل حکم میکند. برداشت بنده این بود اگر قدم را در جهت فرمان عقل برداری میتوانی از آنچه خداوند در درونت گذاشته ، نردبانی بسازی و سیر سماوات کنی.

 

رضا از کرمان در ‫۴ روز قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۴:

سلام 

  آقای هژیر مهر افروز در البوم آیان از این غزل  به زیبایی استفاده کرده است .

 

الف رسته در ‫۴ روز قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۱۰ در پاسخ به آناهید دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:

ضرب اصول گوشه‌ای در موسیقی است، امروزه گوشه‌ای در دستگاه شور است.

 

سیّد مبین محدثی در ‫۴ روز قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۴۳ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱:

کانچه مارا بِه از آن نِه، همه چیزت بِه از آن‌ست

 

آنچه ما را بهتر از آن نیست، همه چیز تو بهتر از آن است

 

۱
۲
۳
۴
۵
۵۱۵۵