گنجور

حاشیه‌ها

سیدمحمد جهانشاهی در ‫دیروز جمعه، ساعت ۱۴:۳۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲:

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲
                 
تا دلِ لایعقل ام ، دیوانه شد
در جهانِ عشقِ تو ، افسانه شد

آشنایی یافت ، با سُودایِ تو
وز همه کارِ جهان ، بیگانه شد

پیشِ شمعِ رویِ چون خورشیدِ تو
صد هزاران جان و دل ، پروانه شد

مرغِ عقل و جان ، اسیرِ دامِ تو
همچو آدم ، از پیِ یک دانه شد

نه ، که مرغِ جان ، ز خانه رفته بود
رَه بیاموُخت و به سوی خانه شد

بود تردامن در اوّل ، چون زنان
وآخر ، اندر کارِ تو ، مردانه شد

مردیَش این بود ، کاندر عشقِ تو
مست پیش ات آمد و دیوانه شد

می‌ندانم تا دلِ عطّار ، هیچ
شد تو را شایسته هرگز یا نشد

محمدرضا رادمهر در ‫دیروز جمعه، ساعت ۱۳:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷:

بسیار نباشد دلی از دست بدادن

از جان رمقی دارم و هم برخی جانت

 

به نظر می‌رسد استاد منزوی گوشه چشمی به این بیت داشته اند وقتی می‌فرمایند :

ذره جان من این جرم غبار آلوده 

برخی جان تو خورشید بلند اختر باد

Farrukhan در ‫دیروز جمعه، ساعت ۱۲:۵۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱ - سر‌آغاز:

در بیت ۴

گوسپند به جای گوسفند

بهتر نیست؟

پسند

گوسپند

 

 

اقبال کاظمی در ‫دیروز جمعه، ساعت ۱۲:۱۹ در پاسخ به Neeknaam دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵۲:

درست میفرمایید

علی میراحمدی در ‫دیروز جمعه، ساعت ۱۲:۰۸ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۹۵:

خوش باش که بعد از من و تو ماه بسی

از سَلْخ به غُرّه آید، از غُرّه به سَلْخ

وقتی کسی نسخه خوشباشی میپیچد واقعیت زندگانی یا بخشی از آن را که درد و رنج و محنت است نادیده گرفته است!

اینها سخنانی است ذوقی و هنری و به هر حال لطفی دارد و به خواندنش می ارزد و نوعی سبکباری و شادی ظریف را در اندک زمانی به مخاطب هدیه میدهد.

 

 

 

 

علی میراحمدی در ‫دیروز جمعه، ساعت ۱۱:۵۷ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۰۹:

شادی بطلب که حاصلِ عمر دمی است

بسیاری از افراد که در زمینه روانشناسی زرد و فریب مردمان با سخنان مثبت اندیشانه فعال هستند همین حرفها را میزنند؛اما سخن خیام به زیور هنر آراسته است و زیبایی و لطفی دارد که همین زیبایی سخن مایه شادی و انبساط خاطر مخاطب می‌شود.

شعر خیام فلسفی نیست،به هیچ وجه فلسفی نیست؛بلکه بیان هنرمندانه افکاری است که دیگران هم در پس زمینه ذهنی خویش دارند.

علی میراحمدی در ‫دیروز جمعه، ساعت ۱۱:۴۱ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۱۲:

آیا بر مبنای همین رباعی نمیتوان سخنان خود خیام را نیز افسانه ای در دل شام تاریک خواند؟!

اگر شاعر حکم میکند که همگان دچار نوعی توهم هستند خود او نیز درین دایره وهم آلود پرسه میزند و سخنش اعتباری ندارد.

کوروش در ‫دیروز جمعه، ساعت ۰۵:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۶ - کرامات شیخ شیبان راعی قدس الله روحه العزیز:

عجزها داری تو در پیش ای لجوج

وقت شد پنهانیان را نک خروج

 

یعنی چه ؟

 

کوروش در ‫دیروز جمعه، ساعت ۰۵:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۶ - کرامات شیخ شیبان راعی قدس الله روحه العزیز:

مقریان را منع کن بندی بنه

یا معلم را به مال و سهم ده

 

یعنی چه ؟

 

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۲ روز قبل، پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۴۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:

مصرع نخست بیت 16 به شکل کنونی یعنی «چشم گریست خون و دل گفت که یاس من نگر» از نظر وزنی لنگ می‌زند.

به استناد نسخه عبدالرسولی، و نیز نسخه‌های خطی موجود، شکل درست آن عبارت است از:

«چشم کرم گریست خون، گفت که یاس من نگر»

 

نکته بسیار مهم: در بررسی بیت کنونی، باید بیت 15 را در نظر داشته باشیم.

 

*با بهره‌گیری از نگرش سیستمی و هوشیاری نسبت به ذهن فریبکار، از دستکاری اسناد هویت ملی بپرهیزیم.

۱
۲
۳
۴
۵
۵۶۴۹