کوروش در ۲ روز قبل، چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۲۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۹۶ - باخبر شدن آن غریب از وفات آن محتسب و استغفار او از اعتماد بر مخلوق و تعویل بر عطای مخلوق و یاد نعمتهای حق کردنش و انابت به حق از جرم خود ثُمَّ الَّذینَ کَفَروا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلونَ:
هم به اصل خود رود این خد و خال
دایما در آب کی ماند خیال
یعنی چه ؟
احمد خرمآبادیزاد در ۲ روز قبل، چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۴۵ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵:
1-وجود واژه نامناسب «مرفق» در مصرع نخست بیت 6، آنرا کاملا نامفهوم کرده است.
2-در دیوان خاقانی (عبدالرسولی، سال 1355)، با رفع اشتباه چاپی نسخه سال 1316، بیت شماره 6 به شکل زیر است:
«پروانهٔ وصل ار سر و زر خواهد بدهم/آن شحنهٔ حسن ارچه سر و زر نپذیرد»
3-در نسخههای زیر، مصرع نخست چنین است «پروانهٔ وصل ار سر و زر خواهد بفرست»:
–نسخه خطی مجلس به شماره دفتر 11948
–نسخه خطی مجلس به شماره دفتر 61914
–نسخه خطی مجلس به شماره ثبت 64528
ali solgi در ۳ روز قبل، سهشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۷:
شاید این غزل برای خیلی از خواننده ها چیز خیلی تعجبداور باسه ولی برای کسانی که باحیوانات اهلی سرکارداشتن وکارهای انها رادیدن کاملا طبیعی وبه هنر مولانا که چگونه حسادت و فضولی دیگران در بین دوعاشق ومعشوق ودخالت وطعنه زدن به عاشق که باید اینکاروکنی وگرنه تااخرعمرت به نتیجه دلخواه نمیرسی واگرمن بودم اینکارراانجام میدادم گفته است دقیقا شبیه خری که خیلی ادعاداردومیخواهد صحنه رااز ان خود کند ووقتی فرصت براش مقدورمیشه جز بوکردن بول طرف مقابل دیگه نمیتونه کاری کنه یامثل کسی که فرق مشک وپشک را نمیدونه وبرای پیداکردن ان باید اونویابو کند یاتست کند که پشک هست یامشک یادر حالتی میگوید اوخودش اینقد حول هستش و مبتدی وغرق هیجانات وهوس که وقتی خربول میکند صورتش عقب نمیکشه که الوده نشه والی اخر که اینها همه نتیجه حسادت وفضولی ودخالت در کاردیگران است که جناب مولانارا مجبورکرده ازذحیوانات تمثیل بگیره همچنان که خیلی از فزلها از جنبه های دیگر از گل وگیاه حیوانات مثال زده شده بقول خود مولانا بایبار دستشویی در دریا دریا الوده نمیشود بخاطراینکه انسان وقتی وارد اب میشود خودبخود سردی اب موجب بول کردن میشود ومعمولا کسی در دریا خودشونگه نمیداره تابیاد خونه بره دستشویی واقعیت براساس چیزی که درطبیعت داره اتفاق میافتند این هنر ودانش عظیمی میخواهد که از ان دقیق الگوبرداری کرد و به بیان شعر درجهت اسانترکردن فهم برای مخاطب بکار برده هم تنوع هم طنز هم هزل هم واقعیت بیان کرده
یوسف شیردلپور در ۳ روز قبل، سهشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۱۲ در پاسخ به محمد ع دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳:
جناب آقای محمد درود برشما
واقعاکه غوغایست این شعر وغزل وصد البته که نوای نی مسیحی هایی استاد بزرگوار جناب آقای محمد موسوی و صدای از خود بی خود نمای استاد شجریان... اجرای خصوصی دیده مشتاق 🌹🌹🌹🖐️🖐️🖐️
احمد خرمآبادیزاد در ۳ روز قبل، سهشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۳۴ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:
مصرع دوم بیت شماره 2، یعنی «تسبیح درآویزد، زُنّار دراندازد» در نسخه عبدالرسولی به شکل زیر ثبت شده است که کاملا با مصرع نخست سازگار است:
«تسبیح درآموزد، ُزنّار دراندازد»
درخور یادآوری است که حتی در زیرنویس صفحه 578 نسخه علی سجادی آمده است که از نظر آماری، بین «درآموزد» و «درآویزد»، برتری با نخستین واژه است؛ یعنی واژه «درآویزد» تنها در یک نسخه خطی ثبت شده است.
گفتنی است که در این بیت «تسبیح» عبارت است از «سبحانالله گفتن».
اما یک پرسش جدی و بسیار ساده: مگر کافر تسبیح دارد که آنرا مثلا کنار بگذارد؟ یعنی، با وجود شکل کنونی مصرع دوم، رابطۀ معنایی بین دو مصرع قطع شده است. اگر بیت را به شکل زیر بنویسیم:
«کافر که رخش بیند با معجزهٔ لعلش/تسبیح درآموزد، زُنّار دراندازد»،
معنی آن کاملا روشن میشود: کافر که رخ او را با معجزۀ لعلش ببیند، گفتن سبحانالله میآموزد و زنّار میاندازد.
*هرکس–دقیقا هرکس–که در کار بررسی این بیت، مصرع نخست را از نظر بیندازد و تنها روی مصرع دوم و مفهومهای محدود متمرکز شود، به آسانی دچار خطا خواهد شد.
*به گفتۀ دیگر، بزرگترین خطر در انجام هر کار–از جمله پژوهشی–افتادن به دام نگرش موضعی و فریب ذهن است.
محسن عبدی در ۳ روز قبل، سهشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۱۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۸ - شیرکشتن خسرو در بزمگاه:
برآمد تند، شیری بیشهپرورد
تندشیر سرهم نوشته شده که صحیح نیست.
محسن عبدی در ۳ روز قبل، سهشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۱۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۸ - شیرکشتن خسرو در بزمگاه:
دو می صحیح است. یعنی می عشق و می حقیقی
در متن به صورت دومی نوشته شده.
محسن عبدی در ۳ روز قبل، سهشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۰۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۷ - صفت بهار و عیش خسرو و شیرین:
بیت دارای حسن تعلیل است.
محسن عبدی در ۳ روز قبل، سهشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۵۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۷ - صفت بهار و عیش خسرو و شیرین:
شیرمست: ویژگی شیرخوارهای که از بسیار خوردن شیر سرمست و سرحال شده.
محسن عبدی در ۳ روز قبل، سهشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۵۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۷ - صفت بهار و عیش خسرو و شیرین:
وصف شبنم بر برگ ها
زمرد سبز رنگ
مروارید هم قطره شبنم
محسن عبدی در ۳ روز قبل، سهشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۵۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۷ - صفت بهار و عیش خسرو و شیرین:
مرزنگوش یا مرزنجوش : گیاهی است سبز و خوشبو با شاخه های بلند و گل های کبود و برگ هایی که مانند گوش موش است .
محسن عبدی در ۳ روز قبل، سهشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۵۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۷ - صفت بهار و عیش خسرو و شیرین:
پیلگوش: نوعی سوسن که آن را آسمانگون گویند و بر کنار آن نقطه های سیاه بود مانند خالی که بر روی خوبان باشد و رخنه های کوچک دارد.
بردیا در ۳ روز قبل، سهشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۴۷ دربارهٔ طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳:
دُردی درو نماند این کاسه سرنگون است
علی میراحمدی در ۳ روز قبل، سهشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۰۲ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۵۳:
«نامحرمان چه دانند شأن عسل چه دارد
در خانهها حلاوت بیرون در گزندیم»
میگوید مانند کندوی عسل هستم که درونش شیرین و بیرونش پر از گزند است.
شاید ظاهرم غمگین و فسرده به نظر برسد اما در باطن و درون خویش دنیای دیگری را تجربه میکنم که نامحرمان پی به آن نمیبرند.
گر چه بی سامان نماید کار ما سهلش مبین
کاندرین کشور گدایی رشک سلطانی بود
حافظ
من ز شیرینی نشستم روترش...
مولانا
علی میراحمدی در ۳ روز قبل، سهشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳:
کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد!!
«بر باد آمد» به چه معناست؟!
«برباد رفت» را همگان میفهمند و درمیابند اما« بر باد آمد» اشتباه به نظر می رسد!
آیا ما در زبان فارسی «بر باد آمدن »داریم؟؛
علی میراحمدی در ۳ روز قبل، سهشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۲۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۴:
نبرد شیده با کیخسرو یکی از زیباترین بخشهای شاهنامه است .
شیده پسر افراسیاب و در واقع دایی کیخسرو است و با اینکه شاید بر اثر جبر روزگار در سپاه باطل و ظلم قرار دارد اما نشانه های خردمندی و شجاعت را میتوان در گفتار و رفتار او یافت .ماجرای شیده و کیخسرو را میتوان از بیت ۳۰ همین بخش آغاز کرد
به روز چهارم چو شد کار تنگ
به پیش پدر شد دلاور پشنگ...
(پشنگ اشاره به شیده است)
سیدمحمد جهانشاهی در ۳ روز قبل، سهشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۱۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴:
چو طوطی ، خطِّ او ، پَر سَر بر آورد
علی میراحمدی در ۳ روز قبل، سهشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
«شهر خالیست ز عشاق بود کز طرفی
مردی از خویش برون آید و کاری بکند»
کسانی میتوانند رهبری درست جریانهای فکری و اجتماعی را به دست بگیرند که پیش از آن بر خودپرستی و هواهای نفسانی خود غالب آمده و از خویش بیرون آمده باشند.
علی میراحمدی در ۳ روز قبل، سهشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲:
«عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو»
عیب می تلخی است و هنرش مستی.
عبادات و ریاضات هم به ظاهر سختیهایی دارند ولی انجام همین عبادات، برکات و فوائد بسیاری دارد.
کوروش در ۲ روز قبل، چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۲۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۹۶ - باخبر شدن آن غریب از وفات آن محتسب و استغفار او از اعتماد بر مخلوق و تعویل بر عطای مخلوق و یاد نعمتهای حق کردنش و انابت به حق از جرم خود ثُمَّ الَّذینَ کَفَروا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلونَ: