گنجور

حاشیه‌ها

شهریار در ‫دیروز دوشنبه، ساعت ۰۱:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱:

اشعار حافظ در نهایت عشق و کمال سروده شده اند.

وقتی می خوانی در لحظه پی به اعجاز و ایجاز آن اشعار می بری.

در یک مصرع کوتاه دنیائی از معنا و معرفت مستتر است.

مدلول الفاظ اشعار حافظ برای ما قابل فهم نیست.

شهریار در ‫دیروز دوشنبه، ساعت ۰۱:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱:

خواندن درست منطوق ادبی شعر و تفسیر درست آن ملازمه دارد با یک آشنائی نسبی با اسلوب شعر خوانی.

خواندن شعر بر اساس منطق مجرد آن(صرفا تکیه بر متن)لازم اما کافی نیست.

مهارت خاص نیاز است.روح شعر بر خود متن،مرجح است.بین آن دو همپوشانی برقرار می باشد 

شهریار در ‫دیروز دوشنبه، ساعت ۰۰:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱:

 من تحلیل دوستان را چه در مورد این شعر و یا سایر اشعار می خوانم و برخی از تحلیل ها به جان و دل می نشینند و آشکارا پیداست که اهل مطالعه و نظرند.

دوستانی به نام امین کیخا و روفیا  بسیار دلنشین می نویسند

 

شهریار در ‫دیروز دوشنبه، ساعت ۰۰:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱:

مولانا و حافظ ستارگان آسمان شعرند 

شهرام ناظری هم به غایت زیبا شعر این ستارگان را می خواند

 

شهریار در ‫دیروز دوشنبه، ساعت ۰۰:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱:

سلام

این شعر با صدای شهرام ناظری حال آدم را دگرگون می کند گوئی پیوند آدم با این دنیای خاکی قطع می شود

دکتر حافظ رهنورد در ‫۱ روز قبل، یکشنبه ۸ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰:

خواجه در بیت دوم این شعر می‌گوید:

این سنگدلی و بی‌وفایی دلبر یا از بخت بی‌مروت من است و یا او راه‌رسم عشق را نمی‌داند.

در دیدگاه خواجه حافظ شاهراه طریقت که انسان را به سرمنزل مقصود می‌رساند همان عشق است و انسان عاشق راهروِ چنین طریقی‌ست.

دکتر حافظ رهنورد در ‫۱ روز قبل، یکشنبه ۸ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰:

در غزل پیش‌از این در بیت سوم خواجه می‌فرماید:

می‌خواستم که میرَمَش اندر قدم چو شمع

او خود گذر به ما چو نسیمِ سحر نکرد

در این غزل نیز در بیت آخر باز چنین آورده:

من ایستاده تا کُنَمَش جان فدا چو شمع

او خود گذر به ما چو نسیمِ سحر نکرد

گذر نسیم بر شمع خاموشی شمع را سبب می‌شود و جناب حافظ دقیقن همین منظور را داشته؛ یعنی که باحضور و گذر تو بر من، جانم از شوق به‌در می‌شود.

 

 

شاهان نوذری در ‫۱ روز قبل، یکشنبه ۸ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۴۹ دربارهٔ فردوسی » هجونامه (منتسب):

پرسشی دارم. مگر نظامی عروضی در کتاب چهارمقاله، نقل نکرده که تنها شش بیت از هجونامه باقی مانده که آنها را هم نقل کرده است؟ پس این ۴۶ بیت چیستند؟ سپاس از این که پاسخ می‌دهید.

داود شبان در ‫۱ روز قبل، یکشنبه ۸ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۵۱ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:

موی سپید خنده می‌زند بر آن که گفت 

بالاتر از سیاهی رنگ دگر نباشد

بهزاد رستمی در ‫۱ روز قبل، یکشنبه ۸ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۴۵ در پاسخ به ناصر مرادی دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۹:

وقتی برای بار اول خوندم فکر کردم اشتباه متوجه شدم، دوباره برگشتم و خوندم دیدم نه، رستم واقعا گوش اون بی‌نوا رو کنده.

Rafaello در ‫۱ روز قبل، یکشنبه ۸ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۴۱ دربارهٔ صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۱۳ - زبان حال حضرت زینب با ذوالجناح:

شعر به طرزی عجیب، پر از غلطهای املایی فاحش است

نوید نصیری در ‫۱ روز قبل، یکشنبه ۸ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱:

البته که سایت و تیم اجرایی زحمت بسیار ارزشمند و تشویق‌شدنی رو انجام می‌دن. احسنت!!
منتهی نسخه‌ی ارایه شده توسط شاملو هم از نظر ترتیب ابیات و هم از نظر برخی ابیات حذف یا اضافه شده با این نسخه تفاوت‌های بسیاری داره. برداشت من این هست که نسخه شاملو، که بیشتر به نشونه‌هایی از یه عشق زیاد به یک دختر یا خانم زیبا رو نشون می‌ده، که البته توی این نسخه هم هست ولی کمی کاسته شده، نشونه ها کاملا به یه نفر ربط داره و کاری با خداوند نداره:
  - من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان: من از (تصور) نفس، هم‌نفسی یا صحبت فرشتگان افسرده و خسته شدم. "کاملا اشاره به عدم علاقه به مباحثی در رابطه با فرشتگان و متعلقاتش داره"
  - تاب بنفشه می‌دهد طرّهٔ مشک‌سای تو/ پردهٔ غنچه می‌درد خندهٔ دلگشای تو: اگر بنا باشه که تصور کنیم این بیت به یک خانم با موهای زیبا و خوش بو با لبخندی لطیف و دلنشین اشاره نداره و به خداوند نسبت داره، باید گفت که یه تفسیر کاملا زمینی در مورد خداوندی صورت گرفته که به تمثیل یک انسان در اومده!!!! از اونجایی که برای هر کسی که به خدا اندک اعتقادی هم داره، این تمثیل کار پسندیده‌ای نیست. "مثال: هیچ انسانی حاضر نیست که مثلا فزرند مورد علاقه‌ش رو با یه جاندار کمتر از انسان مقیاس یا تفسیر کنه، چون فرزندش براش خیلی خیلی عزیزتره. ممکنه که جاهایی تفسیرهای مثبت بشه، مثل یار گل گون، ولی از اون دست‌کم‌تر گرفته نمی‌شه و تفسیر از اون پایین‌تر نمی‌ره. خیلی بعیده که به بیابون و کویر نسبت داده بشه. البته که فاصله‌ی بین مقام بچه‌ی عزیز و مقام بیابون خیلی خیلی کمتر از فاصله‌ی بین مقام خداوند و یک خانم با موهای خوش‌بو و خنده‌رو هست، البته اگر کسی واقعا به خداوند ایمان داشته باشه. به نظرم که تفسیرهای خدایی از این بیت، این اصل رو فراموش کردن.".

 

پس تفسیر اینگونه خداوند از حافظ، مخصوصا در این شعر، برای من قابل درک نیست!!



لینک نسخه‌ی حافظ، شاملو:
پیوند به وبگاه بیرونی

امین آب آذرسا در ‫۱ روز قبل، یکشنبه ۸ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۲۹ در پاسخ به مریم بکوک دربارهٔ ایرج میرزا » اشعار دیگر » شمارهٔ ۱ - من گرفتم تو نگیر:

درود. عجب صحبت منطقی و درستی کردید. ای کاش همه مثل شما در این باب نظر می دادند. یاد سخنان حسین عرب‌زاده افتادم.

امین آب آذرسا در ‫۱ روز قبل، یکشنبه ۸ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۲۸ در پاسخ به رسول لطف الهی دربارهٔ ایرج میرزا » اشعار دیگر » شمارهٔ ۱ - من گرفتم تو نگیر:

البته ایرج میرزا در جایی دیگر شعری هم سروده اند در باب تجاوز به زنی چادری

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۱ روز قبل، یکشنبه ۸ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۴۷ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۴۴ - مناجات به درگاه قاضی الحاجات:

مصرع دوم بیت 31، «از کرم» درست نیست؛ بیت بدون قافیه می‌شود و معنی کل بیت هم کم رنگ. به استناد نسخه خطی، «بیش و کم» درست است.

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۱ روز قبل، یکشنبه ۸ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۰۳ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۴۵ - در بیان اشتیاق به تشرف سرّمن رأی و استمداد از امام عصر ع:

1- در مصرع دوم بیت نخست، یعنی «تا فرات و فاخریاتِ نجف» معلوم نیست «فاخریات نجف» چه معنایی دارد! با نگاهی دقیق به نسخۀ خطی مجلس به شماره ثبت 5379، متوجه شکل درست آن می‌شویم: «تا فرات و غاضریات و نجف»

به این ترتیب، معنی کل بیت روشن می‌شود.

(به استناد لغتنامۀ دهخدا، «غاضریة» دهی است از نواحی کوفه نزدیک کربلا.)

2-مصرع دوم بیت 40 به شکل «پرتوت بر نیک و بر بد تافته» (به جای «پرتوت بر نیک و بد برتافته») درست است. دقت کنیم که «برتافتن» یعنی «برگرداندن»!

 

*هنگام ویرایش و تصحیح اسناد، سخنوران را بسیار باهوش‌تر از خود بدانیم تا کمتر دچار فریب ذهن شویم!

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۲ روز قبل، یکشنبه ۸ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۲۸ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۴۶ - بقیه داستان طوطی و شاه:

1-در مصرع نخست بیت 11، «مکس» (makas) به جای «مگس» درست است، به دلیل:

- با وجود «مگس» در هردو مصرع، هم بیت بدون قافیه می‌شود و هم مصرع نخست نامفهوم!

- «مکس» یعنی «باج، خراج، مالیات، حق گمرکی» و «در مکس شدن» یعنی «باج گرفتن، زور گیری کردن»

2-مصرع دوم بیت 26 به شکل «می‌نبخشندت چرا این لحظه سود» به جای «می‌نبخشیدی چرا این لحظه سود»؛ زیرا معنی کل بیت با این تصحیح می‌شود:

«ماه و خورشیدی که تو را سجده می‌کردند، چرا اکنون سودی برایت ندارند؟»

البته نخسۀ خطی مجلس به شماره ثبت 5379 نیز چنین چیزی را تایید می‌کند.

3-در مصرع نخست بیت 28، «امتهان» به جای «امتحان» درست است. «امتهان» یعنی «خوار کردن، بیگاری کشیدن».  البته در نسخه خطی مجلس نیز «امتهان» ثبت شده است.

 

*پدیدۀ فریب ذهن را جدی بگیریم!

امیر عباس طیبی در ‫۲ روز قبل، یکشنبه ۸ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۵۲ در پاسخ به مریم حدادی دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - در ذکر سفر سومنات و فتح آنجا و شکستن منات و رجعت سلطان گوید:

درود. اگر به پای باز دقت کنید، می‌بینید که حلقه حلقه‌ست. شاعر میگه به قدری زر و ثروت از سومنات به تاراج برده شد توسط سربازان که بخشی از اون‌ها روی زمین میفتاد و در گیاهان فرو می‌رفت، همین باعث شد که گیاهان مثل پاهای باز، حلقه به حلقه به نظر بیان. (اغراق در حجم ثروتی که به تاراج رفت)

بهزاد بهرامی در ‫۲ روز قبل، یکشنبه ۸ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۴۴ در پاسخ به اقبال کاظمی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:

با سلام و عرض ادب، دقت مهمی به این موضوع داشتید معنا در دو جنبه ظاهری و باطنی متجلی است. اگر هوش مصنوعی به قسم باطنی دسترسی ندارد لیکن در قسم ظاهری می تواند به کار آید.

داود شبان در ‫۲ روز قبل، یکشنبه ۸ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:

استاد رضا ساقی عزیز درود به شرفت که با شرحیات زیبا و دلنشینت من بی سواد علاقه مند به شعر خوانی کردی،هرجا هستی مستدام باشی.

۱
۲
۳
۴
۵۴۶۴