س،م در ۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۳ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴ - من نخواهد شد:
سید محمد گرامی
منظور از طور تجلی ، کوه طور است که در آنجا، فرمان خداوند بر موسی متجلی شد {الهام شد] . و وادی اَیمَن . یعنی بیابان دست راست
توجه کنید که اَیمَن از ریشه ی یمین است و با ایمِن هم ریشه ی اَمن اشتباه نشود
شبان وادی اَیمَن یعنی موسی که گله ی گوسفند داشت و شبانی میکرد
زری در ۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۳۴ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » حکایت کوف » حکایت مردی که پس از مرگ حقهای زر او بازمانده بود:
با درود،
سه تفاوت با نسخه دکتر شفیعی نو هست که معنا و آهنگ آن درست تر می نُماید:
1- بیت 1- تفاوت کوچک در نوع نوشتن "حقهٔ" گه " حقه ای" است و در خواندن نیز "حقه ای" موزون است.
2- بیت 2، مصرع 2، "صورتش چون موش و چشمش پر آب" که به گونه "صورتش چون موش و دو چشمش پر آب" است.
3- بیت 6، مصراع دوم، "گفت هر دل را که مهر زر نخاست" که " گفت هر دل را که مهر زر بخاست" است.
با سپاس
---
پاسخ: با تشکر، مطابق تحقیق شما تصحیح شد.
ناشناس در ۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:
همیشه بیدار، کمی بی انصافی نه؛ خیلی بی انصافی است.
دیدگاه روفیا پیرامون عیسی و محمد(ص) در شعر حافظ هم از سطحی ترین و ضعیف ترین دیدگاه ها در تحلیل اشعار حافظ و امثال حافظ است.
زری در ۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۳ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » حکایت صعوه » حکایت یعقوب و فراق یوسف:
درود بر شما، آنچنان این شعر زیباست که لازم است با دقت بررسی اش کنیم.
در نسخه چاپ استاد شفیعی نو دو تفاوت هست که به نظر درست تر است، هم از نظر آهنگ ووزن شعر، هم معنا. خواهشمند است بررسی فرمایید:
1- مصرع نخست بیت 3، به جای « جبرئیل آمد هرگز گرد گر» هست: « جبرئیل آمد که هرگز گر دگر»
2- مصرع دوم بیت 6، به جای «گشتی» ، «کِشتی» است: نام او در جان خود کشتی مقیم
---
پاسخ: با تشکر، مطابق تحقیق شما تصحیح شد.
علی در ۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵:
یوسف گمگشته از کنعان گریزان می شود
کلبه احزان، زیارتگاه یاران می شود
ای دل غمدیده حالت را به درمان خوش نکن
عاقبت هر آدمی با خاک یکسان می شود
گر بهار زندگی را جاودانی دیده ای
در خطایی مرغ خوشخوان، چون زمستان می شود
دور گردون دایماً یکسان نمی چرخد ولی
نوبت ما چون رسد، این چرخ ویران می شود!
سیل نابودی اگر، بر برگ تقدیرت بود
ناخدا گر نوح باشد، باز طوفان می شود!
کعبه را راهی به جز خار مغیلان نیز هست
هر که از هر ره رود، عبد و مسلمان می شود
حافظا دیگر مگو در فقر و خلوت غم مخور
درد بی درمان مگر بی درد، درمان میشود
افشین در ۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:
با سلام ایران عزیز از شما میپرسم در تمام جهان ایران را به سعدی اش میشناسند یا به چمران؟ با کدام طرز فکر و نگاهی نادره گفتار شیراز را عامی خواند ه ای ؟ آیا میتوانی بیتی همچون سعدی بیاوری؟ شاید بتوانی ولی با این شرط که بقیه عمرت را بنویسی و پاک کنی.
آرا منتظری در ۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴ - نی محزون:
محمد معتمدی این شعر را با آواز و به زیبایی تمام خوانده
یغما در ۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۴۴ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۸ - در مدح سلطان مسعود غزنوی:
در این شعر به زیبایی از جشن سده یاد شده و پر از تشبیهات زیباست
کوروش ایرانی اصل در ۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۲ - تفسیر قوله علیهالسلام موتوا قبل ان تموتوا بمیر ای دوست پیش از مرگ اگر می زندگی خواهی کی ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما:
پس قیامت شو قیامت را ببین ......... دیدن هر چیز را شرط است این
جناب مولانا میفرماید : برای لمس شعور و هوشیاری کامل در زندگی، بایستی هوشیاری مادی رو، در درونت بکُشی..
و از خیالبافی های مادی مدارانه، بیدار شی، که این همان لحظه ی قیامتِ...
پس بیدار شو و بیداری رو ببین.... ( لطفن تفسیر مذهبی نفرمایید و روان جناب مولانا را مخدوش مفرمایید.. مجالی نیست..)
برای درک کامل هر حسی، باید تبدیل بشی ب همون حس... این ی شرطِ اساسیِ.
سوال :
برای درک کامل مقوله ی "خداوندی"، قبل از نظر دادن، آیا میتونید تبدیل ب "خدا" بشید ؟
*************************
تا نگردی او ندانی اش تمام......... خواه آن انوار باشد، خواه ظلام
برای داشتن درک درست از جهان شعورِ کامل... بایستی هم جنس همون بشی... در غیر اینصورت چرا برخی با اصرار فرضیه های گوناگون میبافن ؟
برای تبدیل؛ فرقی نمیکنه ... چه اهورا... و چه اهریمن...
منظور موضوعیت نور اهورا و تاریکی اهریمن نیست؛ بلکه دریافت محتوای اونه..
*****************************
مریم در ۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:
مادر بزرگ من که خواهر مرحوم فروغی بودند بع از بیت شمع را باید از این خانه برون بردن و کشتن تا که همسایه نداند که تو در خانه مایی، این بیت را می خواندند :
کشتن شمع چه حاجت از بیم رقیبان، پرتوی روی تو گوید که تو در خانه مایی
جاوید مدرس اول رافض در ۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳:
*************************************
ﻧ.....................................
نه درمان دلی نه درد دینی
نه همت را امید سربلندی: 14 نسخه (803، 813، 814- 813، 824 و 8 نسخۀ متأخر یا بیتاریخ) خانلری، عیوضی، جلالی نائینی- نورانی وصال
نمیبینم نشاطِ عیش در کس: 26 نسخه با اختلاف (801{«با کس» مثل: 867}، 818{نمیبینیم}، 819{«نشاط و عیش» مثل 827 و 14 نسخۀ متأخر یا بیتاریخ}، 821، 822{نشاطِ عشق}، 823، 825، 827، 843 و 17 نسخۀ متأخر یا بیتاریخ{2 نسخۀ بیتاریخ: «نشانِ خیر»، «نشانِ عیش») قزوینی- غنی، نیساری، سایه، خرمشاهی- جاوید
نه کس را در جهان رویی و رایی: 1 نسخۀ بیتاریخ
41 نسخه غزل 474 را دارند و بیت فوق در 2 نسخه نیست. 2 نسخه نیز هر دو مصرع مورد بحث را دارند اما برای دو بیت بدین صورت که دو نسخه مورخ 875 و 893 با مصرع نخست ضبط 14 نسخه، مصرع دومشان این است: (... / نه نقش عشق بر لوح جبینی) و بیت دومی نیز دارند که دکتر نیساری با توجه به انتخاب (... / نمیبینم نشاطِ عیش در کس) در مورد بالا به استناد آن دو نسخه، هر دو بیت را در متن آورده است:
نمیبینم نشاطِ عیش در کس
نه درمان دلی نه درد دینی
نه همت را امید سربلندی
نه نقش عشق بر لوح جبینی
اگرچه به نظر میرسد دو مصرع بیت نخست به گزینش خانلری وعیوضی و جلالی نائینی- نورانی وصال تناسب بیشتری با یکدیگردارند ولی با این انتخاب بیت دومی در کار نخواهد بود زیرا بیت دوم بدین صورت در نسخهها دیده نشد:
نه همت را امید سربلندی
نه درمان دلی نه درد دینی
نمیبینم نشاطِ عیش در کس
نه نقش عشق بر لوح جبینی
*****************************************
*****************************************
جاوید مدرس اول رافض در ۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳:
.............................................................
.............................................................
گفتم روَم به خواب و ببینم ......
حافظ ز آه و ناله امانم نمیدهد
خیال دوست: 20 نسخه (801، 813، 818، 821، 824، 825، 836 و 13 نسخۀ متأخّر یا بیتاریخ) خانلری، عیوضی، نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال، سایه
جمال دوست: 14 نسخه (803، 819، 823، 827، 843 و 9 نسخۀ متأخّر یا بیتاریخ) قزوینی- غنی، خرمشاهی- جاوید
(مر) وصال دوست: 1 نسخه (822) اشتباه کتابت
جمال یار: 1 نسخۀ متأخّر (874)
جمال او: 1 نسخۀ بسیار متأخّر (898)
38 نسخۀ شناخته شده از قرن نهم هجری از جمله 11 نسخۀ کاملِ کهنِ مورّخ، غزل 223 و این بیت از آن را دارند.
...............................................................
...............................................................
جاوید مدرس اول رافض در ۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹:
*****************************************
................***********************...........
گفتم روَم به خواب و ببینم ......
حافظ ز آه و ناله امانم نمیدهد
خیال دوست: 20 نسخه (801، 813، 818، 821، 824، 825، 836 و 13 نسخۀ متأخّر یا بیتاریخ) خانلری، عیوضی، نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال، سایه
جمال دوست: 14 نسخه (803، 819، 823، 827، 843 و 9 نسخۀ متأخّر یا بیتاریخ) قزوینی- غنی، خرمشاهی- جاوید
(مر) وصال دوست: 1 نسخه (822) اشتباه کتابت
جمال یار: 1 نسخۀ متأخّر (874)
جمال او: 1 نسخۀ بسیار متأخّر (898)
38 نسخۀ شناخته شده از قرن نهم هجری از جمله 11 نسخۀ کاملِ کهنِ مورّخ، غزل 223 و این بیت از آن را دارند.
*****************************************
*****************************************
همیشه بیدار در ۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:
در مورد اینکه آیا نام حضرت محمد (ص) در غزلیات حافظ امده یا نه نمیدانم ولی غزل 167 فقط در باره رسول اکرم میتواند باشد:
ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را رفیق و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
در حالی که غزلی در مدح حضرت عیسی از ایشان ندیدم.
البته شاید این غزل را هم حافظ در جوانی و خامی سروده باشد.
معنی "صراحی میکشم پنهان و…" را به نظر من شما درست و قابل قبول معنی کردید.
این خیلی بیشتر قابل قبول بود از"اندیشه حافظ کهنسال با حافظ عهد جوانی تفاوت بسیار است، حافظ دوران جوانی هر چه دارد همه از دولت قران دارد، ولی حافظ کهنسال و پخته به دفعات آتش میکشد یا غرق می ناب میکند این دفتر بی معنی را!"
در حالی که از ظاهر غزل پیداست که آنرا در زمان پختگی و پیری باید سروده باشد:
من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم
میدانیم که در جوانی و خامی کسی به سرمنزل عنقا نمیرسد.
جناب پندار فقط مدعی است که کسی معنی رند را نفهمیده (البته خود ایشان چرا).
رند اصلا فقط متعلق به حافظ نیست و در دیوان عطار و حتی اشعار خیام هم دیده میشود.
اینکه حافظ را در پیری ملحد و کافر بدانیم و همه اشعار موحدانه جنابش را از خامی او بدانیم کمی بی انصافی است.
در مورد تبلیغ homosexuality حقیر هنوز یک عذرخواهی به خانم روفیا بدهکار هستم که این از درک غلط حقیر از مرقومه شما بود. قصد بدی نداشتم: لطفاً ببخشید و به دل نگیرید.
فروغ در ۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۵۹ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۸۱ - جوجهٔ نافرمان شاعر نامشخص:
سلام.
روانی کلام و فصاحت سعدیوار شعر، نشان ا ن است که بایست از ایرج میرزا باشد. مطمئناً از پروین نیست.
ناشناس در ۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:
چه ادعای بزرگی کرده اید جناب روفیا
شما گاهی که چیزی را اشتباه می نویسید توجیهات زیادی را ردیف می کنید و آسمان و ریسمان را به هم می بافید تا اشتباهتان معلوم نشود.
ادعای رسیدن دانش بدانجا که نادانی خود را خستو باشید، با اینکه در عمل به این مطلب اقرار کنید متفاوت است.
محمد حسین در ۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹:
بسم الله الرحمن الرحیم
واقعاً عشق زنده کننده ی دل آدمی است، عشقی که توام با عفت و سوز و گداز باشد که همین طوری بر روح انسان آتش می فرستد و نمی داند در جهنم فراق است یا در بهشت امید وصال
ناشناس دوم در ۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:
آراد جان
به نظر شما مذهب، غیر ضروری است. وی در حقیقت و همچنین در نگاه حافظ، مذهب و دین اموری بسیار ضروری هستند و با کمال تاسف، حافظ از ابتدا تا انتهای زندگی، یک انسان متدین و مذهبی بود.
تنها چیزی که در این دنیای زودگذر و فانی به درد می خورد دین و مذهب واقعی داشتن است.
شما هم خوب است زبان شعر عرفا را فرا بگیرید و همچنین طلبی صادقانه داشته و مطالعاتتان را بیشتر کنید چه بسا این اندیشه نادرستتان که مذهب را امری غیر ضروروی می پندارید از بین برود.
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقه ی رهت شود همت شحنه ی نجف
حسین در ۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۶:۵۰ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:
در دو جا مشکل ردیف حس میشود
س، م در ۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۰۳ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴ - من نخواهد شد: