عباس مشرف رضوی در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:
برخی تفاوتهای مضبوط در نسخ:
می با جوانان خوردنم خاطر تمنا می کند
بجای
می با جوانان خوردنم باری تمنا می کند
صوفی گرانجانی مکن
بجای صوفی گرانجانی ببر
جاوید مدرس اول رافض در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۴:
***************************************
***************************************
کار از تو میرود، ....... ای دلیل راه!
کانصاف میدهیم و ز راه اوفتادهایم
نظری: 24 نسخه (801، 803، 813، 816، 818، 819، 821، 822، 823، 824، 825، 836 و 12 نسخۀمتأخّر یا بیتاریخ) خانلری، عیوضی، جلالی نائینی- نورانی وصال
مددی: 15 نسخه (827، 843 و 13 نسخۀمتأخّر یا بیتاریخ) قزوینی- غنی، نیساری، سایه، خرمشاهی- جاوید
39 نسخه از جمله تمام نُسَخ کاملِ کهنِ مورّخ غزل 356 و بیت فوق را دارند. سایه مصرع دوم را به استناد نسخۀ مورّخ 843 اینگونه آورده است: (... / کانصاف میدهیم که از ره فتادهایم)
این ضبط افزون بر نسخۀ فوق الذکر در 7 نسخۀ متأخر یا بیتاریخ دیگر نیز آمده است. دلیلی برای رجحان آن بر ضبط نسخ کهن که مصرع دوم را به شکل مسطور در صدر دارند به نظر نمیآید.
****************************************
****************************************
سالار فرحزادی در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۱۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۲ - هم در بیان مکر خرگوش:
تصحیح شده از نسخه نیکلسون
فکر ما تیری است، از هو در هوا / در هوا کی پایدار آید ندا؟
طالب این سِرّ، اگر علامهایست / نک حسامالدین، که سامی نامهایست
وصف او، از شرح مستغنی بود / رو حکایت کن، که بیگه میشود
حمید در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۴۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » طهمورث » طهمورث:
در بیت :
به کوشش ازو کرد پوشش به رای
به گستردنی بد هم او رهنمای
نه قافیه درست است و بعید است این بیت از شاهنامه به این نحو درست باشد و یا اینکه حتی از فردوسی باشد
حمید در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » طهمورث » طهمورث:
دربیت پنجم :
جهان از بدیها بشویم به رای
پس آنگه کنم درگهی گرد پای
قافیه نمی خواند احتمالا در مصرع دوم پایگه یا جایگه درست باشد
جهان از بدیها بشویم به رای
پس آنگه کنم درگهی پایگه
نظیر این بیت دیگر شاهنامه :
اگر داد بینی همی رای من
مگردان از این پایگه پای من .
لذا در نسخه های دیگر هم بررسی شود و درصورت درست بودن اصلاح شود
حمید در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۲۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۳ - بنیان کردن آهنگری و صنعتهای دیگر به دست هوشنگ:
شد آن هوش هوشنگ بافر و سنگ
سنگ در پهلوی به معنی ارزش و قیمت آمده و در اینجا معنی این مصرع این است که آن هوشنگ با کیاست و با شکوه و باارزش رقت
شیر احمد شهاب در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۴۷ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
در طریق نفع خود کس نیست محتاج دلیل
بردیا در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۳۱ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۷۲:
در اصل "بورئ" است
بردیا در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۲۹ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۷۲:
بوره در لکی به معنای "بیا"ست
فولادی در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۵۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۵:
در مورد اشعار:
پدر درپذیرفتش از نیکوی
بران دین که خوانی همی پهلوی
همای دلافروز تابنده ماه
چنان بد که آبستن آمد ز شاه
چو شش ماه شد پر ز تیمار شد
چو بهمن چنان دید بیمار شد
چو از درد شاه اندرآمد ز پای
بفرمود تا پیش او شد همای
فردوسی در این گفته ازدواج با محارم را در دین زردشت روا می دارد در حالی که هیچ نوشته و سند تاریخی در این باره در دست نیست. زردشتیان چند نوع ازدواج داشته اند که یکی به این شرح بوده است:
ایوک زن:
این نوع ازدواج زمانی اتفاق می افتاد که مردی دختر یا دخترانی داشت و فرزند پسر نداشت و ازدواج تنها دختر یا کوچکترین دخترش تحت عنوان ایوک ثبت می شد و رسم بر این بود که اولین پسر تولد یافته از این ازدواج به فرزندی پدر دختر در می آمد و به جای نام پدرش نام پدر دختر را بعد از نامش می آوردند و این نوع ازدواج باعث شده که برخی افراد غیر مطلع برچسب ازدواج با محارم را به زرتشتیان بزنند و اظهار کنند که پدر با دختر خود ازدواج می کرده است اینک اشتباه افراد ناآگاه کاملا" مشخص شد و اتهام ازدواج با محارم کاملا" مردود است.«
این نوشته به نقل از تارنمای نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها می باشد آیا فردوسی القاء شبه کرده است؟؟
نوروز فولادی در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۴۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳:
در مورد شعر-- ترا بانوی شهر ایران کنم.== به زور و به دل جنگ شیران کنم
دوستان در موزد ازدواج با محارم در دین زردشت و این شعر مطالبی نوشته اند که برای اطلاع آنان و سایر علاقمندان می رسانم که در دین زدشت 5 نوع ازداوج وجود داشته است که نوع سوم آن:
ایوک زن:
این نوع ازدواج زمانی اتفاق می افتاد که مردی دختر یا دخترانی داشت و فرزند پسر نداشت و ازدواج تنها دختر یا کوچکترین دخترش تحت عنوان ایوک ثبت می شد و رسم بر این بود که اولین پسر تولد یافته از این ازدواج به فرزندی پدر دختر در می آمد و به جای نام پدرش نام پدر دختر را بعد از نامش می آوردند و این نوع ازدواج باعث شده که برخی افراد غیر مطلع برچسب ازدواج با محارم را به زرتشتیان بزنند و اظهار کنند که پدر با دختر خود ازدواج می کرده است اینک اشتباه افراد ناآگاه کاملا" مشخص شد و اتهام ازدواج با محارم کاملا" مردود است.«
به نقل از سایت نهاد رهبری در دانشگاه ها
ناشناس در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۱:
با عرض سلام و ادب.
لطف میکنید بیت 7 رو معنی کنید.با تشکر
مهاجر در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۴۲ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳:
در این شعر زیبا ، غم در اوج خودش حس میشود ، ولی این غمها جاودانه نیستند لذا خواستم احساس شادی این روح لطیف را پس از زدودن غصه ها از قول مهاجر بیان کنم:
آزادم و آرام ، چو مرغان سبکبال
کس در همه عالم به سبکبالی من نیست
افسرده دلان از سخنم خوش دل و خوش حال
کس در همه آفاق به خوشحالی من نیست
مجتبی خراسانی در ۹ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۷۱ - بیان آنک هرچه غفلت و غم و کاهلی و تاریکیست همه از تن است کی ارضی است و سفلی:
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین
چون دوم بار آدمی زاده بزاد/پای خود بر فرق علتها نهاد
در نظر یک عارف، انسان اصلا «این جهانی» نیست. زمین خاکدان و زندانی است که طایرانش را امکان فرا رفتن و بر شدن نمی دهد. همه گان مرگ خویشتن را می زیند و از خویش می روند، اما به جایی نمی رسند. می میرند و به حیات دست نمی یابند. حیات حقیقی در آخرت است که: «ان الدار الاخرة لهی الحیوان=جهان آخرت، زنده است» تکاپو در میدان و در حوزۀ معرفت و محبت الهی معنای حقیقی حیات است و بی بهره گان از این معرفت و محبت را راه به حیات اخروی نیست. اینان در رنج خود پرستی می میرند. و در واقع مردگانی هستند که مرگ خود را حیات می پندارند. پیامبر (ص) فرموده است که: «موتوا قبل ان تموتوا=بمیرید پیش از آن که بمیرید» یعنی از حیات مادی بگذرید و حیات معنوی را بیاغازید که این مرگ از تعلقات دنیوی، یگانه راه رسیدن به حیات حقیقی است. و از عیسی بن مریم (ع) نقل است که گفت: «لا یدخل ملکوت السماوات من لم یولد مرتین=راه به ملکوت آسمان ها نمی برد کسی که دوباره زاده نشود» راه بردن به دیگر جای، مطابق این روایات محتاج زادنی دوباره است که در جریان آن آدمی از خویشتن بر می آید و در تقرب به حق و مشاهده اسماء و صفات او و قرب ذاتش، حیات جاویدان و زادن تازه را جشن می گیرد.
بمنه و کرمه
س،م در ۹ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۲۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱ - تمامت کتاب الموطد الکریم:
حمید خان گرامی
قافیه دارد : رِسَد ، شَوَد .
اگر خوانده شود : بو که فیمابعد دستوری رَسَد
رازهای گفتنی گفته شود .
بابقیه بیتها همخوانی دارد
یعنی ، به امید آنکه ، یا باشد که فرمانی بعداً برسد
دبیری داشتیم بوک را ، باشد که ترا ،معنی می کرد، ک ، را به عربی به معنای تو را می گرفت
باز هم ، مانا در نهان سراینده
موفق باشید
miharba در ۹ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۲:
سلام به همه دوستداران مولانا
این اشعار رو حتمن با صدای حامد نیک پی بشنوید تا بدونید ترکیب اشعار مولانا با موزیک چه جاذبه ای ایجاد میکند.
ناشناس در ۹ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۲۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۷۶:
بنده فکر میکنم می بایست نوشته میشد ""هم کفو "" نه هم کف !
حمید سامانی در ۹ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۰۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱ - تمامت کتاب الموطد الکریم:
چند بیت از این شعر از جمله بیت پنجم از مولانا نیست و یا اگر هم هست بسیار ناقص و ناهنجار دستکاری و تحریف شده
بوک فیما بعد دستوری رسد
رازهای گفتنی گفته شود
این بیت نه قافیه درست دارد و نه معنای درستی و نه املای درستی، چنین شعری را مولانا اینقدر ناقص و ناهنجار و ناموزون نمیگوید
حمید سامانی
نازی در ۹ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱:
این غزل در رابطه با عروسی سلطان ولد پسر کوچک مولاناست که سرشار از شادیست و تا آخرین بیتش شادمانه است غزل بسیار زیباییست
کتایون در ۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۴۹ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵: