گنجور

حاشیه‌ها

علی محمودی در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۶ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ - در مذمت اهل روزگار:

بیت 3: «هر که را» به اشتباه «هرکرفا» تایپ شده.
بیت 4: «بقم» درست است که نام گیاهی است نه «به قم».
بیت8: «عزلت و خرسندی» درست است با واو حرف عطف نه اینگونه که تایپ شده «عزلت خرسندی».
بیت 20: «راندن کام» درست است نه «رندان کام»
بیت 24: «فتح و جر و جزم و ضم» درست است نه «رفع و جر و جزم و ضم».
بیت27: «بستۀ مسطر» درست است نه «به سیه مسطر».
بیت28: «همه اندیشۀ او برء و سقم است» درست است نه «همه اندیشۀ او بر سقمست».
بیت32: «طبع بُرنا» درست است نه «طبع برنا را». در این بیت «را» اضافی است و در ضمن «ساعته» درست است نه «ساعت»، همچنین «عاشق شرب می و زیر و بم است» درست است نه آن مصرعی که شما نوشته اید.
بیت 33: «حرمت و نسل» درست است نه «حرمت و عز».
بیت36: «عالم از آن» درست است نه «عالم زان».
بیت40: «همگنان» صورت کهن و درست کلمه است نه «همگان».
برای دیدن تصحیح و توضیح بهتر و دقیقتر به کتاب «تازانه های سلوک» دکتر شفیعی کدکنی رجوع کنید که این قصیده را آورده اند.

اردشیر در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴:

با درود دوباره خدمت همه ی دوستان أدب دوست
أول آنکه جناب بابک چندم از هم رأیی دوست فاضلی چون شما خرسند و مفتخرم.
دوم آنکه حسین عزیز حاشیه ی حسین 1 و بقیه را دوباره و سه باره خواندم و قانع کننده نبود. شما هم لطفاً حاشیه ی حقیر را بازخوانی بفرمائید. هر شخصیت یا حتا پدیده ایرا باید در مقطع زمانی خود سنجید و انسانها را با پس زمینه ی فرهنگ غالب و قالب زمان و مکان خود. ونه با علم و فرهنگ چندصد سال بعد، درقیاس با فرهنگ غالب در ایران قرن هفتم سعدی را بنده یک فمینیست می پندارم. امثله ی فراوان بویژه در بوستان و گلستان در دست است. جوهره ی انسانی سعدی چون الماسی تابناک از ورطه ی کم نور فرهنگ زن ناباور آن دوران براحتی چشم را خیره میسازد.
سیّم آنکه فرض فعل بودن "جفا زدن" حتا برفرض صحت و اثبات آن به مفهوم زنی کلمه لطمه نمیزند و تنها میتواند وجود ایهام را بر زینت های فراوان این شعر سعدی گرامی بیفزاید، و شیئی است که اثبات آن نفی ماأدا نمیکند؛ متأسفانه نگاه ما (نه همه ی دوستان) همچنان نگاهی تک بعدی است و علیرغم آگاهی و دانشی که دوستان قطعاً فراتر از بنده دارند، لیک پدیده هارا در کنار هم و باهم نمیبینند.

علی اکبر کیوانفر در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۴۹ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸ - در مدح ناصرالملة والدین ابوالفتح طاهر:

سلام. لطفاً در مصرع دوم بیت هشتم، «گنبد» اصلاح شود

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰:

گرامی بیژن
درین صورت به زعم شما باید دو بیت آخر را طور دیگر نوشت
لطف کنید تصحیح فرمائید ،
مانا باشید

امیر آجرلو در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۰۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۴:

در بیت دهم، به جای "هیچ نبودی" می بایست "هیچ بودی" قرار گیرد که هم از لحاظ وزن و هم از جهت معنی صحیح شود.
ضمناً در دیوان عطار به تصحیح تقی تفضلی "هیچ بودی" نوشته شده است.

بیژن در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰:

مهناز خانم
برای من هر مرجعی که اشعار حافظ را زیباتر و رساتر کند مقبول است . در مورد مصرع دوم بیت مورد نظر :
حافظ به خون دیده وضو ساخت گر چه نیست
بی طاق ابروی تو حضوریش در نماز !
شما هر جور دوست دارید فکر کنید ولی اگر دقیق و با انصاف باشید تفاوت ها را با اصلاحاتی که شد تشخیص خواهید داد.

Sama در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۳۵ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۸:

وزن این شعر فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع‌لن هست لطفا تصحیح فرمایید.

آرشام در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۳۵ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دهم در مناجات و ختم کتاب » بخش ۳ - حکایت بت پرست نیازمند:

در بیت سوم غلتید را اشتباه نوشته اید

... در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۴:

این غزل های مولوی که بین عاشق و عشق (نه معشوق) یا بین عاشق و خیال معشوق دیالوگ هایی بیان میشه بی نظیر هستن.
مثل همین غزل یا غزل شاهکار «من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو...» که از بیت بی نظیر «دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت / آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو» این مناظره شروع میشه.
نکته جالب اینه که تمام این دیالوگ ها بین عاشق و یه امر ذهنی معقول (و نه عینی و محسوس) اتفاق میفته. این قدرت تخیل عجیب مولوی رو نشون میده و اینکه در خلق فضاهای ذهنی مختلف چقدر خلاق بوده.

... در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۴:

امیر رضای عزیزم
قسمتی که شما بهش اشاره کردین، گفتگویی هست بین عاشق و خیال معشوق (آمد دی خیال تو، گفت مرا که غم مخور...)
بیت بعدی (گفت که غم غلام تو...) به این مفهوم هست که خیال معشوقم گفت امیدوارم غم غلام تو باشه و در هر دو جهان شاد و کامروا باشی. اما برای لقای من باید از هر دو جهان بگذری و دور شوی.
عاشق در بیتی که مورد نظر شماست، جواب میده وقتی اجل فرا برسه، جان از بدنم خارج میشه. در اون لحظه اگر به دنبال جان برم، پام بشکنه. یه چیزی شبیه اینه که تو فرهنگ عامیانه میگن دستم بشکنه اگه فلان کارو کنم. پام بشکنه اگه فلان جا برم. مولوی هم میگه پام بشکنه اگه موقع مرگ دنبال جان برم و در واقع کنایه ای هست از اینکه هرگز نگران از دست دادن جانم نیستم و این جان بی تو برام مهم نیست.
غزل معروف سعدی با مطلع «در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم / بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم» هم مفهومی مشابه این غزل داره.
با احترام.

امیررضا در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۴:

سلام بزرگواران.مفهوم این مصرع یکم برام سنگینه.ممنون میشم کمکی بکنین.گر برم به سوی جان باد شکسته پای من

شهیار در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۱:

در چاپی توسط حسین طباطبایی، در آخرین مصرع : جان تاریک آمده است.
با سپاس از زحمات شما

شهیار در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۱:

آخرین مصرع را در جایی : برفروختن جان تاریک اوی دیده ام.

بشیر رحیمی در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۲ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳:

لطفا ابیات ذیل را اصلاح فرمایید:
بیت یازدهم:
نقس‌واری مگر در دل خزد امید آسودن
که زبرآسمان پیدا نشد جا هیچ‌جا ما را
کلمه‌ی «نقس‌واری» را به «نفس‌واری» و «زبرآسمان» را به «زیر آسمان»، اصلاح کنید.
نفس‌واری مگر در دل خزد امید آسودن
که زیر آسمان پیدا نشد جا هیچ‌جا ما را
بیت سزدهم:
ز دل امید الفت بود با هسر ناامیدیها
به این بیگانه هم‌ گاهی نکردند آشنا ما را
کلمه‌ی «هسر» را به «هر» اصلاح کنید
ز دل امید الفت بود با هر ناامیدی‌ها
به این بیگانه هم‌ گاهی نکردند آشنا ما را
و نیز فاصله‌ها را و فاصله‌های مجازی را اگر بتوانید رعایت کنید، خیلی عالی خواهد بود.

استاد جعفری در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۲۶ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۴ - در مدح هژبر سالب علی‌بن ابیطالب صلوات ا‌لله و سلامه علیه ‌گوید:

قاآنی در این قصیده ی شریف به استقبال قصیده ی زیبای سنایی رفته است با این طلیعه
کار عاقل نیست در دل مهر دلبر داشتن
جان نگین مهر مهر شاخ بی بر داشتن
که در گنجور قصیده ی رقم 143 از قصاید سنایی است

.... در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۱۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

سلام آقای حمیدرضا من اونیم که گفته بود با انصاف باشیم من آن انسانی که شما فکر میکنید که به شدت مذهبی باشد و این دیدگاه را برای آن قرار دهم که دیگران نیز مثل من فکر کنند نیستم و هدفم پیچاندن مطلب و نشان دادن خود به عنوان شخص بی طرف برای تبلیغ عقیده خودم نبود فقط نظرم را گفتم و صادقانه تلاش کردم که تاثیر عقیده خودم را کم کنم البته بهتر بود این را به زبان نمی آوردم. هدفم از کشیدن پای حافظ به وسط ماجرا این بود که در جواب بعضی ها که میگویند حافظ اصلا مسلمان نبوده بگویم که با انصاف باشند و نه این که حافظ نیز تا بحال لب به می نزده باشد. موفق باشید

nabavar در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰:

مهناز بانو ، مگر شما زرگر هستید ؟
مرسی

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰:

گرامی بیژن
ممکن است مرجع شما دیگر باشد
ولی ، حافظ به خون دیده وضو ساخت گر چه نیست ، را به جای کدام مصرع می گذارید
ضمناً ، در بیت : از طعنه رقیب نگردد عیار من
چون زر اگر برند مرا در دهان گاز
میگوید : رقیب هرچه طعنه زند در من اثر نمی کند ، همچون زر که هرچه قطعه قطعه شود باز هم زر است .
دهان گاز ، دَم ِ قیچی زرگری را منظور است .
طلا را با نورد به صورت صفحه یا تسمه در می آورند ، سپس با قیچی که همان مقراض عربی و گاز فارسی ست خرد می کنند.
مانا باشی

مبین در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۰۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

ارزو تا زمانی زیباست که بهش نرسین اگه رسیدین دیگه ارزو نیست پس انتظار بهشت زیبا تر از در بهشت بودنست

مبین در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۰۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

ارزو تا زمانی ز

۱
۳۵۵۳
۳۵۵۴
۳۵۵۵
۳۵۵۶
۳۵۵۷
۵۶۶۸