کسرا در ۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۳۹ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد چهارم » بوسه جام:
اجرای ساز و آواز این شعر در برنامه ی شماره 151 برگ سبز با آوای گلپا
کسرا در ۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۱۵ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶:
اجرای ساز و آواز این غزل زیبا در برنامه ی شماره ی 292 برگ سبز با آوای گرم استاد شجریان
بهنام در ۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:
گویند روزی ناصر الدین شاه تمام ادیبان را جمع کرد و پرسید حافظ در غزلی گفته است:
بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت
و اندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار داشت
اگر این بلبل خوش بوده است، پس چرا نالههای زار داشته ؟؟!
اما از پاسخ هیچ یک از ادیبان راضی نشد. بنابراین نامهای برای شاعر بزرگ معاصر خود، «وصال شیرازی» نوشت و معنای دقیق این غزل حافظ را جویا شد.
نامه زمانی به دست وصال رسید که او عزادار فرزندش بود. وصال، نامه ناصرالدین شاه را در نیمه شب مطالعه میکند و برای کشف معنای حقیقی این ابیات، رجوعی به اعداد ابجدی حروف الفبا -که روح حروف و کلمات است- میکند و در میابد که:
عدد ابجدی بلبلی برگ گلی، با ابجد حروفِ حضرات علی، حسن، حسین علیهم السلام مطابقت دارد؛لذا پاسخ پادشاه را به زبان شعر به این صورت بیان میکند که:
خسروا در حالتی کین بنده را غم یار داشت
یادم آمد کز سئوالی آن جناب اظهار داشت
در خطوط شعر حافظ گرچه پرسیدی زمن
بلبلی برگِ گلی خوشرنک در منقار داشت
فـکـر بــسـیـاری نـمـودم، لـیـک مـعلـومـم نـشـد
چونکه شعرش در بُطون اسرار بس بسیار داشت
نیمه شب غواص گشتم در حروف ابجدی
تا ببینم این گُهر ، آیا چه دُرّ ، در بار داشت
بلبلی برگِ گلی شد 356
با علی و با حسین و با حسن معیار داشت
برگ گل سبز است و دارد آن نشانی از حسن
چونکه در وقت شهادت سبزی رخسار داشت
رنگ گل سرخ است این باشد نشانش از حسین
چـونـکه در وقـت شهـادت چهـره ای گلنار داشت
بلبلی باشد علی کز حسرت زین برگ و گل
دائما آه و فغان و نالهی بسیار داشت
اکبر در ۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۴۱ دربارهٔ عبید زاکانی » موش و گربه:
ببخشید لابه کرد و زاری کرد
اکبر در ۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۳۶ دربارهٔ عبید زاکانی » موش و گربه:
من هم موافقم که بیت 23 مشکل تایپی داره و بجای(آنقدر گریه کرد و زاری کرد) نوشته شده (آنقدر گریه کرد و زاری کردی) که وزن شعر رو خراب کرده , لطفاً تصحیح کنید
حسین ق در ۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۰۱ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۵۴:
دیدگان صحیح میباشد نه دیدکان
باتشکر
حسین ق در ۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۱۹ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۱۲:
فگارم
بنظر میرسد برگرفته از کلمه فِگِر که در زبان اکثر لرها به معنای بدشانس یا بداقبال هست میباشد.ما در گویش خودمان یعنی لری بالاگریوه در زبان لری نیز ازین کلمه به همین نوع استفاده میکنیم.در زبان تمام لرهای بختیاری هنوز هم این کلمه کاملا رواج دارد.
بواجندم
با اشنایی اندکی که در مورد زبان لری بخاطر محل زندگیم دارم میتوانم بگویم این کلمه دقیقا هم معنی "به من میگویند" میباشد. در اینجا باباطاهر به ما میخواهد بگوید که اطرافیانم به من چنین میگویند.
برداشت هر فرد از شعری که میخواند بی تردید برای خودش قابل قبول است اما در شعر با لهجه ای خاص موضوع کاملا تفاوت دارد.آیا واقعا یک فرد که در دورترین نقطه از مثلا خراسان زندگی میکند میتواند مانند یک لر لری بداند یا بخواند و برعکس؟؟؟
باتشکر و احترام
سید حسین در ۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سیام:
عزیزان شعر دوست لطفا به این توجه کنید که عرفا در عالم معنا سیر می کردند و عارفان شاعر نوای آن عالم رو ثبت می کردند لطفا دنبال فرد خاصی نباشید حتی خود مولانا هم نمی دانسته در وصف که می گویند در آن عالم!!
محمد در ۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۵۵ - تمثیل تن آدمی به مهمانخانه و اندیشههای مختلف به مهمانان مختلف عارف در رضا بدان اندیشههای غم و شادی چون شخص مهماندوست غریبنواز خلیلوار کی در خلیل باکرام ضیف پیوسته باز بود بر کافر و مؤمن و امین و خاین و با همه مهمانان روی تازه داشتی:
لئونارد کوهن Leonard Cohen به گفته خودش آلبوم Recent Song را از شاعران فارسی زبان مولوی و عطار تاثیر گرفته.
ترانه مهمان (The Guest) از این آلبوم، متاثر از این شعر مولاناست.
salam در ۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۹ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۷۲:
حق با آقا عطاست.اصلش اینطوریه
کمال داودوند در ۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۵۱:
6386
مهدی کریمی در ۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۲۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۸:
اگر ز دست بلا بر فلک رود بدخوی/ ز دست خوی بد خویش در بلا باشد
میم الف در ۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:
ادمین محترم صفحه
با سلام.
لطفا پیش از تایید حاشیه ی بنده به جای «شرح شرح» ویرایش بفرمایید «شرح شطح». ممنونم
میم الف در ۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:
منزل حافظ کنون بارگه پادشاست...
حافظ درین مصرع شطح گفته است. شبیه همانی که ابوالخیر گفت: لیس فی جبتی سوالله!
درخصوص شرح شرح، مطلبی از دکتر شفیعی کدکنی از کتاب دفتر روشنایی میراث عرفانی بایزید اینجا همخوان میکنم:
شطح کلمه ای است که تعریف علمی آن محال است. "گزاره ای" است "هنری و عاطفی." این گونه گزاره های هنری و عاطفی ظاهری غامض و پیچیده دارند و معنای آن برای بعضی قابل قبول است و برای بعضی دیگر غیرقابل قبول. همه کسانی که در طول تاریخ ستایشگران "اناالحق" حلاج و "سبحانی" بایزید بوده اند، کسانی بوده اند که این گزاره ها ایشان را اقناع کرده است و تمامی کسانی که به کشتن حلاج و آواره کردن بایزید کوشیده اند، و در طول تاریخ منکران ایشان بوده اند، کسانی بوده اند که این گزاره ها آنان را اقناع نکرده است. کسی را که این گزاره ها اقناع نکرده باشد با هیچ دلیل علمی و منطقی نمی توان به پذیرفتن آنها واداشت و برعکس نیز اگر اقناع شده باشد با هیچ دلیل منطقی نمی توان او را از اعتقاد بدان بازداشت. رد و قبول "شطح" رد و قبول "علمی و منطقی" نیست. رد و قبول "هنری" و "اقناعی" است.
در ساختار شطح های معروف نوعی بیان نقیضی و پارادوکسی نهفته است. اگر به چهار شطح معروف تاریخ عرفان ایران که همه جا نقل می شود و از زبان چهار عارف برجسته برجوشیده است بنگریم، این ویژگی بیان پارادوکسی و نقیضی را می توان، به نوعی، مشاهده کرد:
1) سبحانی ما اعظم شانی (بایزید متوفی 261)
2) اناالحق (حلاج مقتول در 309)
3) الصوفی غیرمخلوق (ابوالحسن خرقانی متوفی 425)
4) لیس فی جبتی سوی الله! (ابوسعید ابوالخیر متوقی 440)
تناقضی که در جوهر این گزاره ها نهفته است، چنان آشکار است که نیازی به توضیح ندارد: قطره ای که دعوی اقیانوس بودن کند، دعوی او یاوه است و گزافه. اما همین گزاره های یاوه و گزافه را اگر از دید دیگری بنگریم، عین حقیقت خواهد بود. مگر دریا جز مجموعه بی شماری از قطره هاست؟ اینجا مجال مته به خشخاش گذاری های معمول نیست. فقط می توان گفت این چشم انداز یا کسی را "اقناع" می کند یا نمی کند. اگر اقناع کرد، این چهار شطح پذیرفتنی است و اگر نکرد ناپذیرفتنی درست به همان گونه که شما از شنیدن یک سمفونی یا لذت می برید یانه. اگر لذت نمی برید تمام براهین ریاضی و منطقی عالم را هم که برای شما اقامه کنند، بر همان حال نخستین خویش باقی خواهید ماند و کمترین تغییری در شما ایجاد نمی شود. شطح از خانواده هنر است و هنر را با منطق نمی توان توضیح داد. البته هر هنری منطق ویژه خویش را دارد که با همه منطق ها و برهان ها متفاوت است.
مهدی در ۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶:
چقدر عالی اجرا میگنه استاد ایرج بیت دوم را در گوشه خسروشیرین
مهدی در ۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶:
با عرض معذرت : زنده یاد فرهنگ شریف
مهدی در ۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶:
خدای آواز ، استاد ایرج ( حسین خواجه امیری ) این غزل را در برنامه گلهای رنگارنگ شماره 569 ب (ابوعطا) همراه با فرنگ شریف و رضا ورزنده و جهانگیر ملک خیلی عالی اجرا کرده ....
محمد ایمان در ۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۰۹ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۵۷:
دوراه است بر سر راهم وای برمن
یار از من دور است وای برمن
علیرضا محدثی در ۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۷:
در پاسخ به دوستانی که در باره ی انتساب این غزل به مولوی ابهام دارند به عرض می رساند که این غزل در منبع معتبر زیر آمده است :
کلیات شمس یا دیوان کبیر ، با تصحیحات و حواشی بدیع الزمان فروزانفر ، انتشارات امیر کبیر ، چاپ چهارم 1378 ، جزو پنجم ، غزل شماره 2377 ، صفحه 155 .
سامان عین در ۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱: