گنجور

حاشیه‌ها

khayatikamal@ در ‫۸ سال قبل، دوشنبه ۵ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۱۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۷۱:

عید سعید فطر بر گنجور یان مبارک
بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 5215
پاینده باشید و طاعاتت قبول

نازنین در ‫۸ سال قبل، دوشنبه ۵ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۵۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۷۵:

سلام معنی زینهار کلمه ی پرهیز یا تاکید

حاجی سیسی در ‫۸ سال قبل، دوشنبه ۵ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳ - تو بمان و دگران:

از اینکه دوستان با این غزل زیبا ارتباط برقرار کردند بسیار خرسندم
در این شعر دو عامل موجب ارتباط خیلی قوی مخاطب شده:
1- زبان حال مخاطب بودن که البته در اکثر غزل ها میتوان این عامل رو یافت
2- سهل ممتنع بودن شعر خصوصا دوبیت اول
گویا دو بیت اول و دوم، گفتگویی است معمولی که که آهنگین است
هم سهل است
هم ممتنع
و توان ساختن چنین سهل و ممتنعی از شاعری چون شهریار بر میاد
نامش پر فروغ باد

مسعود در ‫۸ سال قبل، دوشنبه ۵ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:

مجید جان دلبندم جون مادرت دیگه سعدی رو به اسلام یا هر دین دیگه ای نچسبونید بابا نامسلمون خودش تو شعرش میگه گبر و ترسا و مسلمان هر کسی در دین خویش/قبله ای دارند و ما زیبا نگار خویش را خودش میگه جون مادرت نرو تو ویکی پدیا بذار دین سعدی اسلام ما نه گبریم نه ترسا نه مسلمان

nabavar در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:

واقعاً حیف روفیابانو
اگر این خرده گیری ها نبود دوستان خوبمان را در کنار داشتیم
فکر کنید اگر دوباره دکتر ترابی ، دکتر کیخا ، مهری بانو ، لیام ، مرسده بانو ، و دیگر خوش قلمان غایب با دوستان حاضر جمع بودند .
چه خوب بود ،
خدا شما را برایمان نگه دارد

dreamer در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹:

هر چه خواهی کن که ما را با تو روی جنگ نیست
پنجه بر زورآوران انداختن فرهنگ نیست
هر کسی آزاده هرکاری می خواد بکنه و کار بد فرهنگ و شعورش و نشون میده
گر تو را کامی برآید دیر زود از وصل یار
بعد از آن نامت به رسوایی برآید ننگ نیست
اگر به هدفت برسی بعدش هراتفاقی بیفته مهم نیست

روفیا در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:

حیف از دکتر ترابی و دیگر دوستان...

روفیا در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:

راست می گوید حسین 2 گرامی
شما را چه می شود؟ حس شوخ طبعیتان کجا رفته است؟!

آرما در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۱۳:

بیت 14 (یکی مانده به آخر)
خفرات در شعر آمده که باید به خفراتی تغییر پیدا کند(پیرو قافیه).

بابک در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۱۶ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۷:

در مورد دوستمون علی و دیگران دوستان متوهم ما که همه شاعرهای ما رو عارف و صوفی می دونند،سعدی با تمام اینکه انسان کاملی بوده ولی دل داشته و مانند هر کس دیگه ای دوره نوجوانی و جوانی داشته و شور و حال خاص خودش،بزرگتر از هرچیزی صداقت سعدی هست که تمام وقایع دوران جوانی خودش رو حال هر چی که باشه عینا نقل کرده،در مورد دوستان متوهم که از یک حکایت به این وضوح و این یقینی رو نچسبونید به عرفان بس کنید ،شاعر داره میگه من میخوام شاهد بازی کنم دوست توهم زده نمی خواد قبول کنه،آخه به شما چه شما اگر دنبال عرفان هستی برو ثنایی بخون...

یونس در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:

با سلام و احترام
در پاسخ به دوستانی که شراب مذکور در اشعار شعرای بزرگ را از جنس شراب انگوری میدانند باید عرض کنم که برای فهم یک واژه در یک متن تاریخی روشی به نام ایجاد شبکه معنایی مطرح کرده اند که اجمالا به معنای فهم شبکه ای و منسجم یک واژه در اندیشه کلی نویسنده است. حال باید پرسید که این دوستان ابیاتی را نظیر این بیت حافظ که "مستی عشق نیست در سر تو رو که تو مست آب انگوری" و امثال آن که در اشارات شعرایی مثل حافظ و سعدی کم نیست و به وضوح خودشان را از شراب انگوری مبرا میکنند چگونه با دیدگاهشان سازگار میکنند؟
همینطور اشعار دیگری که به وضوح در اوج عرفان هستند و حتی درباره همین شراب هم ابیاتی دارند که به هیچ وجه نمیتوانند از جنس شراب انگوری باشند. مثل "بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند باده از جام تجلی صفاتم دادند" یا" به آب روشن می عارفی طهارت کرد علی الصباح که میخانه را زیارت کرد" و... . حالا این دوستان جواب بدهند که چطور شراب انگوری را با این ابیات منطبق میدانند؟
بعلاوه وقتی میبینیم که برخی عرفای بزرگ نظیر ابن عربی و مولانا و ابن فارض و شیخ شبستری و علامه طباطبایی و غیرهم نیز برای بیان مرادشان از همین واژه های شراب و ساقی و... در اشعار استفاده وافر کرده اند, ایا باز هم انها را شرابخوار و اهل میخانه میدانید یا فقط حافظ این میان استثناست؟؟
اگر پیش از هرگونه پیش داوری بروید سراغ خود این بزرگان میبینید که خودشان مرادشان را از این عبارات توضیح داده اند. برای مثال دیوان شیخ شبستری بطور کامل منظور از می و ساقی و میخانه را توضیح داده.
فکر میکنم همه دیدگاه هایی که اینجا مطرح شد در کتاب عرفان حافظ از شهید مطهری بطور مبسوط مورد نقد و بحث قرار گرفته و دوستان میتوانند برای توضیحات جامعتر به آن کتاب مراجعه کنند.

نادر.. در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۷:

باده ..... مل است

نادر.. در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

ای جان پاک خوش گهر! تا چند باشی در سفر؟..

سجاد زارع در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۹ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۰ - د‌ر مدح محمد شاه غازی رحمه‌الله فرماید:

« صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت » شعریست از ملک الشعرای بهار که مصرع اول آن نیز اینگونه میباشد
شاهی به میان آمد و شاهی زمیان رفت
صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت

نادر.. در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:

تو بمان! ای آنک چون تو پاک نیست...

رادوین در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳:

درود
دوستان عزیز جناب حافظ ، جناب شیخ اجل سعدی ، مولوی ،ابو سعید ابو الخیر، بابا طاهر عریان ، جامی ، جناب عطار نیشابوری ، خیام ، شیخ خراقان ، خواجوی کرمانی و ...... همه عارف و صوفی بوده اند و هیچ کدام هیچ کدام از این بزرگان شیعه و یا سنی نبوده اند، بلکه به خاطر عظمت این بزرگان همواره در طول تاریخ بعضی ها خواسته اند تا این بزرگان را به خودشان بچسبانند. عرفان و تصوف ربطی به دین اسلام ندارد. دین همه این بزرگان همان دین عشق جناب استاد الهه قمشه ای هست که ایشان بارها و بارها گفته اند. سپاس

فرخ مردان در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۵۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶ - در ستایش شمس‌الدین محمد جوینی صاحب دیوان:

زود نتیجه گیری کردم مثه اینکه! قصیده دو قسمتی ست.

Behzad Tabari در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۴۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۱:

هر جدی هزل است پیش هازلان
هزل ها جدست پیش عاقلان

فرخ مردان در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶ - در ستایش شمس‌الدین محمد جوینی صاحب دیوان:

ببخشید ابن شعر کجاش "در ستایش شمس‌الدین محمد جوینی صاحب دیوان" بود؟!

۱
۳۲۵۳
۳۲۵۴
۳۲۵۵
۳۲۵۶
۳۲۵۷
۵۴۸۲