گنجور

 
هلالی جغتایی

ای که می پرسی ز من کان ماه را منزل کجاست؟

منزل او در دلست، اما ندانم دل کجاست

جان پاکست آن پری رخسار، از سر تا قدم

ور نه شکلی این چنین در نقش آب و گل کجاست؟

ناصحا، عقل از مقیمان سر کویش مخواه

ما همه دیوانه ایم، این جا کسی عاقل کجاست؟

آرزوی ساقی و پیر مغان دارم بسی

آن جوان خوبرو و آن مرشد کامل کجاست؟

در شب وصل از فروغ ماه گردون فارغم

این چنین ماهی، که من دارم، در آن محفل کجاست؟

روزگاری شد که از فکر جهان در محنتم

یارب! آن روزی که بودم از جهان غافل کجاست؟

نیست لعل او برون از چشم گوهر بار من

آری، آری، گوهر مقصود بر ساحل کجاست؟

چون هلالی حاصل ما درد عشق آمد، بلی

عشقبازان را هوای زهد بی حاصل کجاست؟

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
طغرای مشهدی

سایه گرد تیغ بیدم،طالع بسمل کجاست

دشنه سوسن به پهلو می رسد، قاتل کجاست

کس نمی بینم که خالی باشد از دیوانگی

در جنون آباد گیتی، آدم عاقل کجاست

بیدل دهلوی

یا رب امشب آن جنون آشوب جان و دل ‌کجاست

آن خرام نازکو، آن عمر مستعجل کجاست

زورقی دارم‌، به غارت رفتهٔ توفان‌ یاس

جز کنار الفت آغوشش دگر ساحل کجاست

تا به‌س تهمت نصیب داغ حرمان زیستن

[...]

سعیدا

یار را از من چه می‌پرسی بپرس از دل کجاست

محفل لیلی ز مجنون پرس در محمل کجاست

عالمی شد کشتهٔ شمشیر غم کو شاهدی

تا برآید از میان گوید به ما قاتل کجاست

سیر دارم تا سحر امشب کنشت و کعبه را

[...]

صامت بروجردی

اختلاف اهل دل خوبس اهل دل کجاست

آنکه حل سازد یکی از این همه مشکل کجاست

روزگاری شد که سرگردان دشت حیرتم

یک نفر پیدا نشد تا گویدم منزل کجاست

غرقه در دریای خودبینی شدم دردا که نیست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه