در گلستانیکهگرد عجز ما افتاده است
همچو عکسازشخص،رنگازگلجدا افتاده است
بسکه شد پامال حیرانی به راه انتظار
دیدهٔما، بینگه چون نقش پا افتاده است
ما اسیران از شکستدل چسانایمن شویم
بر سر ما سایهٔ زلف دوتا افتاده است
نیست خاکیکز غبار عجز ما باشد تهی
هرکجا پا میگذاری نقش ما افتاده است
گاهگاهی ذوق همچشمیست ما را با حباب
در سر ما نیز پنداری هوا افتاده است
از طلسم ملکه تمثال حبابی بیش نیست
عقدهها در رشتهٔ موج بقا افتاده است
کو دم بیباکی تیغیکه مضرابیکند
ساز رقص بسمل ما از نوا افتاده است
سبزه وگل تا بهکی بوسد بساط مقدمت
از صف مژگان ما هم بوریا افتاده است
ازگل تصویر نتوان یافت بوی خرمی
رنگ ما از عاجزی بر روی ما افتاده است
جادو منزل درتن وادی فریبی بیش نیست
هرکجا رفتیم سعی نارسا افتاده است
این زمان از سرمه میباید سراغ دلگرفت
جامماعمریستاز چشمصدا افتاده است
گر فلک بیدل مرا بر خاک زد آسودهام
میکند خوب فراغت سایه تا افتاده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تصویر کشیدن حالتی از ناامیدی و عجز میپردازد. شاعر در گلستانی که پر از ناکامی و ضعف است، احساس عدم وجود و جدایی از زیبایی و عشق را بیان میکند. او میگوید در انتظار و تنهاییاش، چشمهایش به یاد نگهها و عشقهای از دست رفته، مانند نقش پا روی زمین افتادهاند. شاعر از درد ناشی از شکست و عجز صحبت میکند و نشان میدهد که در هر کجا که میرود، نشانههایی از رنج خود را به همراه دارد. در انتها، شاعر بر این نکته تأکید میکند که این دوران، به رغم تمام مشکلات و ناکامیها، هنوز وسوسهی زندگی و عشق را در خود دارد.
هوش مصنوعی: در باغی که ناتوانی ما آنجا سایه انداخته است، مانند تصویری که از چهره جدا شده، رنگ و زیبایی از گل هم دور افتاده است.
هوش مصنوعی: به خاطر مدت طولانی که در انتظار کسی هستیم، حالا چشمان ما بدون توجه، مانند رد پای کسی روی زمین، بیحرکت و بیجان ماندهاند.
هوش مصنوعی: ما که دلشکسته و اسیر عشق هستیم، چگونه میتوانیم آرامش پیدا کنیم در حالی که سایههای زلف معشوق بر سر ما سایه افکنده است؟
هوش مصنوعی: هیچ نقطهای وجود ندارد که از اثرات ناتوانی ما پاک باشد؛ هر کجا که قدم میگذاری، نشانه و اثر ما آنجا باقی مانده است.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، حس رقابت و شادی ما را مثل حبابی در سرمان فرا میگیرد، انگار که در آن لحظه هوا در سرمان به هم ریخته است.
هوش مصنوعی: ملکه در حقیقت بیشتر شبیه یک تصویر روی آب است و تنها یک جلوهٔ ظاهری دارد. در واقع، تمامی مشکلات و احساسات در درون موجهای زندگی گرفتار شدهاند و نمیتوان آنها را به سادگی فراموش کرد.
هوش مصنوعی: بیت بیانگر احساس ناامیدی و فقدان شجاعت است. نوعی از کما و بیحرکتی در وجود انسان حس میشود که به دلیل غم و اندوه ناشی از از دست دادن شادی و نشاط است. در اینجا اشاره به نیازی به شجاعتی دارد که بتواند دوباره زندگی را به حرکت درآورد و به رقص و شادابی بازگرداند.
هوش مصنوعی: تا کی طبیعت زیبای سبز و گل، به خاطر حضورت، زمین را مزین کند؟ از میانه مژگان ما، دیگر چیزی باقی نمانده و فقط یک تکه بوریا افتاده است.
هوش مصنوعی: تصویر زیبایی و طراوت را نمیتوان از گل دریافت کرد، چرا که رنگ و بوی خوش ما به خاطر ناتوانی و کمتوجهی بر چهرهمان سایهای افکنده است.
هوش مصنوعی: هر جا که رفتیم، متوجه شدیم که جادو و نیرنگی در کار نیست و هر تلاشی که کردیم ناکام مانده است.
هوش مصنوعی: در این زمان، باید با چشمان دلنشین و عمیق، به جستجوی زندگی و زیباییها بپردازیم، زیرا عمر ما مانند جامی است که از نگاه و صدا خالی شده است.
هوش مصنوعی: اگر آسمان سختیهایی بر من نازل کند، این امر مرا آرام میکند و در زیر سایه راحتی که فرود آمدهام، احساس آرامش میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که از قافله کعبه جدا افتاده است
کارش از راهنمایان به خدا افتاده است
رهبر حق طلبان روشنی راه بس است
ساده لوح آن که پی راهنما افتاده است
به دلیل غلط آن کس که زند لاف وصول
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.