نستوه در ۷ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۵۳ دربارهٔ میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۲- سورة البقره » بخش ۹۳ - ۲۹ - النوبة الثالثة:
در مصرع یکمِ آخرین بیت، از نادرست است و ار صحیح است.
nabavar در ۷ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۸:
کورش جان
مولوی که را کی می نوشته
زنده باشی
nabavar در ۷ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۴۶ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:
ببخشید ، جناب نفیسی
nabavar در ۷ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۴۵ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:
وز دل برون نمیرودم این هوس مرا
به نظر اشتباه است اگر چه نجاب نفیسی تصحیح کرده باشند چون : ” مرا “ در ” نمی رودم “ مستتر است و دوباره تکرار آن بی مورد است
وز دل برون نمیرود این یک هوس مرا
بهتر است
فرزاد در ۷ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:
اظهار نظرهای برخی از کاربران را که مشاهده می کنیم صرفا تاسف می خوریم. متاسفانه بعضی ها برای اظهار نظر فقط اعتماد به نفس دارند در حالی که علاوه بر اعتماد به نفس به کمی مطالعه و سواد ادبیاتی در این زمینه هم نیاز مبرم داریم.
مثلاً حافظ را با قاطعیت " سنی مذهب" خوانده اند و نتیجه گرفته اند او اعتقاد به امام زمان ندارد تا این شعر را در حق او گفته باشد! و همین را دستاویزی برای توهین به شخص دیگری قرار داده اند.
یکم:
برادران اهل سنت در اعتقاد به مهدی موعود دست کمی از شیعیان ندارند و اختلاف در این مورد خیلی کم است. تقریباً به جز زنده بودن ایشان در حال حاضر اختلاف مهم دیگری نیست.
دوم :
تاریخ زندگانی حضرت حافظ به دلیل زمان زندگانی ایشان(قرن هشتم هجری) که مصادف است با دوره سلطه ی قوم مغول بر ایران، ابهامات زیادی دارد. هرچند ایالت فارس از حمله مغول جان سالم به در برد ولی متاثر از حضور این قوم وحشی بر اریکه ی قدرت این سرزمین بود. این بدین معناست که اطلاعاتی که از حافظ در دست است کمتر از آنی است که می گویند و خیلی از این مطالب حدس و گمان و فرضیه هایی است که به خورد مخاطبان شان می دهند.
سیّم :
باید تکلیف خودمان را با این مسآله روشن کنیم که آیا حافظ یک عارف است یا صرفا یک شاعر است؟
بدین معنا که ،مکتب شعری که محی الدین ابن عربی (پدر عرفان اسلامی) بنا نهاد و بعد از او ابن فارض و سایر عرفا برای بیان مطالب عرفانی از مفاهیم عاشقانه و تغزل مانند چشم و ابرو و می و ساقی و لب لعل و زلف و رخ و خال و غمزه و ..... استفاده کردند( کتاب مثنوی گلشن راز سروده ی شیخ شبستری برای بیان و تفسیر این الفاظ در مکتب عرفا ست). آیا حافظ را یک حافظ قرآن و عارف و سالک باتقوا و زاهد و اخلاقمدار می دانیم یا صرفاً یک شاعر خوش ذوق که برای حاکمان و رفقا و ... لفاظی کرده و شعر سروده ؟
نمی توان پذیرفت که این بیت شعر را حافظ در مدح یک انسان معمولی سروده باشد :
تویی آن گوهر یکدانه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بوَد حاصل تسبیح ملک
در مفاهیم و معانی بلند قرآنی که حافظ حافظِ اوست این بیت در مدح یک گوهری است که در عالم خلقت، یک دانه است.
عطا در ۷ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۵ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷:
وزن این شعر خفیف مسدس مخبون محذوف هست لطفا اصلاح کنید برای جلوگیری از اشتباه خواندن کاربران
کوروش در ۷ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۸:
با سلام،
لطفا مصراع اول از بیت آخر، به صورت زیر تصحیح شود
چند پرسی شمس تبریزی که بود
مهدی گلچین عارفی در ۷ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۰۴ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:
صورتِ درستِ مصرعِ دوم از بیتِ پنجم این است:
وز دل برون نمیرودم این هوس مرا
(تصحیحِ سعید نفیسی، تهران: امیرکبیر، 1340، ص79).
بیگانه در ۷ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۳۷ - حکایت مارگیر کی اژدهای فسرده را مرده پنداشت در ریسمانهاش پیچید و آورد به بغداد:
شخص ف-ش نام، چه زیبا و خوب نوشته اند. خداوند حفظشان کند و دستشان درد نکند بابت این شرح کوتاه زیبا.
همایون در ۷ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲۲:
عرفان جلال دین همانا شناخت انسان است نه چیزی دیگر و پیام او این است که در این جهان گهر پر ارزشای یافت شده و آن انسان است و افسوس اگر خود قدر خود را نداند چون چیز دیگری نیست که این را دریابد بجز خود انسان
انسان دارای بخت مکرر است یک بار مانند همه چیز دیگر که به هستی میآید و یک بار آنکه به هستی خود آگاه میگردد و خود و بزرگی خود را در مییابد زیرا در خود همه چیز را میبیند خاک را آتش را و هر چه در آسمان و زمین است در انسان جای میگیرد و معنی میگیرد و خود از همه آنها جدا است از این رو رخسی که انسان میتواند در هستی به وجود آورد بی نهایت شکوه مند است چون انسان برای خود هیچ حد و اندازهای در نظر نمی گیرد
او نهایت لطافت هستی است اگر روحی در هستی باشد همانا به صورت انسان در آمده است پرواز انسان با پر عشق است که با آن به همه جا و همه چیز میرسد و همه چیز را با لطافت خود در میآمیزد
شهری در انسان نهان است و او هستی را با خود بدان سو میکشاند و این که سروری هستی با اوست سپاسگزار تر از او در هستی نمی توان یافت و همین او را آسیب ناپذیر ساخته است
بهرام در ۷ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۷:
وثاق به معنی سرا , خیمه یا خانه میباشد , در این بیت شاعر , مجبوب را چون راهزنی جامه کن تمثیل میکند که چیزی برای او باقی نمیگذارد. لذا میگوید ما که چیزی برای از دست دادن نداریم پس امشب مست به دیدار او میرویم .
علی اثیر در ۷ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۱۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۸ - گفتار اندر سلامت گوشهنشینی و صبر بر ایذاء خلق:
در قسمت آخر این شعر چند بیت دیگر هم هست که حذف شده است . متأسفانه من کلیات سعدی را در دسترس ندارم تا بازنویسی کنم. اما در این ابیات او به دو نفر اشاره می کند که یکی غلامی داشته و آن دیگری به او گفته به این غلامها رو نده و هر از گاهی تنبیه کن و زمانی که مرد نیمه فریادی بر سر غلام میزند همان دوست می گوید که چه می کنی ؟ غلام را کشتی !!
همایون در ۷ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲۱:
سخنی نو که از نو شدن یک باور میآید و گسترش پیدا میکند که از جنس راستی و مهر است
وقتی از اجزا به درون کلّ مینگری هر بار که میخواهی آنرا بشناسی جوابی دیگر میگیری و فغان و ناله میکنی کهای کلّ تو چه هستی و من چرا با تو هستم
هر جز خود لذت کلّ بودن را میچشد و خاموش است زیرا کلّ و جزو همیشه با هم هستند و هر کلی خود جزوی از کلی دیگر است
این شهر بزرگ در درون خود گسترش مییابد و همیشه نو میشود همچون باغای که هر بهار گلهای تازه میدهد و نو میگردد
رابطه کلّ و جز راز آمیز باقی میماند زیرا نمی توان چیزی را که همواره نو میشود تعریف نمود بلکه با گوش جان میتوان شیند و نیوشید زیرا رابطهای خود بخودی و از روی یگانگی است و کسی بر آن نظارت نمی کند و بیرون آن نیست
اگر تو فکر میکنی که میتوانی ناظر باشی مانند پروانهای هستی که به گرد موم عسل بجای شهد آن میگردد و خود را فدای آتش شمع میکند که آن را نور تصور کرده است
داستان انسان گوئی داستانی ویژه است چون شهری است که همه دنیا را در خود جای میدهد و ناچار باید به سخن درآید و بگوید که چه در خود دارد و سخن او برای هستی و همه اجزا آن شنیدنی و خرمی بخش است و راستی و مهر ارمغان دارد زیرا نویی را میشناسد و با نور درون آشناست و تماشای درون میکند و با ترانههای خود نویی و خرمی را میسراید که هستی را خروشان و گردون را به رخس در میآورد و همه ذرات و اجزا را به شاهی و سروری میرساند
این پیام بزرگی بخش جلال دین است که با پیام های دیگران که با مهر و یاری آشنا نیستند و از کوچکی میگویند تفاوتی سترگ دارد
۷ در ۷ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۲۳:
گر من بمیرم در غمت خونم بتا در گردنت
فردا بگیرم دامنت از من چرا رنجیدهای؟
بتا(Beta): بهل تا-بگذار تا
یا:
بتا(Bota) :ای بت
فردا:فردایی که کسی ندیده(قیامت)
اگر من در غمت بمیرم بگذار خونم در گردنت باشد تا در قیامت بتوانم آن را دستاویزی کنم که دامنت را بگیرم
اینجا که دست کوته من به دامنت بلندت نرسید باش تا قیامت!
گیومرد ریاضی در ۷ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۰:
آواز خصوصی بیات اصفهان استاد شجریان با استاد درخشانی با عنوان سوز و ساز بسیار زیباست .
مهران در ۷ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۶ - بیان آنک نفس آدمی بجای آن خونیست کی مدعی گاو گشته بود و آن گاو کشنده عقلست و داود حقست یا شیخ کی نایب حق است کی بقوت و یاری او تواند ظالم را کشتن و توانگر شدن به روزی بیکسب و بیحساب:
دوست گرامی. این فرضیه من نیست، چیزیه که مولوی گفته و تمام عرفا و گوروها هم همین رو گفتند.
البته که وجود واقعی ما نمی میره، فقط جسمه که می میره و من جسم نیستم.
پورقناد در ۷ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۵۵ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۴:
منظور آقای شاکر گلهای تازه برنامه 120 در آواز افشاری است.
فرهاد در ۷ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۵۵ دربارهٔ شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۲۴ - فی نغمات الجنان من جذبات الرحمان:
نظر قبل حل شد،چه تو را می باشد
فرهاد در ۷ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۵۴ دربارهٔ شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۲۴ - فی نغمات الجنان من جذبات الرحمان:
ظاهر مصرع اول بیت یکی مانده به آخر،چه می باشد،نه چت...
غفاری در ۷ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۴۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۴۸: