کوروش در ۱۱ روز قبل، سهشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۱۰ - جواب دهری کی منکر الوهیت است و عالم را قدیم میگوید:
الان دلیل حقانیت دین مصطفی اینه که اسمشو از بالای مناره میگن یا رو سکه مینویسن ؟ این آیا دلیل قانع کننده ایه ؟
کوروش در ۱۱ روز قبل، سهشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۱ - جواب دادن قاضی صوفی را:
جور دوران و هر آن رنجی که هست
سهلتر از بعد حق و غفلتست
بعد حق یعنی چه
میدونم ینی دوری از حق ولی دوری از حق ینی چی
کوروش در ۱۱ روز قبل، سهشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۳۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۹ - در بیان آنک شناسای قدرت حق نپرسد کی بهشت و دوزخ کجاست:
از وقتی دوربین اختراع شد نه چوب اژدها شد نه ماه نصف شد نه آب دریا برای غرق کردن فرقی بین آدما قائل شد
زهرا موسی بیگی در ۱۲ روز قبل، سهشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۴۳ در پاسخ به سیدعلی میرحسینی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدیدکنندگان را:
بنده در ابتدا وقتی به این بیت برخورد کردم، یاد هفت مرحله عشق افتادم که از نظر عطار هفتمین مرحله فنا هست، فنا دربرابر عشق و ان عشق ذات حق تعالی است در این صورت باهم هماهنگه، اما وقتی نوشته شما رو دیدم باز هم لذت بردم آنجا که فرمودید عدم گردد عدم، یعنی هستِ هستی تا ابد و این هم هماهنگ با جاودانگی انسان و هم هماهنگ با ابیات دیگر هست....در هرصورت هردو معنای زیبایی داره
مهدی در ۱۲ روز قبل، سهشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۳۶ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۰:
سیدعلی میرافضلی، با استفاده از نسخهٔ کتابخانه مجلس، بیتِ اول را اینگونه تصحیح کرده است:
خاقانی اگر با زر و مَی داری رای
نه دین بنوا داری و نه عقل بجای
منبع: پیوند به وبگاه بیرونی
وحید نجف آبادی در ۱۲ روز قبل، سهشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹۷:
درود ارادت
معنی بیت اول
ای گرد عاشقانت از رشک تخته بسته
مولانا از زبان خداوند میگه که؛ خداوند از غیرتش به دور عاشقانش حصار بسته
تخته اینجا به معنای حصار هست
وی جمله عاشقانت از تخت و تخته رسته
میگه که ای تویی که عاشقانت هم از تخت به معنای تخت پادشاهی تشبیحی از عالم مادی است رسته اند، رها شده اند و همینطور از تخت که به معنای حصار است رها شدند ینی چنان شیفته تو اند که نیازی به حصار نیست و جایی نمی روند
رسول لطف الهی در ۱۲ روز قبل، سهشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:
ادوارد براون هم تضمین آورده زمانی که درشیراز باغ رشک بهشت مهمان بوده.
داریوش ابونصری در ۱۲ روز قبل، سهشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۱۷ در پاسخ به غلامحسین مراقبی دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۹:
هموطن گرامی این بیت مورد نظر شما درست است و اشکالی ندارد و در شاهنامه این بیت را هم میبینید:
همه دیده بر مغفر من نهید
چو من برخروشم دمید و دهید
مغفر= کلاه خود
دمید= فعل امر یعنی حمله بیاورید
دهید= بزنید
دو فعل امر آخری واژه های قدیمیست و تنها صیغهء امری آن استفاه میشود و این دو فعل صیغه های دیگری ندارد مگر دمیدن بمعنی دیگری مانند فوت کردن باشد.
یعنی شما به کلاه خود من نگاه کنید و وقتی من خروشیدم حمله بیاورید و بزنید. این دو فعل باین دو معنی امروز بکار برده نمیشود بنابراین اشتباهی در این بیت نیست.
مبارکه عابدپور در ۱۲ روز قبل، سهشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۱۴ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۰۱:
وانواجم به معنی بازگو نکردن امده در موسیقی مازندران نوعی ترانه آهنگین نواجش داریم که با ناز دادن واگویه کردن معنی میشه
احمد احمدی در ۱۲ روز قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹:
در بیت نهم، برای حفظ وزن شعر، «حکم وِراست» به جای «حکم او راست» صحیح است.
مبارکه عابدپور در ۱۲ روز قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۵۶ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۳۴:
داستان خرگوش و لاک پشت
امیرعلی داودپور در ۱۲ روز قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سیام:
مولانا این سخن را برای مسیح موعود سروده اند (مروح کردن زندان بر ارواح زندانی کار مسیح است) و خداوند مولانا (شمش یا شمس ) برای هر کس که بخواهد میخواند. نخست اینکه مولانا حضرت شمس را تجلی شمش که خداوند نور و نورالانوار است میداند (شمش) خداوند کهن سومری و اکدی، خداوند کهن بین النهرین و خدای خورشید بوده است.
شَمَش (زبان اکدی: šamaš[الف]) خدای خورشید در بینالنهرین باستان بود که پیش از آن به اوتو (زبان سومری: dUTU 𒀭𒌓 «خورشید»[۲]) شناخته میشد.
اعتقاد بر این بود که او هر روز هر آنچه در جهان رخ میدهد را میبیند و به همین دلیل مسئولیت عدالت و محافظت از مسافران را بر عهده داشت. در جایگاه قاضی الهی، میتوانست با جهان زیرین در ارتباط باشد.
دوم اینکه امیر بی گزند نداریم ، آنکس که گردون را بگرداند به باطل آسیب رساند و این میسر نشود به جز به اصلاح سوم اینکه عزیزانی که علی ابن ابی طالب را مطلوب مولانا خوانده اند و شخصی در گذشته را میستایند، مولانا این سخن را خطاب به زندگان سروده است و از قضا ایشان را اگر مایل بود مستقیم خطاب میکرد چنانچه قبلا نیز شمس و پیامبر اسلام و برخی دیگر را خطاب فرموده است.
بسیار سخن برانده اند در باب صواب
بسیار سخن خودش چه باشد جز عذاب
امروز تو رفته ای و من زنده به دهر
فردا بروم من و دگر بوده خطاب
پنجم اینکه ، آدمی باید در یک زندگی به قدر خویش برسد و در حد توان خویش گردون را بگرداند. گرداننده گردون مانند گرداننده آسیاب است. یا به رزق، یا به هوا، یا به آب یا به آتش و یا به قضا.
امیرعلی زیبایی در ۱۲ روز قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۴۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶:
شروع شاهکار و پایان شاهکار تر
چه کردی مرد سخندان شروان...
علیرضا زارع در ۱۲ روز قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۵۹ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » مخمس:
زنده یاد بانو هایده در ترانه نشانه یه چند بیت از این شعر رو سرودند به زیبایی هرچه تمام تر
سپیدآر در ۱۲ روز قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۱۶ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸:
بسیار زیبا
مسعود کلانتری در ۱۲ روز قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰:
بیست و پنج سال پیش فهم دیگری از این غزل داشتم و حالا فهم دیگر.احتمالا در آینده فهمی متفاوت تر از امروز بر من معلوم شود.
تمامی خوانش هایی که دوستان ضبط کرده اند، خیالِ حوصله بحر، خوانده اند که به نظر حقیر هم، خیال، حوصله بحر، شیرین تراست.
واقعا هیهات از این قطره محال اندیش
MesterShan در ۱۲ روز قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳:
درود و عرض ادب، چرا ترتیب ابیات در سایت با ترتیب ابیات در کتب ها مغایرت دارد ؟
بهزاد فرخ زاده در ۱۲ روز قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۵۲ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:
به نظر این شعر شبیه شعرای شیخ بهایی نیست و منسوب به ایشون میتونه باشه
محمد عظیمی در ۱۲ روز قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۳۰ در پاسخ به بهمن صباغ زاده دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۳:
درود. خیر این جمله سوالی نیست. متاسفانه در خواندن هم دوستلن رعایت نکردن. چه کار آیدت بدین معنی ست که چقدر کار آیی دارد شاعر شگفت زده شده از این همه کار آیی و این عبارت رو گفته . چه کارها که نمیکند یعنی
سیدسینا حسینی در ۱۱ روز قبل، سهشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۲۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۵: