گنجور

حاشیه‌ها

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۱۱ روز قبل، شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۱۹ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶:

به استناد لغتنامه دهخدا، واژه «ماندن» بیش از 20 معنی متفاوت دارد. بنابراین «درآمدن» که با افزودن پیشوند «در» به دست می‌آید، می‌تواند معنی‌های متفاوتی داشه باشد (افزون بر معنی شناخته شده). چنین کاری تنها و تنها از کسی چون خاقانی برمی‌آید و بس.

با این حساب، معنی بیت شماره 7 خواهد بود: اگر بیشۀ روزگار آتش بگیرد، مرغی چون من بی بهره از سیخ [کباب] نخواهد ماند.

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱۱ روز قبل، شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۳۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴:

ز خجلت ، چون عسل حل شد طبرزد

داریوش در ‫۱۱ روز قبل، شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۲۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۱:

درود و سپاس از پایه گذاران گنجور که با آن شروع به خواندن شاهنامه کردم و بسیار یاد گرفته ام . 

عرب عامری.بتول در ‫۱۱ روز قبل، شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲:

آقای چاووشی

اشعار حافظ که جایگاه ویژه ای دارند، درست.

اما شما با صدای خودتون، این غزل رو روی لوح دل و ذهنمون، ثبت کردید.

صداتون مانا.

رسول لطف الهی در ‫۱۱ روز قبل، شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:

البته حافظ ارادت ویژه ای به اوستا و مغان دارد.وکوچه ای هم در شیراز بنام مغان هست.

عرب عامری.بتول در ‫۱۱ روز قبل، شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲:

احرام چه بندیم؟ چو آن قبله نه این جاست

در سعی چه کوشیم؟ چو از مروه صفا رفت

چقدر قشنگه این بیت.

چقدر زیبا غم و درد جدایی رو حافظ بیان کرده.

اصلا انگار این بیت کوهی از غم و درد هست...

 

شعیب حازم در ‫۱۱ روز قبل، جمعه ۲ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۲۲ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵۰:

 

شعله : استعاره از خط /نامه

 

نهال از قلمت گلشن کاغذ

 

یعنی نوشته‌ات چنان زنده و پرشکوه است که صفحه‌ی بی‌جان کاغذ را به باغی زنده تبدیل کرده.

 

دود از خط مشکین تو در خرمن کاغذ

خط مشکین - سیاهی با خوش بوی یا سیاهی پراز محتوا.

 

وقتی تو نامه ات را خواندم، سیاهی خطت چون دودی لطیف از خرمن کاغذ برمی‌ خاست — یعنی گرمای قلمت، کاغذ را می‌سوزاند و از آن دودِ معنا برمی‌خیزد.

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱۱ روز قبل، جمعه ۲ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷:

اسناد نصرالله صالح پور هم این غزل را در مراسم درگذشت استاد عبدالله دوامی خوانده اند

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱۱ روز قبل، جمعه ۲ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۰۷ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷:

به هوای تو عزیزان همه خارند، اما

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۱۱ روز قبل، جمعه ۲ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۲۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۰:

«جفاکاری» در مصرع نخست بیت 1 باید با «جگرخواری» جایگزین شود؛ به استناد:

1-نسخه عبدالرسولی؛

2-وجود «جگرخواری» در چهار نسخه خطی–شماره ثبت 91038، شماره ثبت61914، شماره ثبت 64528 و شماره دفتر 13312 (برخلاف زیرنویس صفحه 605 نسخه سجادی که نشان می‌دهد آنرا در دو نسخه دیده است)؛

3-ضعیف بودن احتمال دو بار به کارگیری یک صفت در یک بیت از سوی یک سخنور قَدَر.

گیوه چی givhamid@gmail.com در ‫۱۱ روز قبل، جمعه ۲ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰۷:

عجب تعبیر زیبایی در اینجا استفاده شده❤️ بقول جناب دکتر سروش، شعر مولانا جوششی میباشد و نه کوششی:

خون چو میجوشد، منش از شعر رنگی میدهم

امیر عطا در ‫۱۱ روز قبل، جمعه ۲ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۲۰ دربارهٔ رهی معیری » ترانه‌ها و نغمه‌ها » شمارهٔ ۴۰ - شب جدایی:

درود چه ابیات جانسوزی

درود بر استاد قوامی عزیز با صدای لطیفشان چه زیبا این شعر را بر دلمان حک کردند

 

و همناطور همایون جان شجریان

خلیل شفیعی در ‫۱۱ روز قبل، جمعه ۲ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:

✅ نگاه دوم: عناصر برجستهٔ غزل ۲۷۷ حافظ

بیت ۱

فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش / گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش

✦ تقابل میان وفاداری عاشق (بلبل) و خودپسندی معشوق (گل) مضمون محوری بیت است.

✦ «فکر بلبل» نشان از صداقت و اخلاص دارد، در حالی‌که «عشوهٔ گل» نماد غرور و خودآرایی است.

✦ تضاد «فکر» و «عشوه» در این بیت، به زیبایی جدال میان عشق راستین و ظاهرگرایی را تصویر می‌کند.

بیت ۲

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکُشند / خواجه آن است که باشد غمِ خدمتکارش

✦ بازتعریف مفهوم قدرت و بزرگی در عشق و اخلاق: «خواجه» کسی است که از زیردستان و عاشقان خود دلجویی می‌کند.

✦ حافظ با واژگان «دلربایی» و «خدمتکار» تقابل میان سلطه و مهر را می‌آفریند.

✦ در این بیت، مروّت و انسانیت معیار برتری است، نه فریبندگی و تسلط.

بیت ۳

جای آن است که خون موج زند در دل لعل / زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش

✦ تصویر هنرمندانه از وارونگی ارزش‌ها: گوهر حقیقی (لعل) بی‌ارزش شده و سنگ پست (خزف) رونق یافته است.

✦ واژهٔ «تغابن» (زیان پنهان) از اصطلاحات قرآنی است و به فریب دنیا اشاره دارد.

✦ این بیت یکی از قوی‌ترین انتقادهای اجتماعی حافظ است که در قالب استعاره‌ای زیبا بیان شده است.

بیت ۴

بلبل از فیض گل آموخت سخن، ور نه نبود / این همه قول و غزل تعبیه در منقارش

✦ تلمیحی ظریف به الهام شاعرانه: بلبل (شاعر) از گل (معشوق) الهام گرفته است.

✦ «فیض گل» یادآور الهام الهی است و «منقار بلبل» نماد زبان شاعر.

✦ این بیت بیانگر رابطهٔ میان عشق و آفرینش هنری است.

بیت ۵

ای که در کوچهٔ معشوقهٔ ما می‌گذری / بر حذر باش، که سر می‌شکند دیوارش

✦ هشدار غیرتمندانه و استعاری: «دیوار کوچهٔ معشوق» نماد حریم عشق است.

✦ تأکید بر خطر ورود بی‌اجازه به قلمرو عاشق، بیانگر وفاداری و پاسداری از عشق است.

✦ این بیت رنگی از طنز ظریف نیز دارد، زیرا دیوار به صورت موجودی انتقام‌گیر تصویر می‌شود.

بیت ۶

آن سفرکرده که صد قافله دل همرهِ اوست / هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

✦ دعایی صادقانه برای یار دوردست، که نشانهٔ وفاداری و محبت بی‌منت است.

✦ تعبیر «صد قافله دل» تصویری اغراق‌آمیز و شاعرانه برای بیان شدت دلتنگی است.

✦ این بیت از محبوب‌ترین ابیات حافظ در زبان مردم شده است.

بیت ۷

صحبت عافیتت گرچه خوش افتاد ای دل / جانب عشق عزیز است، فرومگذارش

✦ جدال درونی میان آسایش و عشق؛ حافظ جانب عشق را می‌گیرد.

✦ این بیت نمونهٔ روشنی از فلسفهٔ رندی حافظ است که آرامش مصلحت‌جویانه را دونِ شأن عاشق می‌داند.

✦ واژه‌های «عافیت» و «عشق» تضادی بنیادین می‌سازند.

بیت ۸

صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه / به دو جام دگر آشفته شود دستارش

✦ طنزی گزنده علیه زهد فروشان و ریاکاران.

✦ «کلاه کج کردن» کنایه از غرور و خودبینی است، و «آشفته شدن دستار» نماد رسوایی و بدمستی.

✦ حافظ با طنز تلخ خود، سقوط معنوی صوفی‌نمایان را پیش‌بینی می‌کند.

بیت ۹

دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود / نازپرورد وصال است، مجو آزارش

✦ پایان عاشقانه و لطیف غزل؛ پس از همهٔ شکایت‌ها و طعنه‌ها، نغمهٔ مهربانی و گذشت برمی‌خیزد.

✦ «خوگر وصال» و «نازپرورد» استعاره از دلی است که به عشق پاک انس گرفته است.

✦ این بیت، غزل را با لحن انسانی و صلح‌جویانه به پایان می‌برد.

💠 جمع‌بندی نگاه دوم:

غزل ۲۷۷ آمیزه‌ای است از عشق، اخلاق، طنز و انتقاد اجتماعی.

از بلبل و گل آغاز می‌شود، با ریاکاران به جدال می‌پردازد، و در نهایت به مهربانی و دعا ختم می‌شود — همان مسیر جاودانهٔ اندیشهٔ حافظ:

از شور عشق تا شعور انسانیت.

⬅️ خلیل شفیعی(مدرس زبان و ادبیات فارسی)

پیوند به وبگاه بیرونی

خلیل شفیعی در ‫۱۱ روز قبل، جمعه ۲ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:

شرح بیت‌به‌بیت غزل ۲۷۷ حافظ

بیت ۱

🔹 فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش / گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش

بلبل تمام همّ و غمش عشق به گل است، در حالی‌که گل در اندیشه‌ی جلوه‌گری و ناز است. حافظ در این تقابل، عاشقِ صادق را در برابر معشوق خودخواه می‌گذارد. اشاره‌ای لطیف به پاکی عشق و ناز معشوق.

بیت ۲

🔹 دلربایی همه آن نیست که عاشق بکُشند / خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش

عشق راستین تنها در کشتن  و آزار دادن عاشق نیست؛ بزرگیِ معشوق در مهربانی و قدرشناسی اوست. «خواجه» نماد محبوبی است که شأن و بزرگی‌اش در وفاداری و مراقبت از دلِ عاشق آشکار می‌شود.

بیت ۳

🔹 جای آن است که خون موج زند در دل لعل / زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش

در جهانی که گوهر حقیقی (لعل) بی‌قدر و سنگ‌ریزه (خزف) ارجمند شده، خونِ دل به جوش می‌آید. انتقاد از وارونگیِ ارزش‌هاست؛ زمانه‌ای که فرومایگان بر صدر نشسته‌اند و اهلِ معنا خوار شده‌اند.

بیت ۴

🔹 بلبل از فیض گل آموخت سخن، ور نه نبود / این همه قول و غزل تعبیه در منقارش

سخنوری و الهامِ شاعر، زاده‌ی عشق است. بلبل (شاعر) اگر از جمالِ گل (معشوق و حقیقت) بی‌فیض بود، هرگز چنین سخنِ لطیفی نمی‌گفت. این بیت ستایشِ الهامِ عشق است، نه مهارتِ صرف در زبان.

بیت ۵

🔹 ای که در کوچهٔ معشوقهٔ ما می‌گذری / بر حذر باش، که سر می‌شکند دیوارش

خطاب به مدعیان و رقیبان است: مبادا بی‌اجازه در حریمِ عشق ما قدم گذاری؛ این کوچه جایِ آزمون و خطر است. «دیوارِ کوچه» کنایه از دیوانه شدن رهگذر کوی معشوق و کوبیدن بی اختیار سر خود بر دیوار خانه ی او. (اشاره ای فوق العاده به رنج های وصال معشوق)

بیت ۶

🔹 آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست / هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

یادی از یارِ رفته است . حافظ آرزوی سلامت و بازگشت او را دارد. «صد قافله دل» اغراق عاشقانه‌ای است برای نشان دادن عمق دلدادگی و وابستگی.

بیت ۷

🔹 صحبتِ عافیتت گرچه خوش افتاد ای دل / جانبِ عشق عزیز است، فرومگذارش

دل را هشدار می‌دهد که مبادا به آسایشِ بی‌عشق وابسته شود. حتی اگر عافیت و آرامش فریبنده است، عشق از آن برتر است. این بیت محور معنایی غزل است: وفاداری به عشق در برابر رفاه و مصلحت.

بیت ۸

🔹 صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه / به دو جام دگر آشفته شود دستارش

طعنه‌ای تند به صوفیان ظاهربین. آنان که با اندک کامی، مغرور و خودبین می‌شوند. «کلاه کج کردن» کنایه از تفاخر و خودبرتربینی است و «آشفته شدن دستار» کنایه از بدمستی و رسوایی پس از غرور.

بیت ۹

🔹 دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود / نازپروردِ وصال است، مجو آزارش

پایان غزل آرام و عاشقانه است: دلِ حافظ سال‌ها با لطفِ معشوق پرورده شده و اکنون طاقتِ دوری ندارد. از محبوب می‌خواهد که بی‌مهری را کنار بگذارد و مهر سابق را از سر گیرد.

✅ چکیده نگاه اول:

غزل از وصف عشق و بی‌وفایی آغاز می‌شود، به نقد زمانه و مدعیان می‌رسد، سپس به یادِ یار و وفاداری به عشق می‌انجامد.

در نهایت، حافظ میان زهدِ دروغین و عشقِ راستین مرزی روشن می‌کشد و با لحنی صمیمی و اندوهناک از مهر بازگشت سخن می‌گوید.

 

⬅️ خلیل شفیعی (مدرس زبان و ادبیات فارسی)

پیوند به وبگاه بیرونی

۱
۱۶
۱۷
۱۸
۱۹
۲۰
۵۶۲۰