گنجور

حاشیه‌ها

Polestar در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۱:

بیت پایانی، مجدّدا اشاره به بیت آغازین داره
که این رو در فن بلاغت اصطلاحا میگن: " ردّ العجز إلی الصدر "

 

دکتر صحافیان در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱:

ای غایب از نظر به خدا میسپارمت جانم بسوختی و به دل دوست دارمت(91)

تو را به خداوند می سپارم در حالی که از چشمانم غایب و در جانم حاضری و این حضور، جان عاشقم را می سوزاند ولی از سویدای دل دوستت دارم.( جان، دل و حضور، غلبه جان بر حس را می رساند)
2- تا در سایه عشق مقتدرانه نمیرم ( کشیدن دامن کفن به زیر قدمهای زمین) دست از تو برنمی دارم.
3- محراب ابروان را نشانم ده، تا در سحر، دست به نیایش بلند کنم و پس از آن دست در گردنت اندازم( ترکیب زیبای معاشقه و نیایش)
4- برای به دست آوردنت ای گرانبها!به هر چیزی متوسل می شوم حتی جادو و آموختن آن از هاروت و ماروت در بابِل.
5- ای طبیب بی وفای دردهایم، می خواهم پیشمرگت شوم( یا در برابرت بمیرم) چرا سراغی از این بیمار عشق نمی گیری که پیوسته در شوق دیدار است.
6- به امید کاشتن دانه عشق در دلت و شکوفا شدن آن، صد جوی آب از چشمها جاری کرده ام.
7- ناز و کرشمه ات چون خنجری خونم را ریخت و رها شدم، از این رو منت خنجر ناز را می کشم.
8- می گریم و این سیل اشک، شکوفایی دانه عشق است.
9- سخاوتمندانه اجازه حضور بده، تا پیوسته از سوز دل، جواهرات ازچشمان به پایت بریزم( خانلری: این 3 بیت را ندارد)
10- حافظ شراب، معشوق زیبا و رندی شایسته حال تو نیست( در حال هوشیاری) بگذریم، اما به هر سه می پردازی( در مستی عشق) و نادیده می گیرم.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

 

محمد طهماسبی در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۵۸ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » شاهد افلاکی:

بنظرم شاهد در اینجا به معنی زیبا روی است.

 

محمد یگانه در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱:

در آیه 17 سوره‌ی مزمل داریم که: یَوْماً یَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِیباً، یعنی آن روزی که (قیامت) کودکان را پیر می‌کند.
حضرت مولانا هم در بیتی از این غزل فرمودند که «نه کودکان به قیامت سپید مو خیزند؟(یعنی جز این است که کودکان در قیامتی که خدا برپا می‌کند از حوادث وحشتناک موهایشان سفید می‌شود؟)
اما،
قیامت تو سیه موی کرد پیران را ... (اما برخاستن تو دلبر، موی پیران را سیاه میکند و چنان آرامشی دارد که دلشان نیز باز جوان می‌گردد)
و این اعجاز ابیات و سخن مولاناست

 

فلانی در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱۶:

کی اگر در اشعار مولانا به معنای زمانی نباشد همواره همان که به معنای فلان یا چه کسی است در نظر باشد مولانا اصالتی بلخلی دارد و گویشی دری با لهجه افغانی که یحتمل بر همین اصل که هنوز هم مستعمل است مینویسند کی و ی را رقیق و بمانند ه تلفظ میکنند نه اما دقیق و چیزی میان کی و که

 

کاظم ایاصوفی در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۴۱ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۸:

مصراع دوم بیت چهارم کو تشنه کوثر بود صحیح است

 

قلندر در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

با درود و مهر...
هر سالکی در مسیر حقیقت همچون کشتی سرگردانی در تلاطم و حیرت و سرگردانی به دنبال نور فانوسی از ساحل دوست چشم دلی دارد و انتظاری برای رهایی از سرگشتگی ،، صبر و توکل و امید و ایمان در جان عاشق چراغ باوری روشن کرده و نیک میداند که در چاه صبر پختگی باید حاصل شود محصول این سلوک در مسیر معرفت مسند عارفی به ارمغان خواهد آورد کافیست بداند و بفهمد و باورش در خلوت شکل بگیرد آنگاه راه رهایی آشکار خواهد شد و عالم معنا هویدا ....
با سپاس از ره جویان راه حق

 

عادل در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۰۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳:

درمورد طبق اشارات بعضی دوستان جضرت خیام اشاره به افراط و تفریط در راه حقیقت رودارند که قومی به اشتباه در راه حقیقت متفکر هستند و فتاوای گوناگون میدن به ظن خودشون که درست هست وقومی هم به گمان افتاده اند در راه حقیقت تفاوت این دو در اینه به نظر من که قوم اول فقط از دین تفکرشو دارن نه عمل و قوم دوم عمل رو دارن بدون تفکرو کورکورانه گمان میکنن در راه حقیقت قدم برمیدارن که این هردو به نوعی غلط قلمداد شده و درمورد مصرع میترسم از آنکه بانگ برآید روزی ....کای بی خبران راه نه آن است و نه این .کلمه برآید کاملا درسته چون وزن شعر رو تضمین میکنه و همیشه بانگ با برآمدن همراه هست در معنی هم هم بانگ برمی آید و برمیخیزد درسته و با وزن آهنگین هم اگر اشاره ای بکنیم به این مصرع با مکثی که در برآید مصرع اول و آنست مصرع دوم کاملا مشهود هست و بدیهی است که استاد عزیزم آقای شجریان نیز درمورد ادای صحیح شعر کلمه برآید رو به کار بردن خیلی ممنون از همگی عزیزان و اساتید محترم .شاد باشید

 

محمد شصت وشیش در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

سلام
دوستان کسی نیست این غزل رو خط بخط تفسیر کنه

 

رحیم غلامی در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۴۰ دربارهٔ حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴۹:

بهزین کنند در حق ِ عاشق کرامتی
لطفا بهزین را به به زین تغببر ذهید

 

حجت الله مالمیر در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۵:

با سلام و احترام به همه 119 نظری که اینجا نوشته شده و همه از فکر طراوش کرده این که مولانا در این شعر منظور و تصورش چه بودن فقط و فقط در سماع نمایان میشود که کشتی فکر تکه پاره میشود از گردش های گوناگون و بعد نهنگ حضور می اید و همه را میبلعد و هستم بدون هیچ دانستنی میماند که انجا شهادتش بر ندانستن و نخواستن هست البته که چیزی چون حضور چیز نیست که خواسته داشته باشد او خودش گواه خودش است که همه چیز در هستی را او گواهی بودن میدهد در نیابد حال پخته هیچ خام پس سخن‌کوتاه باید والسلام

 

محمد در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۱۳ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » تصنیفها » باد صبا (در دستگاه شوشتری):

خانم پروین هم در برنامه گلهای رنگارنگ 278 با ارکستر گلها اجرا کردن.

 

مادر در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷:

با سلام به همه بزرگواران.
میخواستم از آقای مهدی ابراهیمی بپرسم این نوشتن هر بیت بصورت کلمه به کلمه و هر کلمه در یک خط مجزا نشاندهنده چه چیزیه؟ یا کاراییش چیه؟ من در غزلیات دکه هم اینکار را دیدم متوجه منظور شما نشدم. اگتوضیح بدید سپاسگزار خواهم شد.

 

بهنام در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷:

این بیتها تنها در وزن، ردیف و قافیه اشتراک دارند. ازین رو ما درین شعر با تک بیتها مواجهیم. کلمات بی همتایند و چنانچه گفته اند شعر حافظ جزیل است. در عوض اندیشه ای در شعر قوام نمی یابد و از بیت نخست تا بیت آخر، اشتراک معنایی بین سطرها نمی بینیم. انگار سطرها به تصادف در کنار هم نشسته اند، و حافظ استاد کنار هم گذاشتن سطرهای بلحاظ معنایی بی ربط است. اگر بخواهم انگشت بر فاصله تاریخی ما با حافظ بگذارم، بیهوده نیست گفتن اینکه جامعه در برهه ای از زمان چنان زیرو رو شد که بازتابش در شعر محکم و جزیل ایرج میرزا برای مثال سطرهای پراکنده و زیبا نبود. شعر در برابر جهان واقعی کانونی می شود از اندیشه و تحول، صدای انسان فروخورده می شود در خواست رهایی...شعر صاحب ساختمانی میشود برای انعکاس این کانون جدید...تصادفی نیست زیرورو شدن نهاد ادبیات و شعر در این دوران...

 

Mansoor Rah در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵۴:

آیا در این وزن شعری دیگر می‌شناسید؟ حال از هر شاعری باشد.

 

حسین در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۲۵ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۶:

در مورد معنی این داستان کسی چیزی نگفت. می خواستم درکم را در این مورد بگویم. سعدی اینجا بر راستی و صداقت در اعمال و کردار تاکید دارد. برای اینکه سلطان را تحت تاثیر قرار بده غذا کمتر خورده و نماز رو با طول و تفسیر برگذار کرده. وقتی خونه برگشته هنوز گشنه بود. که پسرش می گوید با این کردار گمراه کننده نمازت هم از ارزشی برخوردار نیست. ترسم نرسی به خانه ای اعرابی کین ره که تو می روی به ترکستان است

 

ناشناس در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۰۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۴:

گاهی خواننده برای وزن آهنگ باید جاهایی از شعر را حذف یا تغییر دهد
ولی آهنگی که همایون شجریان خوانده است واقعا عالی و فوق العاده زیبا است

 

سمیه در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:

عرض سلام.
داریوش اقبالی هم این شعر رو خوندن با نام "جام جم" ، که زیبا هم خودن.

 

عباس مشرف رضوی در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۹:

نمی‌یارم گذر کردن به هر سو
به
نظر کردن نمی آرم به هر سو
شما از سو - سوی / جهت - گذر نمی کنید (منظقا غیر ممکن است از جهتی بگذرید، بطرف یا خلاف جهتی حرکت می کنید؛ جهت، مثلا شما و جنوب، جا یا مسیری نیست که ازش بگذرید)؛ ولی می توانید به هر سو بروید یا یدوید یا از هر کو ( کوی / کوچه ) گذر کنید: "نمی آرم گذر کردن به هر کو"(می ترسید بیرون، جایی بروید).
درهرصورت، در نسخه ای که من دارم اینطور ضبط است و ابرو و چشم و نظر هم مناسبت بیشتری باهم دارند: جرات ندارید به چشمان یار نگاه کنید تا اینکه نتوانید هر جا که دلتان خواست بروید.

 

حمید در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۰۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۳ - مثل آوردن اشتر در بیان آنک در مخبر دولتی فر و اثر آن چون نبینی جای متهم داشتن باشد کی او مقلدست در آن:

ما زقرآن مغز را برداشتیم، پوست از بهر خران بگذاشتیم...

این همه جدل برسر معنی ظاهری شعر هستش و کسی به مفهومش توجه نمیکنه...
در مثل مناقشه نیست

 

۱
۱۱۳۶
۱۱۳۷
۱۱۳۸
۱۱۳۹
۱۱۴۰
۵۰۴۷
sunny dark_mode